خاوير مارياس، نويسنده زبان روز و زمان امروز
رامين مولايي
مترجم ادبيات اسپانيايي
چهار سده است كه رمان نويسان دنيا، خود را فرزندان بلاشك «ميگل د سروانتس» اسپانيايي ميدانند و در عين حال تعداد بسياري از نويسندگان معاصر و جهاني شده ادبيات اسپانيايي، آشكارا خود را متاثر از آثار كساني همچون: جوزف كنراد، ويليام فالكنر، جيمز جويس، ارنست همينگوي، ژان پل سارتر، فرانتس كافكا... معرفي ميكنند. اما رماننويسان دنياي اسپانيايي زبان؛ چه اسپانيايي و چه امريكاي لاتيني پس از جنگ جهاني دوم با بهرهگيري از سنت رماننويسان اروپايي و امريكاي شمالي و سختكوشي بسيار، توانستند با اقتدار به باشگاه فاتحان قله ادبيات جهان وارد شوند و به يقين خاوير مارياس (مادريد1951) يكي از اعضاي اسپانيايي اين باشگاه است.
بايد پذيرفت آدمي كه در 14 سالگي، رمان ترجمه و منتشر ميكند، داستان كوتاه و فيلمنامه مينويسد و پنج سال بعد با انتشار نخستين رمانش گسترههاي گرگ مورد استقبال منتقدان قرار ميگيرد، آدمي خاص است.
محيط خانوادگي خاوير هم خاص است؛ پدر: فيلسوف، نويسنده، مخالف و زنداني سياسي دوران ديكتاتوري فرانكو در اسپانيا، استاد دانشگاههاي معتبر امريكا و تا هنگام مرگش در سال 2005 عضو آدكادمياي سلطنتي اسپانيا؛ مادر: نويسنده، منتقد ادبي و استاد دانشگاه؛ برادران: يكي اقتصاددان و منتقد سينما و ديگري استاد تاريخ هنر و منتقد هنري.
او كه به سبب كرسي تدريس فلسفه پدرش در دانشگاههاي معتبر ايالات متحده، دوران كودكياش را در امريكا گذراند، پس از بازگشت به اسپانيا و تحصيل فلسفه در دانشگاه كمپلوتنسه مادريد دوباره به كار ترجمه ادبي روي آورد و آثار برجستهاي از شعر و رمان را از انگليسي به اسپانيايي برگرداند؛ آثاري از فالكنر، كنراد، آپدايك، جيمز، كيپلينگ، والاس استيونس، ويليام باتلر ييتس، شكسپير و... او براي ترجمه اهميتي ويژه قايل و سالها در دانشگاههاي معتبري از جمله آكسفورد به تدريس نظريه ترجمه پرداخته است. مارياس ميگويد: «اگر از من بپرسيد كه بهترين كار براي تمرين نويسندگي چيست؟ ميگويم: ترجمه!»
خاوير مارياس كه در اوج جواني، دوران نويسندگان نسل 68 اسپانيا را درك كرده بود، خود زير بيرق نويسندگاني قرار گرفت كه به نسل هفتاديهاي اسپانيا مشهور شدند و اما تحت سانسورهاي شديد دستگاه فرهنگي رژيم ديكتاتوري ژنرال فرانكو به ديدگاههاي ايدئولوژيك سوسيالرئاليسم در ادبيات تمايل پيدا كرد.
آشنايي او و همنسلانش با خوآن بنت در همين دهه سبب شد تا خانه استادشان محل بحث و جدلهاي ادبي داغي شود و خاوير با رهنمودهاي بنت بود كه به سبك و سياق ادبي خاص خود در روايت دست يافت؛ پس به ادبياتي روي آورد كه به خواننده اثر اهميت ميداد، همراه او ميانديشيد و به خواننده اين امكان را ميداد كه گامهاي او را در طول اثر داستاني دنبال كند.
مارياس با انتشار مرد احساساتي در 1986 سبك خاص خود در روايت را به نمايش گذاشت و با استقبال منتقدان از رمانش و ترجمه سريع آن به زبانهاي ديگر به شهرتي جهاني رسيد.
دو سال بعد جانها را منتشر كرد كه شخصيت اصلياش استاد ادبيات اسپانيايي در دانشگاه آكسفورد است. از اينجا به بعد، رمانهاي مارياس همگي روايت زندگي و حرفه مترجمان است، كساني كه به گفته خودش: « از بهكارگيري صدا و زبان شخصي خودشان محروم شدهاند!» و همين جمله به زيبايي بيانگر ماهيت هنر و دشواري كار يك مترجم تواناست!
راوي رمانهاي خاوير مارياس، غالبا اول شخص مفرد است، داناي كلي كه بازتابدهنده ذهن و خاطرات گذشته شخصيتهاي داستان است و آنها را تا زمان حال همراهي ميكند و به توضيح و تشريح دقيق رفتار ايشان در بزنگاههاي داستان ميپردازد.
آثار داستاني مارياس، آغازهايي اغواگر و فريبا و پايانهايي حيرتانگيز دارند. او با دستاويز قراردادن شخصيتهاي داستاني خود و گاه روايت ريزترين رفتارهاي آنان، از ذهن و زبان آنها استفاده ميكند تا كالبدشكافي جامعي از جامعه انسان امروزي انجام دهد و با زبان خواننده خود، او را به تفكري عميق و دقيق در وضعيت امروز خويش رهنمون شود.
از مارياس تا امروز 15 رمان، 4 مجموعه داستان كوتاه، بيش از 20 مجموعه مقاله و چندين پروژه تحقيقي در مورد ترجمه و ادبيات منتشر شده است.
خاوير مارياس در ژوئن 2006 به عضويت آكادمياي سلطنتي اسپانيا مفتخر شد و كرسي او تا امروز پابرجاست. همچنين به مارياس بيش از 20 جايزه معتبر ادبي ملي و بينالمللي اهدا شده است. در سال 2012 هم جايزه ملي داستان اسپانيا به او اعطا شد كه از گرفتن آن سر باز زد، چرا كه معتقد بود اين جايزه ميبايد پيش از او به نويسندگان بزرگي ديگر همچون پدرش و نيز استادش خوآن بنت اعطا ميشده كه با
تنگ نظري از آنها دريغ شده است.
يكي از سنتهاي نويسندگان معاصر جهان و به خصوص اسپانيايي زبان، اشتغال مدام ايشان به حرفه روزنامهنگاري است: خورخه لوييس بورخس، خوليو كورتاسار،
گابريل گارسيا ماركز، ماريو بارگاس يوسا، ... خاوير مارياس هم از اين قاعده عام حرفهاياش مستثني نيست. مارياس به عنوان منتقد ادبي و هنري، مدرس فلسفه و فنون ترجمه و تحليلگر اجتماعي؛ سرمقالهنويس و صاحب ستونهايي خاص در روزنامههاي بزرگ اسپانيايي زبان است. اين حرفه به او و همكارانش كمك ميكند تا همواره در كنار مخاطبانشان حضور داشته باشند و نيز ذهن و زبانشان را همواره به روز نگه دارند و ورزش دهند. سلسله مقالات هفتگي خاوير مارياس در «ال پاييس»، معتبرترين رسانه مكتوب دنياي اسپانيايي زبان در بيش از دو دهه اخير به موضوعاتي بيشمار در زمينههاي مختلف پرداخته است؛ از ادبيات و فلسفه و هنر گرفته تا جامعهشناسي ملتهاي اروپايي و اختلافات سياسي و اجتماعي و زباني مردم ايالتهاي گوناگون اسپانيا و نيز چالشهاي اروپاي متحد و مهاجران آسيايي و آفريقايي و خطر بنيادگرايي اسلامي گروههايي همچون داعش براي جهان. اينچنين اخلاقي حرفهاي است كه به نويسندهاي صاحبسبك و داراي مخاطباني جهاني اين امكان و اشراف را ميدهد تا به انسانهاي زمين هرچند از فراز، اما همتراز نگاه كند.