• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3680 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۴ آذر

دارالمجانين- 13

سيف‌القلم

علي شروقي روزنامه‌نگار

 


راوي بوف كور با آن گزليك لكاته‌كشش آنقدر دل از خاص و عام برده كه ديگر كسي زياد ملتفت اين لكاته‌كش زنجيره‌اي نيست؛ اسمش سيف‌القلم است و جالب اينكه جز در «سنگ صبور» صادق چوبك نامش يك‌بار در كتاب «التفاصيل» فريدون توللي هم ذكر شده. اگر كسي احيانا بتواند آرشيو روزنامه «ايران» زين‌العابدين رهنما را به چنگ آورد احتمالا گزارش صادق چوبك را درباره او خواهد خواند. يكي از اقوام كه سال‌ها پيش مدتي در شيراز زندگي مي‌كرده تعريف مي‌كرد كه آنجا يكي از شوخي‌ها و متلك‌هاي رايج بين دوستانش اين بوده كه به همديگر مي‌گفته‌اند: «چطوري رفيق سيف‌القلم؟!» بعدها اما از يك شيرازي پرسيدم و او چيزي از سيف‌القلم نمي‌دانست. متلك «رفيق سيف‌القلم» نمي‌دانم آن‌وقت‌ها به چند نفر مي‌چسبيده اما چوبك به شهادت خودش، در خاطراتي كه صدرالدين الهي از همنشيني با او نقل مي‌كند، يكي از رفقاي سيف‌القلم بوده است. (1) فكرش را بكنيد با طرف مدتي دمخور باشيد و گپ بزنيد و بعد يك‌مرتبه يارو را با يك زيرزمين جنازه دستگير كنند و بفرستند بالاي چوبه دار. ابراهيم گلستان هم در گفت‌وگويي با نگارنده كه سال گذشته در روزنامه شرق چاپ شد گفته است كه يكي از معلم‌هاي مدرسه‌اش رفيق سيف‌القلم بوده است. (2) طبق اطلاعات به دست آمده از مختصري وبگردي ظاهرا سيف‌القلم، قاتل زنجيره‌اي زنان روسپي، يك سال بعد از اصغر قاتل اعدام شده است. عجالتا اما سيف‌القلم حقيقي را به حال خود مي‌گذارم و به سراغ سيف‌القلم رمان «سنگ صبور» صادق چوبك مي‌روم تا او را تا آستانه دارالمجانين بدرقه كنم. سيف‌القلم از ديوانگان خطرناك رمان فارسي و يكي از راويان رمان «سنگ صبور» است. موقع خواندن اين رمان شايد مدام از خودمان بپرسيم كه اين وصله ناجور اين وسط چه مي‌كند و چه مي‌گويد؟ آخر به جز او بقيه راويان رمان همه در اتاق‌هاي يك خانه اجاره‌اي درب و داغان زندگي مي‌كنند و همديگر را مي‌شناسند. «سيف‌القلم» اما خانه‌اش جاي ديگري است و از اهالي آن خانه اجاره‌اي فقط احمد آقا را مي‌شناسد. «سنگ صبور» يك شخصيت ديگر هم دارد به نام گوهر كه شخصيت مركزي اما غايب رمان است. رمان با گم شدن گوهر آغاز مي‌شود و ما او را تنها از خلال روايت راوي‌هاست كه مي‌بينيم و مي‌شناسيم. گوهر كجاست؟ هيچ كس نمي‌داند الا همين سيف‌القلم شرور كه آخر داستان معلوم مي‌شود گم شدن گوهر زير سر او بوده است و در سراسر رمان جنازه گوهر در زيرزمين خانه او بين كلي جنازه ديگر است. سيف‌القلم در رمان «سنگ صبور» همان طور كه خانه‌اش از خانه راوي‌هاي ديگر جداست، خودش هم انگار سياره‌اي جدا و تك‌افتاده در كل منظومه «سنگ صبور» است. چوبك براي او زباني مخصوص ساخته كه خورند زبان يك قاتل بي‌رحم و خونسرد با ظاهري موجه است. پشت ظاهر موجه او هيولاي ديوانه‌اي است با هزاران عقده. سيف‌القلم زن‌ها را مثل آب خوردن مي‌كشد و راست راست در خيابان راه مي‌رود. او يكي از مهيب‌ترين شخصيت‌هاي رمان ايراني است. شخصيتي ساديست كه در دارالمجانين هم بد نيست محض احتياط دور از دسترس ديوانگان ديگر نگهداري شود.
1) ياد صادق چوبك، به كوشش علي دهباشي، نشر ثالث، 1380، ص112
 2) روزنامه شرق، دوشنبه 22 تير 94

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون