يك انتخابات، چند آسيب
علي شكوهي
حدود 5 ماه تا انتخابات رياستجمهوري سال بعد مانده است اما هنوز تكليف يك طرف انتخابات روشن نيست يعني هنوز يك جريان سياسي بزرگ در كشور نميداند كه از چه كسي در انتخابات بايد دفاع كند. نكته جالب اين است كه برخي از نيروهاي سياسي اين جريان سعي در پنهان نگهداشتن نامزد مورد حمايت خود دارند با اين تصور كه معرفي زودهنگام نامزد آنان باعث ميشود كه رقيب فرصت تخريب پيدا كند و بنابراين با معرفي نكردن نامزد مورد نظر خود تلاش دارند او را از گزند نقدهاي ديگران مصون نگه دارند. اين امر فقط اختصاص به اين دوره ندارد بلكه در دورههاي گذشته نيز شاهد همين وضعيت بوديم، يعني تا مدت كمي مانده به شروع تبليغات انتخاباتي معلوم نبود كه نامزد قطعي و نهايي برخي از جريانهاي سياسي كيست و هواداران بايد از كدام فرد و چهره سياسي در انتخابات دفاع كنند. اين وضعيت سياسي و اين گونه برگزار كردن انتخابات نياز به آسيبشناسي دارد و بايد با اتخاذ راهكارهايي تغيير كند.
نخستين آسيب منجر به ايجاد اين وضعيت را بايد در نبود احزاب سياسي قدرتمند جستوجو كرد. ما در كشورمان و مطابق قانون اساسي و قوانين مصوب مجلس، سازوكار تحزب را پذيرفتيم و دهها حزب سياسي هم قانونا در حال فعاليتند اما نظام سياسي ما داراي ساختار حزبي نيست و جايگاه احزاب در نظام انتخابات از جمله در انتخابات رياستجمهوري بهدرستي تعريف نشده است. احزاب در كشور ما به مثابه اصليترين مجراي معرفي و گزينش مديران ارشد كشور تلقي نميشوند بلكه تنها يكي از گروههاي مرجع اجتماعي هستند كه دامنه نفوذ آنان چه بسا از برخي از گروههاي موثر در صحنه سياسي كشور كمتر باشد. اگر ساختار حزبي در انتخابات مورد توجه باشد و احزاب سياسي هم با تكيه بر اين جايگاه حقوقي، فعاليت جدي و تعيينكننده داشته باشند، در آن صورت حتما نامزدهاي انتخابات رياستجمهوري نه به عنوان نامزد منفرد بلكه به عنوان كانديداهاي مورد حمايت يك حزب مشخص وارد عرصه رقابت ميشوند و با سازوكار درون حزبي از مدتها قبل به مردم معرفي خواهند شد. قانون انتخابات ما «واحد سياسي» در كشور را فرد قرار داده و نه حزب و بنابراين هر فردي ميتواند نامزد انتخابات رياستجمهوري شود بدون آنكه نيازي به جلب حمايت احزاب سياسي خاص داشته باشد در حالي كه در بسياري از كشورها با تن دادن به ساختار حزبي، انتخابات بر محور احزاب سياسي و نامزدهاي مورد حمايت آنان دور ميزند و هيچ فردي قادر نيست به صورت فردي و بدون حمايت حزبي خاص نامزد انتخابات شود.
آسيب ديگر انتخابات كشور ما، تمركز بر افراد و اشخاص به جاي توجه به برنامهها و راهكارهايي است كه هر نامزدي در دستور كار خود دارد. شايد اين آسيب را هم بايد فرع بر نداشتن احزاب قدرتمند دانست. يكي از كاركردهاي احزاب، تهيه و تدوين برنامه براي اداره بهتر كشور است و طبعا در دنياي پيچيده كنوني يك فرد قادر نيست براي اداره بهينه امور مملكت، طرح و برنامه جامع و با پشتوانه كارشناسي ارايه كند. نكته جالب اين است كه در كشور ما احزاب سياسي هم از آن ميزان انسجام دروني و توانمندي تخصصي برخوردار نيستند كه بتوانند برنامه بنويسند و غالبا اهداف كلان و برخي سياستهاي كلي و حتي شعارها را جايگزين برنامه ميكنند و به خورد مردم ميدهند. در انتخاب افراد هم توانمنديها و تيم كاري و سبك مديريتي و سابقه اجرايي و مواردي از اين دست مورد توجه قرار نميگيرد بلكه در مرحله اول «آدم خوب بودن» مد نظر است و بعد گرايش سياسي و در نهايت احتمال راي آوردن و طبيعي است با اين ملاحظات و ملاكها، نيازي نيست كه از قبل نامزد مورد حمايت خود را به مردم معرفي كنيم و طرحها و برنامههاي وي را در معرض نقد و بررسي همگان بگذاريم. دقيقا به همين دليل است كه برخي از جريانها فكر ميكنند در غياب يك چهره كاريزماي مقبول مردم، هر چه نامزد مورد حمايت آنان گمنامتر باشد بهتر است زيرا قبل از آنكه شخصيت و سابقه و سبك مديريت و برنامههاي او به وسيله رقيب مورد نقد قرار گيرد، ميتوان يكباره فردي را علم كرد و براي او راي ساخت. از نظر آنان آسان نيست يك فرد شناخته شده را به عنوان «منجي» به مردم معرفي كرد و در مواردي «گمنامي» بهتر از «مشهور بودن» قابليت رايآوري دارد.
از آسيبهاي جدي فضاي انتخاباتي ما كه در دورههاي مختلف شاهد آن بوديم، تكيه بر رويكرد سلبي است به جاي مبنا قرار دادن رويكرد ايجابي. اين رويه هم اختصاص به يك جريان سياسي خاص ندارد بلكه همه طيفهاي سياسي تلاش ميكنند در گام نخست «نه» گفتن به رقيب را در بين مردم جا بيندازند و از اين طريق «آري» به نامزد مورد حمايت خود را پي بگيرند. اين رويكرد نتايج منفي زيادي را به همراه دارد. مهمترينش اين است كه به جاي معرفي نامزد خود و بيان توانمنديهاي وي، بر تخريب رقيب تمركز ميشود. در انتخابات متعدد همگان شاهد بوديم كه علاقهمندان يك نامزد با همين رويكرد سلبي، راي آوردن رقيب را موجب ضربه به كشور يا هدم ارزشها يا خوشحالي دشمن يا از دست رفتن آزادي و... معرفي كردند بدون آنكه از قابليتهاي نامزد مورد حمايت خود سخني به ميان آورند.
در آخر به اين آسيب اشاره كنم كه برخي از جريانهاي سياسي ما نميدانند بايد به وحدت برسند و با يك نامزد وارد عرصه رقابت بشوند يا اينكه دوقطبي شدن انتخابات به زيان آنان است و بهتر است با نامزدهاي متعدد در انتخابات شركت كنند! نامشخص بودن رويكرد كلي و استراتژي كلان انتخابات براي برخي جريانها به اين دليل است كه انتخابات را يك رويه جاري و پروسه ثابت براي معرفي بهترينها و جذب آراي مردم نميدانند بلكه يك پروژه تلقي ميكنند و به اين دليل هنوز نميدانند كه اين انتخابات را چگونه بايد مديريت كرد.