• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3698 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۳۰ آذر

پيكر جعفر والي با حضور دوستانش به سمت‌خانه ابدي بدرقه شد

جمشيد مشايخي: يك ذره دروغ نگوييم

گروه فرهنگ و هنر

مراسم بدرقه پيكر جعفر والي روز گذشته با حضور دوستان و همنسلان اين هنرمند در تالار وحدت برگزار شد؛ مراسمي كه با سخنراني‌ها و پيام‌هايي از جانب دوستان او همراه بود و از محمود دولت‌آبادي و جمشيد مشايخي گرفته تا ايرج راد و اصغر همت از جعفر والي، فعاليت‌هايش و زنده نگه داشتن ياد او گفتند.  اصغر همت، مديرعامل خانه تئاتر نخستين سخنران اين مراسم بود؛ «ما اهالي تئاتر مستقيم و غيرمستقيم وامدار تك ستاره‌هاي آسمان اين هنر هستيم و بي‌هيچ شكي يكي از اين ستاره‌هاي پرفروغ جعفر والي است كه فقدان او صدمه‌اي جبران‌ناپذير است. » همت كه اجراي اين مراسم را تا پايان بر عهده داشت با اشاره به اينكه جعفر والي تا آخرين لحظات عمرش دست از كار كردن برنداشت، ادامه داد: «در روزهاي آخر قصد داشت با همراهي ايرج راد و هرمز هدايت نمايشي را بازسازي كند كه قبلا با جمشيد مشايخي و عزت‌الله انتظامي آن را كار كرده بود و مطمئن هستم كه اين عزيزان بار او را به سرمنزل مقصود مي‌رسانند تا آخرين يادگارش را تقديم دوستانش كنند.» همين صحبت‌ها در ادامه با واكنش جمشيد مشايخي ديگر سخنران اين مراسم روبه‌رو شد. مشايخي صحبت‌هايش را با اشاره به شروع كار جعفر والي در اداره هنرهاي دراماتيك و آغاز همكاري‌هايش با او آغاز كرد: «از سال ۱۳۳۶ كه اداره هنرهاي دراماتيك تاسيس شد، جعفر والي به اداره آمد و بعد براي حضور در نمايش «اتللو» به كارگرداني اسكويي از اداره رفت و بعد از پايان اجرا، به اداره بازگشت. در گروه‌بندي‌هايي كه در اداره هنرهاي دراماتيك شكل گرفت من با والي همگروه شدم و در حدود ۲۰ نمايش كه والي كارگرداني كرد به عنوان بازيگر حضور داشتم. » او در ادامه به نمايش «در گوش سالمم زمزمه كن» همان نمايشي كه والي در روزهاي آخر عمرش قصد اجراي آن را داشت، اشاره كرد و توضيح داد: «ببخشيد كه من آدم رك‌گويي هستم ولي در آن نمايش ولي‌الله شيراندامي بازي داشت و شخص ديگري هم جز من نبود كه در واقع نقش دو پيرمرد را كه قصد خودكشي داشتند بازي مي‌كرديم. يك ذره دروغ نگوييم، يك ذره همديگر را الكي بزرگ نكنيم، تا كي چاخان؟ چرا تعارف و تعريف الكي مي‌كنيد؟! هر چه مي‌خواهيد به من بگوييد، من عمرم را كرده‌ام. الان منتظرم، بايد بروم. آن موقع نوكر حكومت و الان هم نوكر حكومت. » پس از صحبت‌هاي جمشيد مشايخي نوبت به پيام‌هاي عباس جوانمرد و همسرش، نصرت پرتوي رسيد كه به صورت يك ديالوگ بين اين دو هنرمند تنظيم شده بود.  علي مرادخاني، معاون هنري وزارت ارشاد سخنران بعدي بود كه ترجيح داد در مورد توجه بيشتر به چهره‌هاي هنري در زماني كه خودشان هم حاضرند و اميدواري‌ها براي روزهاي بهتر تئاتر صحبت كند. پس از صحبت‌هاي او پيام تسليت محمدعلي كشاورز، بازيگر قديمي سينما و تئاتر ايران خوانده  و  پيام صوتي فخري خوروش كه در خارج از كشور زندگي مي‌كند پخش شد.ايرج راد، سخنران بعدي مراسم در صحبت‌هايش والي را يكي از افتخارات تئاتر ايران ناميد و از بي‌حاشيه بودن او گفت: «بخواهيم و نخواهيم، بخواهند و نخواهند نام جعفر والي يكي از افتخارات هنر نمايش اين مملكت خواهد بود. او در حالي كه بيمار بود روي تخت بيماري باز هم از تئاتر مي‌گفت و مي‌خنديد.» بعد از قرائت يادداشتي از علي‌اكبر ساعدي (برادر غلامحسين ساعدي) نوبت به اكبر زنجانپور، سعيد پورصميمي و يدالله صمدي رسيد تا از جعفر والي و شخصيت او بگويند. محمود دولت‌آبادي آخرين سخنران اين مراسم بود. دولت‌آبادي صحبت‌هايش را با گفتن اينكه «هيچ‌كس راجع به سال‌ها فترتي كه والي و هنرمندان دچارش شدند، حرفي نمي‌زند و من هم حرفي نمي‌زنم» حرف‌هايش را شروع كرد و بعد يادداشتي را قرائت كرد كه در بخشي از آن آمده بود: «جعفر والي هنرمند تئاتر ايران، حالا ديگر بي‌اضطراب به خواب مي‌روي، بي‌خيال از اينكه صحنه چه مي‌شود، نور كجا و دكور چه و اينكه در تئاتر چه رخ مي‌دهد، وقتي كه پرتاب شده‌اي در آن سوي كره زمين. از تو در ذهن من نه فقط يك هنرمند پرقابليت تئاتر بلكه يك آدم خوب و مهربان است كه همچنان با روي گشاده لبخند مي‌زند و هيچ لحظه‌اي آن مهرباني تو دور نمي‌شود از يادِ لابد هر كه تو را شناخته است. مي‌داني كه ميان آدمياني كه در صحنه‌هاي نمايش بودند عهدي ناگفته و نانوشته وجود داشت در باب آدم بودن و اندكي آدم شدن بيشتر كه تو خود همان بودي اما تو در عين حال نمونه‌اي از فترت در هنر ايران به شمار مي‌روي و اين فترت فقط تو و امثال تو را به زانو درنياورد در غربت بلكه در نبود امثال تو يك بار ديگر هنر تئاتر در اين كشور به خاك خوابانيده شد... تا كي دوباره برآيد تئاتر با چنان شور و دلدادگي و انسجام و گذشت و رفاقت. باري است سنگين بر دوش شيفتگان اكنون، تا چه پيش‌ آيد. به خانواده‌ات، به فرزندانت، به خودم و به تمام جويندگان هنر كشور تسليت مي‌گويم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون