99 گره، شد 100 گره
روزنامه اعتماد
شوراي نويسندگان
همچون دورههاي گذشته، فصل انتخابات نزديك است و كوشش براي تاسيس حزب و جبهه و گروه دوچندان شدهاست. از اينرو شنيدن اين خبر كه 10 نفر از فعالان اصولگرا اقدام به تاسيس «جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي» كردهاند چندان غيرطبيعي نبود و نيست ولي چه خوب بود كه موسسين محترم در ابتداي كار به برخي از پرسشهاي متعدد نيز پاسخ ميدادند تا ذهنيت مناسبي نسبت به آنان شكل بگيرد.
1- ترديدي نيست كه بدون نظام حزبي، جامعه ايران به سرمنزل مقصود نخواهد رسيد. نكته جالب اين است كه هر دو جناح فعال اين نظام در مورد اين گزاره توافق نسبي دارند ولي حزبي بودن به معناي وجود دهها و صدها حزب و گروه نيست كه در برخي موارد تعداد اعضاي آنها كمتر از تعداد اعضاي شوراي مركزي آنان باشد! بنابراين بايد كوشيد كه تعداد احزاب در هر دو جناح كم و كمتر شود و با يكديگر ائتلاف كنند بلكه به 3 يا 4 گروه سياسي فراگير در كشور برسيم. وقتي كه درون يك جناح 10 يا 20 حزب و گروه مدعي وجود دارد، به اين معناست كه آنان قادر به درك اولويتها و نيز گفتوگو و همكاري حتي با خودشان هم نيستند. با اين ملاحظه خوب بود توضيح كاملي داده ميشد كه آيا اين جبهه، تشكيلاتي فراگير از احزاب عمده اصولگراست يا خودش يك تشكيلات جداگانهاي است كه به موارد قبلي اضافه شده است؟ به علاوه آيا منظورشان از جبهه، تركيبي از احزاب و گروههاست، يا كلمه جبهه مسامحتا به جاي حزب به كار رفته است؟ اگر جبهه است، افراد موسس آن بايد نمايندگان گروههاي تشكيلدهنده باشند و در قالب شخصيت حقوقي وارد جبهه شوند. ظاهرا اين يك گروه جديد است.
2- با توجه به انتساب اين جمع به اصولگرايان و نيز حضور به صفت حقيقي، اين پرسش پيش ميآيد كه دليل انشعاب يا تاسيس يك نهاد و حزب جديد در ميان اصولگرايان چيست؟ آنان چرا با احزاب موجود همكاري نميكنند؟ چه تفاوتهايي با آنان دارند كه اقدام به تاسيس يك تشكيلات جديد كردهاند؟ در هر حال نقاط افتراق و اشتراك خود را با ساير احزاب و گروههاي اصولگرا بايد شرح دهند تا مخاطب تصوير دقيقي از افكار و ايدههاي آنان به دست آورد.
3- نكته مهمتر اين است كه اين گروه به احتمال زياد در پي حمايت از يك نامزد انتخاباتي است و بعيد است كه اين نامزد از همين الان براي آنان شناخته شده نباشد. در اين صورت چرا آن نامزد محترم از هماكنون عضو اين گروه نشده است تا گامي مهم در مسير شناخت او برداشته شود؟
4- اين جبهه بدون هيچ پيشزمينه سياسي تشكيل شد، گويي كه هيچ ربطي با عرصه شفاف سياست ندارد و به نوعي از بالا تشكيل شده است. والا چگونه ممكن است كه يك جبهه و حزب تا اين حد بيسروصدا و بدون اخبار پيشين تشكيل شود؟ اين امر نشان ميدهد كه كار مذكور بسيار محرمانه و با حفاظت كامل انجام شده است. اين رفتار در اصل ايراد ندارد. ولي در عرصه تشكيل حزب محل سوال است، و نوعي بدبيني اوليه را ايجاد ميكند.
5- در بيانيه تاسيس اين حزب نقدي كلي به عملكرد گذشته دولتهاي مستقر وارد شده است. ولي پرسش اين است كه اين نقد را بايد بيش از همه به دولت مطلوب خودشان يعني دولت آقاي احمدينژاد داشته باشند. اين افراد در حمايت از آن دولت پاسخگو هستند. اگر آنان چنانچه در بيانيه خود آوردهاند معتقدند كه: «مشكلات اقتصادي كه بيكاري جوانان، ركود اقتصادي و گراني و كاهش قدرت خريد مردم در راس آن است، همچنان مهمترين مساله كشور است، با وجود ارتقاي سطح رفاه عمومي و تلاشهاي صورت گرفته براي گشايش در معيشت مردم، هنوز بسياري از مردم زير خط فقر قرار دارند و از تامين معاش روزانه خود عاجزند. فساد اداري و فساد اقتصادي با ارقام نجومي و دريافتهاي نامتعارف و ناعادلانه مديران و صاحبمنصبان از آستانه تحمل مردم فراتر رفته است.» در اين صورت بايد پاسخ دهند كه اين شاخصها در كدام دولت به خط قرمز رسيد؟ توليد شغل در دولت پيش به حدود صفر رسيد. فساد كه سر به فلك زد و بدترين شاخصهاي فساد در آن دولت بود و هنوز هم پروندههايش در حال رسيدگي است. وضعيت رشد اقتصادي و فقر هم كه چندان ناروشن نيست، رشد منفي اقتصادي در دو سال آخر آن دولت، ميراث ناخوشايند رييسجمهور مورد حمايت اعضاي موسس اين جبهه است كه بايد در اين موارد تبيين موضع ميكردند.
6- آخرين نكتهاي كه بايد پرسيد اين است كه در سراسر بيانيه آغاز به كار اين جبهه حتي يك كلمه كه راهگشا و متمايزكننده آن جبهه با ساير احزاب و گروههاي اصولگرا باشد، ديده نميشود. شعارهاي كلي و غيرشفاف بدون توصيف دقيق از وضع موجود است. هر گروه ديگري هم كه در ميان اصولگرايان تاسيس شود ميتوانند همين بيانيه را به عنوان بيانيه تاسيس منتشر كنند. اين به معناي بيان حرفهاي كلي و فاقد چارچوب علمي است. حداقل انتظار ميرفت كه درباره علل بيكاري، فقر و فساد و رشد آن در دولت مورد حمايت خودشان يا هر دولت ديگري تحليل و توصيف ميكردند و شرح ميدادند كه آنان ميخواهند چه كاري را در مواجهه با اين مشكلات كنند كه الان انجام نميشود. از همه مهمتر در مورد فساد سوابق ضديت آنان با فساد چيست و راههاي مقابله با فساد را چه ميدانند؟ آيا نحوه برخورد شوراي شهر تحت رياست يكي از اعضاي اين جبهه با مساله واگذاري املاك نجومي را مصداق مبارزه با فساد ميدانند؟
در هر حال بدون پاسخ دادن به اين پرسشها نميتوان انتظار داشت كه اين گروه يا گروههاي مشابه ديگري كه در حال تاسيس هستند، بتوانند گرهاي از گرههاي سياسي كشور را باز كنند. اگر خودشان تبديل به يك گره جديد نشوند كه متاسفانه خواهند شد. از امروز به جاي صد گره سياسي كه معرف صد گروه اصولگراست، صد و يك گره خواهيم داشت، ولي كاش 99 گره ميشد.