دي ماه، ماه قتل اميركبير است
ميراثي به نام مشروطيت
فريدون مجلسي
ميرزا محمد تقيخان فراهاني معروف به «اميركبير» بزرگ شده خاندان قائممقام بود كه در محيطي كاملا فرهنگي پرورش پيدا كرد. بنابراين دستاوردهاي او در طول دوران فعاليتش در يك شب به وجود نيامد و حاصل علم، دانش و تربيت او است. اميركبير از نوجواني به عنوان منشي در سامانه اداري عباسميرزا قرار گرفت و دو بار به ماموريت ديپلماتيك براي مذاكرات ميان ايران و عثماني اعزام شد و در اين دوران شهر استانبول را كه نسبت به ايران پيشرفتهتر بود از نزديك مشاهده كرد. او يك بار هم در سن بالاتري هنگامي كه سفير متكبر روس در پي شورشي كه عليه او در تهران انجام شد و در نهايت كشته شد، از سوي فتحعليشاه به سن پترزبورگ اعزام شد. اميركبير در اين سفر طولاني چيزهاي زيادي ديد. او از نزديك يك شهر پيشرفته، مترقي و صنعتي را ديد و پي برد كه ما نسبت به آنها در چه وضعيت عقبماندهاي هستيم و راهطولاني براي رسيدن به وضعيت آنها داريم. چنين سفرهايي كه باعث شد اميركبير از نزديك دستاوردها و وضعيت كشورهاي ديگر را مشاهده كند در آينده او بهشدت تاثيرگذار بود. اين سفرها و ديدنها بزرگترين مدرسه و آموزشدهنده اميركبير شد. او درك كرد در ايران يك خلأ وجود دارد كه مانع رشد و پيشرفت كشور ميشود و در پي رفع اين خلأ اقدام كرد. او دقيقا آنچه را كه در مكتب عباسميرزا آموخته بود در آينده اجرا كرد و از آنجايي كه عامل بازدارنده رشد و پيشرفت كشور را بيدانشي و عدم آگاهي از پيشرفتهاي زمانه ميدانست، دست به احداث مكاني براي جبران اين خلأ بزرگ در ايران زد؛ آن هم در جامعهاي كه ۹۵ درصد مردم آن بيسواد بودند. احداث دارالفنون توسط اميركبير باعث شد كه ايران تكان بخورد و بعد از نيم قرن سلطنت ناصرالدينشاه وقتي نوبت به مظفرالدين شاه براي سلطنت رسيد، جامعه ايران فرصت پيدا كرد كه آغازگر جنبش مشروطيت باشد.
بزرگترين خدمت اميركبير به ايران برنامهريزي تاسيس دارالفنون است و ميتوان گفت مشروطيت، ارزندهترين فرزندي است كه از دارالفنون به اين كشور رسيده. خوشبختانه ناصرالدينشاه هم با وجود اقدام شتابزده در اعدام اميركبير، كه يك عمر هم پشيمان چنين رفتاري بود، هرگز دارالفنون را بيحرمت و تعطيل نكرد و حتي پس از مرگ اميركبير در افتتاح و نگهداري دارالفنون كوشيد. حالا نبايد از حق گذشت و فراموش كرد كه اميركبير يكي از معدود افرادي است كه در آن دوراني كه ايران جنگزده و فقير بود و از فقر عناصر و اشخاص باتجربه و كوشنده رنج ميبرد، توانست ايران را حفظ كند. كمبود ما در ايران آن زمان بيش از هر چيز كمبود علم، دانش و فرهنگ بود و اميركبير اين موضوع را دقيقا درك كرد و دارالفنون را براي جبران اين نقيصه ايجاد كرد. معتقدم كه كارهاي ديگر اميركبير خدماتي بوده كه ممكن بود از هر كس ديگري برآيد اما ايجاد دارالفنون و تاثيرگذاري در علم، دانش و فرهنگ اين كشور مزيت اختصاصي اميركبير است كه اولويت را به پرورش فرهنگ و دانش داد.