• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3733 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۱۱ بهمن

ابوالقاسم رئوفيان در گفت‌وگو با «اعتماد»:

جبهه مردمي نيروهاي انقلاب همه اصولگرايان را نمايندگي نمي‌كند

مريم وحيديان

حدود چهار ماه مانده تا انتخابات رياست‌جمهوري دوازدهم جريان اصولگرا نمونه جديدي از سازوكار وحدت و انسجام درون جرياني را امتحان مي‌كند. پس از شكست اين جريان سياسي در انتخابات 92 بسياري از چهره‌ها و شخصيت‌ها از ضرورت وحدت و انسجام سخن گفتند و همين مساله نيز سبب شد تا در انتخابات مجلس دهم در سال 94 با ليستي واحد و در قالب وحدت به عرصه بيايند. اگرچه آنها بر مبناي آسيب‌شناسي‌ها توانستند در اين انتخابات به ليستي واحد برسند اما ليست ائتلافي‌شان در تهران حتي نتوانست يك نماينده به مجلس بفرستد. اين‌بار پرسشي اساسي‌تر مطرح شد. آيا همه مشكلات اصولگرايان با وحدت حل مي‌شود؟ لااقل نمونه انتخابات مجلس 94 نشان مي‌داد كه وحدت شان براي پيروزي مكفي نبوده است يا لااقل شاكله و شيوه رسيدن به وحدت و انسجام نيز اهميت دارد. امروز آنها تلاش مي‌كنند تا انتخابات 96 را به گونه‌اي متفاوت از دو انتخابات پيشين مهندسي كنند. ابوالقاسم رئوفيان، دبيركل حزب اسلامي ايران زمين از جمله اصولگراياني است كه بيان مي‌كند همچنان احزاب و شخصيت‌هاي اصولگرايي هستند كه سازوكار كنوني ائتلاف يعني جبهه مردمي نيروهاي انقلاب را نمي‌پسندند. او از عدم همراهي جبهه پيشرفت، رفاه و عدالت متشكل از 18 تشكل و حزب با اين جبهه مي‌گويد و معتقد است كه جبهه مردمي نيروهاي انقلاب همه اصولگرايان را نمايندگي نمي‌كند. او همچنين نقدهايي به كار اين جبهه دارد كه در زير مي‌خوانيد:

 

آقاي ترقي طي مصاحبه‌اي خبر داده است كه ظاهرا قرار است 5 نفر از مجموعه اصولگرايان انتخاب شوند و از بين آنها نيز يك نفر براي رقابت نهايي انتخاب شود. اين سازوكار در چه قالبي قرار است به اجرا دربيايد؟ كدام مجموعه قرار است كه اين 5 نفر را انتخاب كند؟

من اطلاع دقيقي ندارم. از ايشان بپرسيد. من اين موضوع را از شما مي‌شنوم. احتمالا در مجموعه جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اين تصميم‌گيري اتفاق مي‌افتد. حزب موتلفه به جبهه مردمي نيروهاي انقلاب پيوسته است و به همين دليل احتمالا صحبت اعضاي شوراي مركزي حزب موتلفه بر اساس سياستگذاري‌هاي جبهه مردمي نيروهاي انقلاب است.

پيش از اينكه جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اعلام موجوديت كند، سازوكار ائتلاف اصولگرايي به اين صورت بود كه هر حزب و تشكل نامزد مورد نظر خود را به ائتلاف معرفي مي‌كرد. در حال حاضر كه جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اعلام موجوديت كرده است تكليف آن شيوه پيشين چه خواهد بود؟

آن شيوه مي‌تواند به قوت خود باقي بماند و به نظر من منافاتي ندارند. احزاب و گروه‌ها كه به جبهه مردمي ملحق شده‌اند افراد مورد نظر خودشان را به شوراي رهبري جبهه مردمي نيروهاي انقلاب معرفي كنند و مورد ارزيابي قرار گيرند. در نهايت احتمالا به همين مدلي كه آقاي ترقي اعلام كرده برسند. البته حزب اسلامي ايران‌زمين به جبهه مردمي نيروهاي انقلاب ملحق نشده است. به نظر من اين دو موضوع قابل جمع است.

به چه دليل حزب شما به جبهه مردمي نيروهاي انقلاب نپيوسته است؟

بيشتر از اين نمي‌خواهم توضيح دهم.

آيا جبهه مردمي نيروهاي انقلاب سازوكاري درون ائتلاف اصولگرايي است يا موازي با آن كار مي‌كند و هم‌پوشاني‌هايي دارند؟نسبت جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي با ائتلاف اصولگرايي چيست؟

اين سوالي است كه سخنگوي جبهه مردمي نيروهاي انقلاب بايد به آن مبسوط پاسخ دهد. آنها بايد توضيح دهند كه بنا دارند در چه قالبي حركت كنند و مي‌توانند ائتلاف اصولگرايي را كاملا پوشش دهند يا خير. اينكه جبهه مردمي انقلاب اسلامي چه نقشي را مي‌خواهد براي رسيدن به وحدت و انسجام رسيدن اصولگرايان بازي كند، هنوز جاي سوال است.

از آنجايي كه جبهه مردمي نيروهاي انقلاب تلاش كرده كه حمايت تشكل‌ها و احزاب مختلف اصولگرا را جلب كند، چطور احزاب و گروه‌ها را توجيه كرده است؟ حتما اين جبهه براي احزاب و تشكل‌ها توضيح داده كه چه نسبتي با ائتلاف اصولگرايان دارد و چه وظايف و كاركردهايي دارد. شما از زبان اعضاي اين جبهه يا ديگر احزاب چه تعريفي از جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي شنيده‌ايد؟

جبهه مردمي نيروهاي انقلاب به دنبال يكپارچگي بين طيف‌هاي اصولگراست و به عنوان مديريت پروژه انتخابات رياست‌جمهوري دوازدهم داعيه‌دار است. اين طور كه از سياست‌هاي اعلامي اين جبهه برمي‌آيد نسبت به فعاليت يك مجموعه اصولگرا جداي از اين جبهه نظر نداشته و ندارد. آنها در پي تجميع تمامي طيف‌هاي اصولگرا در اين جبهه هستند. البته واضح است كه اجماع مطلق پديد نخواهد آمد. كما اينكه خيلي از احزاب و گروه‌هاي سياسي اصولگرا كه نيروهاي وفادار به انقلاب بوده و هستند و داراي سابقه مشخص و درخشاني هم هستند و بعضا السابقون السابقون اصولگرايان به لحاظ شخصيت حقوقي و حقيقي نيز هستند، تا به الان به جبهه مردمي نيروهاي انقلاب نپيوسته‌اند. حدود 18 حزب و گروه سياسي كه اخيرا با تابلوي جبهه پيشرفت، رفاه و عدالت به رياست آقاي شهاب الدين صدر اعلام موجوديت كردند، از اين جمله‌اند.

آيا اين جبهه بنا دارد كه به جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي بپيوندد؟

جبهه پيشرفت، رفاه و عدالت متشكل از 18 تشكل و حزب است كه به جبهه مردمي نيروهاي انقلاب نپيوسته است و بناي پيوستن نيز ندارند و با تابلوي ديگري فعاليت مي‌كنند. البته حزب اسلامي ايران زمين عضو ناظر جبهه پيشرفت، رفاه و عدالت است.

در واقع مي‌توان گفت كه جبهه مردمي نيروهاي انقلاب بخشي از اصولگرايان را نمايندگي مي‌كند؟

بله. همين طور است. البته تلاش اين جبهه بر اين بوده است كه محل تجميع همه اصولگرايان باشد اما چنين اتفاقي قطعا رخ نخواهد داد. به لحاظ تفاوت در نگاه و رويكردي كه بعضا وجود دارد جبهه پيشرفت، رفاه و عدالت اعلام موجوديت كرده است. همچنين هستند شخصيت‌ها و احزابي كه اصوگرا هستند اما هيچيك از جبهه‌ها هم نشده‌اند و در عين حال خارج از نيروهاي انقلاب هم نيستند و هرگز اين عنواني كه براي اين جبهه انتخاب شده است به اين معنا نيست كه اگر حزبي يا شخصيتي وارد اين سازوكار نشود، از نيروهاي انقلابي نيست. لذا احزاب و طيف‌هاي متعدد اصولگرايي داريم كه تاكنون به اين جبهه نپيوسته‌اند و بعضا نيز بناي پيوستن ندارند.

اين جبهه اعلام كرده كه براي انتخاب نامزد انتخاباتي‌اش سازوكاري از پايين به بالا خواهد داشت. احزاب و گروه‌ها چه نقشي قرار است در انتخاب نامزد انتخاباتي اصولگرايان داشته باشند؟ آيا اينكه صنوف مختلف در انتخاب نامزد انتخاباتي نقش خواهند داشت، نقش احزاب را كمرنگ مي‌كند؟در عين حال ديده مي‌شود كه احزاب و گروه‌ها به اين جبهه پيوسته‌اند. سازوكار از پايين به بالا آيا با بازيگري احزاب جمع‌پذير است؟

سوال خوبي است. در ديداري كه اعضاي شوراي مركزي حزب ما در ابتداي آذرماه با آيت‌الله موحدي كرماني داشت، ايشان به همين مطلب اشاره كردند كه با عبرت از گذشته و اشتباهات دو انتخابات 92 و 94 اين‌بار تصميم بر اين است كه سازوكار انتخاب نامزد از پايين به بالا باشد و مردم نقش تعيين‌كننده‌اي در اينكه چه كسي معرفي شود داشته باشند. اين نكته مثبتي است. ايشان همچنين اشاره كردند كه احزاب بايد در سازوكار تعيين نامزد نقش داشته باشند. اينكه سازوكار از پايين به بالا موجب شود كه نقش احزاب و گروه‌ها كمرنگ شود، بستگي به شيوه و روش اعتمال اين سياست دارد. اگر اين سياست ابلاغي از سوي دبيركل جامعه روحانيت مبارز با شيوه‌اي نادرست اعمال شود، طبيعي است نقش احزاب و گروه‌هاي سياسي بسيار كمرنگ خواهد شد. ليكن اگر شيوه و روش انتخاب شده حساب شده و درست باشد احزاب مي‌توانند نقش خود را ايفا كنند. آنچه در اين مدت از برخي از 10 نفري كه به عنوان پيشاني و تابلوي اين جبهه معرفي شده‌اند، شنيده مي‌شود، روش انتخابي نقش احزاب را كمرنگ مي‌كند. استناد مي‌كنم به بخشي از صحبت‌هاي آقاي روستاآزاد كه يكي از 10 نفر هيات موسس است. او بيان كرد كه فضاي سياسي جامعه از دست فعالان سياسي در حال انتقال به دست فعالان اجتماعي است. واقعا جاي سوال است كه فضاي سياسي چطور مي‌خواهد به دست فعالان اجتماعي اداره شود؟

نقد شما به اين جمله چيست؟ آيا اين جمله در راستاي آسيب‌شناسي رفتارهاي گذشته انتخاباتي اصولگرايان مطرح مي‌شود؟

آيا اساسا تجربه و پيشينه‌اي وجود دارد. وقتي اذعان داريم كه فضا سياسي است چطور مي‌خواهيم آن را به دست فعالان اجتماعي بسپاريم؟ «هر دم از اين باغ بري مي‌رسد؛ تازه‌تر از تازه‌تري مي‌رسد» گاهي آدم حرف‌هايي از شخصيت‌ها مي‌شنود كه تعجب مي‌كند. اگر فعالان سياسي و احزاب نقشي در پروژه‌هاي سياسي نداشته باشند، چه كسي مي‌خواهد داشته باشد؟ هيچ منطقي در ادبيات سياسي ما نمي‌پذيرد كه فضاي سياسي جامعه و انتخابات رياست‌جمهوري كه يك پروژه كاملا سياسي است، انتقال دهيم به فعالان اجتماعي.

جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اعلام كرده است كه براي «نه» گفتن به وضع موجود آمده است. همچنين اين جبهه ضرباتي به دولت يازدهم وارد مي‌كند كه از زبان اعضاي هيات موسس اين جبهه بارها شنيده شده است. چه چيزي اين جبهه را به اين استراتژي رسانده است؟ الزامات و پيش‌نياز‌هاي «نه» گفتن به وضع موجود چيست؟

نكته ديگري كه مطرح مي‌شود اين است كه جبهه مردمي نيروهاي انقلاب براي «نه» گفتن به وضع موجود آمده است. وضع موجود كه تنها محصول دوره اول رياست‌جمهوري آقاي روحاني نيست. وضع موجود معلول دوره‌هاي پيشين است. بخش اعظمي از مشكلاتي چون بيكاري و بي‌عدالتي در دولت دهم به دولت يازدهم منتقل شده است. آقاي حاجي بابايي مطرح كرده بود كه ركود، بيكاري و بي‌عدالتي امروز قابل قبول نيست. مگر اين مشكلات فقط محصول اين سه سال است؟اين ركود كه در دولت پيشين بسيار افسار گسيخته‌تر بود. بي‌عدالتي در دولت دهم به اوج خود رسيده بود. چشم به برخي موارد بستن و برخي موارد را نقد كردن تاثير چنداني بر بدنه اجتماعي ندارد. همه اين محاكمات تنها به دولت يازدهم مربوط مي‌شود؟ آقاي حاجي بابايي كه وزير آموزش و پرورش و خانم دستجردي نيز كه وزير بهداشت دولت آقاي احمدي‌نژاد بوده است. ديگراني هم بودند كه در دولت آقاي احمدي‌نژاد دستي از نزديك در آتش داشتند. اينكه ريشه همه مشكلات امروز جامعه را در دولت يازدهم جست‌وجو كنيم و بعد هم اعلام شود كه جبهه مردمي آمده تا به وضع موجود «نه» بگويد، درست نيست. مي‌توان گفت كه اين جبهه آمده تا وضع مطلوبي نسبت به وضع موجود ايجاد كند؛ آمده تا اصلاحاتي پديد آورد. در مجموع فكر مي‌كنم آنها بايد در اين شيوه تجديدنظر كنند. در شوراي رهبري جبهه مردمي نيروه‌هاي انقلاب احزاب بايد تصميم‌گيرند باشند؛ نه اشخاص. بايد در شورايي كه قرار است تصميمات نهايي گرفته شود، احزاب بايد تاثيرگذار باشند. متاسفانه از قراين، شواهد و صحبت‌ها احساس مي‌شود كه نگاه اين جبهه حزبي و كارشناسي شده نيست.

جامعه روحانيت چه نسبتي با جبهه مردمي نيروهاي انقلاب دارد؟ آيا همچنان محوريت ائتلاف اصولگرايان را به عهده دارد؟

نمي‌دانم كه جامعه روحانيت محوريت كار جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي را به عهده خواهد گرفت يا خير اما آيت‌الله موحدي كرماني، دبيركل جامعه روحانيت مبارز از اين جبهه اعلام حمايت كرده است. از اين نظر جامعه روحانيت موافق كار جبهه مردمي نيروهاي انقلاب است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون