عبدالله رمضان زاده:
موج تخريب عليه دولت روحاني از دولت اصلاحات بيشتر است
گروه احزاب | عبدالله رمضانزاده، سخنگوي دولت اصلاحات و از فعالين شناخته شده اين جريان به دليل آنكه در جريان دولتهاي هشتم و نهم از نزديك مشكلات را ديده و كارشكنيها را لمس كرده بود امروز ميتواند يكي از معيارهايي باشد كه عملكرد تخريبكنندگان دولت روحاني را منصفانه ارزيابي كند. او با آن عقبه حضور در قوه مجريه امروز ميگويد فشارها و تخريبهايي كه عليه دولت روحاني جريان دارد بيش از آن چيزي است كه در دولت خاتمي احساس ميكردند.
وجود مخالف براي هر دولتي نعمت است و منتقد بايد بتواند عليه دولت هر مطلبي را در چارچوب قانون و بر اساس واقعيت و مستندات بيان كند؛ زيرا يكي از عوامل ضد فساد وجود رقباي قدرتمند است كه بتوانند حرفشان را بزنند. در دولتهاي اصلاحات يا تدبير و اميد هيچ روزنامه مخالف يا منتقد دولت بسته نشد و به همين دليل است ما در اين دولتها شاهد فساد كمتري هستيم و بايد گفت كه با وجود اين شرايط موج تخريب عليه دولت يازدهم بيشتر از دولت اصلاحات و شرايط براي كار كردن دولت روحاني سختتر از دولت خاتمي است. گرچه روحاني مقاومت خوبي تاكنون از خود نشان داده است.
(در مورد بحث حضور كانديداها در كنار آقاي روحاني براي وقوع يك اتفاق غير منتظره) اول بايد گفت اتفاق به چه معنا است؟ اگر منظور اين است كه روحاني نخواهد كانديدا شود يا شوراي نگهبان صلاحيتش را تاييد نكند كه چنين اتفاقي نخواهد افتاد معتقدم مجموعه تصميمگيران نظام نميگذارند چنين چيزي رخ دهد.
بايد تاكيد كنم ما از روحاني به عنوان يك اصلاحطلب حمايت نميكنيم؛ او كسي است كه برخي از نظرات اصلاحطلبان را قبول دارد و آنها را اجرا ميكند. در شرايط كنوني معتقدم براي پيشبرد اهداف جبهه اصلاحات، روحاني بهترين گزينه است، گرچه به كابينه دولت، نقدهايي وجود دارد.
در كابينه فعلي شاهد بوديم كه چهرههاي منتسب به جريان اصولگرا در راس امور وزارتخانهها حضور داشتند، آيا نبايد از اصلاحطلبان بيشتري در كابينه استفاده ميشد، تا كمتر شاهد حواشي اين روزها كه پيرامون دولت صورت گرفته باشيم؟ بنابراين ذكر اين نكته ضروري است كه ما روحاني را بهطور كامل اصلاحطلب نميدانيم اما او تاكنون در مسير حركت اصلاحطلبان به خوبي گام برداشته است او از ابتدا هم وعدهاي نداد كه از اصلاحطلبان بهطور كامل در كابينه استفاده كند، از طرفي هم جبهه اصلاحات از او چنين درخواستي نداشت. در بحث كابينه هم بايد توجه داشت در زمان معرفي وزرا، مجلس چه مجلسي بود، وقتي اشخاص معرفي شدند چه رفتارهايي را ديديم، عدهاي نقد ميكنند كه يك اصولگرا وزير كشور شده آيا شرايط ميگذاشت شخص ديگري روي كار بيايد؟
به نظر من آقاي رحمانيفضلي تاكنون عملكرد نسبتا متوازني در مجموعه وزارت كشور داشته و نشان داده تابع خط مشي رييسجمهور است، اگرچه سكوت او در مورد تخلفات شهرداري شايبه سياسي خاصي دارد كه ضروري است با توجه به احتمال كانديداتوري شهردار تهران، رييسجمهور تذكر لازم را به او دهد.
انتخابات سال ۹۲ شرايط خودش را داشت، در آن سال شرايط به گونهاي بود كه جز در صورت ائتلاف امكان رايآوري وجود نداشت، با بررسيهاي صورتگرفته مشخص شد ائتلاف روي محور آقاي دكتر عارف امكانپذير نيست بنابراين ائتلاف روي روحاني شكل گرفت. اگر جريان اصلاحات چنين گامي را برنميداشت انتخابات را واگذار ميكرديم كه در اينصورت فاجعه هشت سالهاي كه زندگي مردم را از بين برد، ادامه پيدا ميكرد، ما سعي كرديم جلوي چرخ نابودكننده كشور را بگيريم. درست است كه روحاني بهطور قطع ايدهآل اصلاحطلبان نبود اما كسي بود كه ميتوانست پيگير برخي از مطالبات ما باشد. در آن سال جريان اطلاحات هيچگونه شرطي براي حمايت از روحاني قرار نداد.
در مورد آقاي روحاني نظرات تاكنون بهطور صريح و روشن بيان شده است ولي شرطي گذاشته نشده كه اگر روحاني آنها را رعايت نكرد، ديگر از حمايت اصلاحطلبان برخوردار نيست. ما به خوبي ميدانيم روحاني فاصله فكري، عملياتي و عملي با اصلاحطلبان دارد ولي در عين حال او را بهترين گزينه در شرايط فعلي ميدانيم.
بايد واقعبينانه به مسائل نگاه كرد، زماني كه شما ايدهآلهاي اصلاحطلبانه را مطرح ميكنيد و پيگير آن هستيد جريان فرق ميكند، ما از ابتدا هم ميدانستيم به آنچه مدنظر جبهه اصلاحات است، نخواهيم رسيد بنابراين اگر نقدي هم وجود داشته باشد به عملكرد روحاني در حوزه سياست داخلي در چارچوب خود او است. روحاني در عرصه سياسي- داخلي تا حدود زيادي به آن چيزي كه وعده داده بود، عمل كرده او هم مثل همه دلسوزان كشور براي آرامش اهميت زيادي قايل است و مطابق اختيارات قانوني يك رييسجمهور به خوبي عمل كرده است.
امروز كساني از برجام ناراحت هستند كه ميخواهند كشور مانند زمان احمدينژاد اداره شود، در حالي كه در زمان دولت احمدينژاد فقر و بيكاري گسترش پيدا كرد و مردم در تنگنا قرار گرفتند. آن جريان به خوبي شعار ميداد و شاهد بوديم هيچگونه قدمي در راستاي منفعت مردم در آن زمان برداشته نشد.
بايد به اين نكته دقت كرد، آقاي جليلي هنگامي بركنار شد كه روحاني سمت اجرايي در كشور نداشت، اين تصميمگيري نشان ميدهد قوه عاقلهاي در كشور وجود دارد كه تشخيص داده او نميتواند مذاكرات را به سر منزل مقصود برساند. بعد از آن مشاهده كرديم ولايتي در رأس هيات مذاكرهكننده قرار گرفت و در نشست عمان به جاي جليلي شركت كرد. در آن زمان همگان از نوع مذاكره جليلي نااميد شده بودند او در جلسات به جاي اينكه در مورد مسائل هستهاي كشور صحبت كند راجع به مواد مخدر صحبت ميكرد و در اموري اظهارنظر ميكرد كه هيچگونه ربطي به مسائل هستهاي نداشت.
مخالفان نبايد با استفاده از امكانات بيتالمال دست به تخريب بزنند؛ اما اين جريان در دولت احمدينژاد برعكس بود، اگر جبهه مقابل آنها اجازه نقد داشت جلوي فساد گرفته ميشد. در دنيا براي جلوگيري از فساد، به مطبوعات و احزاب قدرتمند آزادي بيان داده ميشود.
زماني كه دولت اصلاحات روي كاربود، يكي از مسائلي كه ما به دنبال آن بوديم، اين بود كه امكانات بيتالمال در اختيار و خدمت مسائل جناحي قرار نگيرد. اما امروز ميبينيم تبديل به ابزاري شده كه دولت را با آن تخريب ميكنند.
نگاه كنيد كه امروز صداوسيما كاملا در جهت مخالفت با دولت گام برداشته و عمل ميكند و تبديل به تريبوني براي مخالفان دولت شده، نه تنها صدا و سيما بلكه بسياري از نهادهاي عمومي در اختيار مخالفان است، كه بايد اين نهادها اصلاح شوند و اتفاقا يكي از خواستههاي اصلاحطلبان همين است.
منبع: ايلنا