سياه سياه، سفيدسفيد
ديبا داودي
داشتن آگاهي از وضعيت كتاب و كتابخواني در ديگر كشورها اتفاق بيهودهاي نيست اگر به آن به ديده اطلاعات صرف نگاه نشود. فرضا اينكه ميدانيم سرانه مطالعه در ژاپن از چين بيشتر است و طي پنج سال گذشته معمولا بيش از 30 دقيقه اعلام شده است، ميتواند عاملي تعيينكننده در جهت داشتن انگيزه براي بررسي چرايي
اين برتري باشد.
براي مثال يكي از كشورهاي اروپايي كه در سالهاي بين 2011 تا 2015 نمونهاي مناسب براي مقايسه با كشورهاي همسايه خود بود نروژ است. كشوري با وضعيت مطالعه نه چندان بد كه البته در نشريات داخلي نروژ، آنقدرها هم درخشان
مطرح نميشود.
از جمعيت آماري 9 تا 79 سال كتابخوان نروژ در سال 2015، 23درصد هر روز كتاب غيردرسي ميخوانند. اين عدد نسبت به سال 2014 دو درصد كاهش داشته است.
اما جالب است بدانيم در بررسيهاي انجام شده علت اين كاهش رغبت به مطالعه را گذران وقت در اينترنت يا مطالعه كتاب الكترونيك نميدانند. در گذر ماههاي سال 2014 تا 2015 روزنامه كاغذي دوباره راهش را به دستان مردم باز كرد. اگرچه نرخ خريد روزنامه كاغذي از 49درصد به 42درصد رسيد اما از طرفي مطالعه آنلاين روزنامهها با رشد نزديك به 25درصدي همراه بوده است. يعني آماري مثبت در اقبال
روزنامهخواني.
و از تمامي نكات مرقوم مهمتر، داشتن اطلاعات جامع و حقيقي از آمار مطالعه در كشور. اعدادي باورپذير كه از يك رسانه كوچك تا نشريهاي دولتي تغيير پيدا نميكند. به همان نسبت كه امكان خوشبيني بيهوده را كاهش ميدهد از سياهنماييهاي نخ نما شده هم جلوگيري ميكند. براي مثال نميگويند وضعيت مطالعه بد است، جامعه كتاب نميخواند و آينده روشني را نميشود براي مملكت متصور شد بلكه چيزي به نام «راهكار» را چاره ميجويد تا با رهايي از بند كليگوييها امكان تمركز بيشتر بر هدف نهايي را ميسر سازد.