بزرگ علوي از
نسل طلايي و جاودانه ادبيات
محمدعلي جعفريه
مدير انتشارات ثالث
بعد از اين همه سال، همچنان ميبينم كه نسل جديد به كتابفروشيها مراجعه ميكنند تا كتابهاي بزرگ علوي را تهيه كنندو بخوانند. از سالهاي دور تا به امروز نويسندهاي مانند بزرگ علوي همچنان مخاطب دارد و بعد از خودش با آثاري كه از خود به يادگار گذاشته همراه و همقدم نسلهاي مختلف در دنياي كتابخواني شده است. در اينجا سوالي كه پيش ميآيد اين است كه چه اتفاقي ميافتد نويسندهاي كه براي دهه 1350 است در دهه 1390 هم مخاطب دارد. در پاسخ به اين سوال به نظرم بايد بيان كنم كه افرادي مانند بزرگ علوي، محمد علي جمالزاده يا صادق هدايت متعلق به نسل طلايي ادبيات ايران بودهاند. نسلي كه ما ادبيات را با وجود آنها و آثارشان شناختهايم و اين شناخت تا به امروز هم خوشبختانه ادامه داشته است. به بيان ديگر آثار چنين نويسندههايي تبديل به كتابهاي باليني در خانوادهها و در زمانهاي مختلف شده است كه طبيعتا هركدامشان هم خط فكري خاص خودشان را دنبال ميكردند. حالا اين آثار باليني و تاثيرگذار كه بازمانده از گذشته است در هر دورهاي به نسل جديد منتقل ميشود و شرايط به گونهاي پيش ميرود كه نسل جديد وقتي ميخواهد شروع به كتابخواني و شناختن نويسندهها كند ابتدا با كتابهاي اين افراد قدم در دنياي ادبيات و داستان ميگذارد. اين دلايل باعث ميشود كه آثاري مانند «چشمهايش» از بزرگ علوي يا «بوف كور» از صادق هدايت و... جاودانه شوند. به گونهاي كه 50 سال ديگر هم اين كتابها در كتابخانهها و كتابفروشيها وجود داشته و مخاطبهاي خود را دارند. مانند آثار شكسپير كه از گذشته تا به امروز در كتابفروشيها هستند و مخاطب دارند. پس تنها در ادبيات خارجي نيست كه چنين پديدههايي داريم بلكه در ادبيات ايران هم شاهد جاودانهها هستيم. اما در ادبيات و آثار نويسندههاي نسل جديد تنها فردي كه چنين شانسي مانند بزرگعلوي داشته است كه آثارش جاودانه شود و از هر نسلي مخاطب داشته باشد، محمود دولتآبادي است؛ البته بوده آثاري كه ويژگي ماندگار داشته اما نه به اندازهاي مانند آثار محمود دولتآبادي.