مديران تئوريك و نقشه راه نظام آموزشي
شهيندخت مياندشتي
مسوول گروه مدرسه اعتماد
تفاوت وزير جديد آموزش و پرورش فقط در وفاداري نسبت به ديدگاههاي مطرح شده خود نيست، او علاوه بر اين وفاداري با گماردن معاونان و مشاوراني از جنس خود نشان داده است كه در اين مسير جدي است اما با تامل و صبوري ميخواهد كار را پيش ببرد به همين دليل برخلاف روال معمول كه با تغيير وزير، موجي از تغييرات سريع راه ميافتد و هر وزيري نخستين تغييرات را در اين ميبيند كه آدمها را جابهجا كند كه متاسفانه برخي در دولت گذشته در اين جابهجايي آنقدر افراط كردند كه به فروپاشي سازماندهي نيروي انساني منجر شد، دانش آشتياني حتي دلخوري و انتقاد دوستان و نزديكان و حاميان خود را به جان خريد اما تسليم اين سنت نادرست نشد.
وزيرجديد آموزش و پرورش نشان داد براي او تهيه نقشه راه به ياري ياران دانشگاهي و مديران استراتژيك اولويت دارد به همين منظور به موازات تلاش براي طرح ديدگاهها و نظرات خود خطاب به مردم و فرهنگيان با تامل تيم مديريتي وزارتخانه را در سطح عالي، متناسب با اين رويكردها چينش كرد تا قبل از هر چيزي مطمئن شود كه كسي آب را از بالا گلآلود نخواهد كرد و مانند تجربههاي پيشين كسي گل به خودي نميزند تا كارهاي اساسي و زيربنايي كه قرار است انجام دهد ابتر نماند.
نگاهي به چهرههاي منتخب وزير در سطح معاونان و مديران كل وزارتي و تغييرات روساي چند سازمان گواه اين ادعا است، جالبتر اينكه دانش آشتياني نشان داد در اين راه نظرات مختلف را ميشنود اما نه راه محافظهكاري را براي امتياز دادن به رقيبان سياسي خود برميگزيند و نه راه دلجويي را براي جلب رضايت حاميان خود در پيش ميگيرد بلكه تلاش ميكند تا در درجه نخست كساني را در تيم خود جاي دهد كه بيش از هر چيزي با راهي كه انتخاب كرده است آشنا باشند و براي او مشاوران و مديراني باشند كه توانايي ترسيم نقشهاي براي پيمودن اين راه را داشته باشند.
نقشه راهي كه بيش از هر چيزي بر مطالبه اصلي مخاطبان نظام آموزشي يعني خانوادهها و دانشآموزان متكي است، گذري بر مطالبي كه در اين مدت توسط وزير مورد تاكيد قرار گرفته است بهطور روشني اين ادعا را به اثبات ميرساند كه ايشان ريسك بزرگي را آغاز كردند و به جاي دغدغه جلب نظر مخالفان خود در مجلس كه از همان روزهاي نخست شمشير را از رو بسته بودند و هراز گاهي چماق تهديد استيضاح را به رخ او ميكشند و بهجاي دغدغه همراهي برخي از حاميان خود كه انتظار سهمخواهي داشتند و بهجاي مطالبههاي انباشته شده فرهنگيان و بازنشستگان كه برحق است، نخست بر مطالبه صاحبان اصلي نظام آموزشي يعني دانشآموزان متمركز شود مطالبه كساني كه نه صدايشان شنيده ميشود و نه دردشان فهميده ميشود.
دانشآشتياني نشان داده است كه اهل قدم گذاشتن در مسير باورها است و اهل باور در جاده علم و تجربه است. او ميخواهد زبان گوياي همه كساني باشد كه سالها است فرياد ناكارآمدي نظام آموزشي را سر ميدهند. نظرات او شباهت بسيار زيادي به نظرات فعالان منتقد رسانهاي و صنفي و سياسي است كه سالها است از هر فرصتي براي ابراز آن استفاده كردهاند و از ابتداي دولت يازدهم نيز كه مجال رسانهاي بيشتري براي اين گروه ايجاد شده است به طور مستمر بر اين واقعيتها پافشاري مينمايند.
اين همسويي و همراهي بيترديد يك فرصت است فرصتي كه متاسفانه كمتر از سوي همين فعالان مورد توجه قرار گرفته و بسيار هم تعجبآور است، چرا حالا كه وزير پيشتاز اين راه براي قرار دادن نظام آموزشي در مسير كارآمدي است اين فعالان سكوت كردهاند يا برخي آيه يأس ميخوانند مگر اين اشتراك نميتواند آغاز همكاري و همراهي در اين مسير باشد؟
اينجانب بر اين باور هستم كه با وجود مشكلات موجود و با وجود نقدهاي وارده بايد در اين مسير وزير و مديران استراتژيك و تيم ايشان را براي تهيه نقشه راهي كه بتواند نظام آموزشي را در مسير كارآمدي قرار دهد ياري رساند چرا كه اخلاق كار مدني و صنفي و سياسي ايجاب ميكند كه وقتي ميبينيم يك مدير يا مسوولي در راستاي مطالبه ملي و همسو با رويكردهاي توسعهاي حركت ميكند از او و تيمش حمايت لازم را به عمل آوريم هر چند ممكن است به دلايل شخصي يا گروهي و حزبي نارضايتيهايي داشته باشيم.
نقشه راه آموزش و پرورش با دو نشانه «تقدم تربيت» و «مدرسه محوري» در مسير كارآمدي قرار ميگيرد و اين دو تابلو راهنما ميتواند تا حد زيادي ما را به سمت مقصد رهنمون سازد و قطار خارج از ريل نظام آموزشي را در مسير مطالبه والدين و دانشآموزان قرار داده و اين سيستم را با اهداف توسعه همهجانبه و پايدار همسو كند.