• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3165 -
  • ۱۳۹۳ دوشنبه ۶ بهمن

ديپلماسي لبخند و تماشا

سيد علي ميرفتاح

«دستت رو از جيبت درآر، نديدي سرِ همين چطوري حالت رو گرفتن؟»، «نخند، نخند، مي‌خواي سرمقاله بنويسن  ؟»، «باز كه داري راه مي‌ري. اينقد اينا رو سر لج ننداز. بشين»، «معانقه نكن؛ درسته مرده اما فردا بايد جواب بدي» ، «مثل آقاها، اخم كن، سيخ و سلندر وايسا تا بيان دستت رو ببوسن»، «واي، واي، واي، اين دفعه ديگه با اين بادي لنگوييج ات بند رو آب دادي. برسي تهران سياه و كبودي...» اين جملات من‌درآوردي‌اند اما با اين روندي كه در نقد ديپلماسي پيش گرفته‌ايم مي‌شود تصور كرد كه مثلا عراقچي چنين چيزهايي را زير گوش ظريف بخواند يا نفس لوامه وزير امور خارجه لحظه به لحظه و با همين تعبيرها خويش را تذكرش دهد و در سفر و حضر يادآور شود كه «اين تو بميري از آن تو بميري‌ها نيست». نقد، خوب است نقد ديپلماسي هم هكذا. اما اين اتفاقي كه دارد در سخنراني‌ها و سرمقاله‌ها و تحليل‌ها مي‌افتد بيش از آنكه نقد باشد گير سه‌پيچي است كه دست ديپلمات‌ها را مي‌بندد و اعتماد‌به نفس‌شان را مخدوش مي‌كند و در چشم همتاهاي غربي و شرقي بي‌اعتبارشان مي‌كند. خيلي دور از ذهن نيست اگر تصور كنيم كه در ميان مذاكره، كري يا فابيوس از سر همدردي يا پدرسوخته‌گري به ديپلمات ارشد ما بگويد: «نخند كه فردا بايد جواب پس بدي.» ضمن اينكه ديپلماسي علاوه بر اينكه علم است و براي فهميدنش بايد دانشگاه رفت و كتاب خواند و استاد ديد، فني است كه احتياج به مهارت و تجربه دارد و شايسته نيست هركسي در آن وارد شود و اظهارنظر كند و از رفتار و گفتار ديپلمات‌ها ايراد بگيرد. نقد و نقادي حق مسلم همه است، سلمنا اما فرمايش موكد قرآن مجيد است كه «و ما تقف ما ليس لك به علم...». روزنامه‌ها خوب يا بد كارشان نقادي است و مخاطبان‌شان نيز با اين ديسكورس آشنا هستند و بنا به سليقه و گرايش‌شان به سراغ‌شان مي‌روند تا نقدهاي‌شان را بخوانند و تحليل‌هاي‌شان را بشنوند. يكي كيهان مي‌خواند و يكي وطن امروز، يكي هم شرق و يكي هم رسالت و... اما كساني كه پاي سخنراني يك خطيب موعظه‌گر مي‌نشينند حال و احوالشان با خريدار روزنامه فرق دارد و چه بسا از سخنان منتقدانه واعظ چنين استنباط كنند كه ظريف و دوستانش ارزش‌ها را زير پا گذاشته‌اند و نادانسته به خون شهدا خيانت كرده‌اند و به همين سادگي از مسوولان و مديران كشور مايوس شوند و فضا را تيره و تار ببينند. جالب اينجاست كه رويه معمول اغلب منتقدان اينطور شده كه ضمن ابراز حمايت خود از مذاكره‌كنندگان بلافاصله مخالفت‌شان را با رفتار و گفتار ديپلمات‌ها با شدت و حدت بيان كنند و هشدار بدهند كه «با اين روش و منش به بن‌بست مي‌رسيد» و همين لحن باعث افتراق بين مسوولان و مردم مي‌شود. كدام مردم؟ مردم يادمان باشد كه اگر ديپلماسي دوره قبل را قبول داشتند حتما به آقاي جليلي راي مي‌دادند و براي اين كار هيچ مانع و محذوري نداشتند. اما آنها به روش و منشي راي دادند كه شعارش تنش‌زدايي و آشتي و صلح و توافق بود. البته ديپلماسي فرآيند پيچيده‌اي است و همه مي‌دانند كه در پس اين خنده‌ها و پياده‌روي‌ها خروارها تحليل و كار و ملاقات و نامه‌نگاري و بده بستان آشكار و نهان وجود دارد كه اگر بخواهيم نقد كنيم بايد كارشناسانه و منصفانه همه‌اش را ببينيم و سره از ناسره‌اش باز‌شناسيم نه اينكه بيرون گود بنشينيم و از لبخند و تماشا عصباني شويم بگوييم لنگش كن. در اين روزگار كج‌مدار زن و شوهرهاي از هم قهر كرده را نمي‌شود آشتي داد و بين‌شان صلح برقرار كرد چه برسد به اينكه بخواهند يخ قطور و سفت و سخت نزاع سي و دو سه ساله را بين دو كشور قدرتمند آب كنند؛ يخي كه صهيونيست‌ها و بخشي از عرب‌ها حاضرند بميرند اما نگذارند آب شود و نتيجه برد- برد براي طرفين دعوا حاصل شود.  سياست كلي نظام تنش‌زدايي است، در اسناد و برنامه‌هاي بالادستي هم قيد شده كه دولت و دستگاه ديپلماسي تنش‌زدايي كنند و با كشورها، علي‌الخصوص كشورهاي منطقه روابط حسنه برقرار كنند. من نمي‌گويم كه تنش‌زدايي صرفا با لبخند و سفر و نامه و معانقه حاصل مي‌شود اما با اخم و قهر و با ادبيات «آب بريز اونجات كه مي‌سوزه» يا تاكيد بر پاره شدن قطعنامه‌دان هم به دست نمي‌آيد. رييس دولت نهم و دهم، 10 بار بيشتر تقاضا كرد كه با اوباما بنشيند و رودررو گفت‌وگو كند و حتي نامه هم به بوش و مركل و بقيه نوشت كه همه‌شان بي‌جواب ماند. انصافا آن شيوه و مسير شأن و منزلت كشور و ارزش‌ها را پايين مي‌آورد، يا قدم زدن دو وزير خارجه كه هم‌سطح و هم‌رده در كشوري بي‌طرف؟ ديپلماسي آدابي دارد كه ظريف و عراقچي بلدند و هر ايراني از ديدن اين بزرگواران در مجامع بين‌المللي نه‌تنها خجالت زده نمي‌شود بلكه به خود مي‌بالد و به وجود چنين ديپلمات‌هاي باهوش و كاركشته‌اي كه كشورش را نمايندگي مي‌كنند دلگرم مي‌شود. من نمي‌دانم اين بزرگواران به نتيجه مي‌رسند يا نه اما معتقدم تا همين جا هم كاري كارستان كرده‌اند و عيب‌جويي از ايشان و غر زدن‌هاي شديد و غليظ به هيچ‌وجه به معني حمايت از فرزندان انقلاب نمي‌تواند باشد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون