عذر تقصير به پيشگاه ماكياول
علي شكوهي
هميشه به خودمان ميباليديم كه مسلمانيم و حرف تازهاي براي دنيا داريم. حرف تازه ما هم اين بود كه ما در سياست به اخلاق توجه داريم. مدعي بوديم كه در انقلاب فرانسه سراغ آزادي رفتند و در انقلاب شوروي سابق شعار عدالت دادند اما ما ميخواهيم «عرفان، برابري آزادي» را با هم پي بگيريم حتما شاهد «سياست اخلاقي» خواهيم بود.
متفكران ما ميگفتند سياست در غرب ماكياوليستي است چون در منطق آنان «هدف وسيله را توجيه ميكند» اما ما معتقديم كه براي رسيدن به هدف مقدس و درست نميتوان از ابزارهاي نادرست بهره برد. اين سخنان زيبا روزگاري كه قصد اقناع ذهني ديگران را داشتيم به درد ما ميخورد اما وقتي پاي عمل به ميان آمد معلوم شد كه بسياري از ما بايد برويم از ماكياول عذرخواهي كنيم چون عدهاي از ما نشان داديم كه خودمان چيزي از ديگران كم نداريم.
ديروز يكباره در بسياري از گروههاي مجازي شايعه شد كه مهدي هاشمي با خانواده از كشور فرار كرده است. برخي هم باور كردند و آن را با حاشيههايي نشر دادند. ساعتي بعد وكيل وي نوشت كه اين ادعا صحت ندارد و ما هم از خانواده ايشان پرسيديم و آنها هم تكذيب كردند. هدف از ساختن اين خبر چه بود را بنده نميدانم.
ديروز بحث استيضاح وزير راه و شهرسازي همزمان بود با تبليغات وسيع مخالفان عليه او و متهم كردن فرزندان وي به سوءاستفاده از قدرت پدر و دخالت در امور وزارتخانه. دكتر آخوندي توضيحاتي در اين باره در مجلس داد و معلوم شد كه كل آنها دروغ بوده است و نمايندگان هم پذيرفتند.
بعد از ظهر ديروز يك خبرگزاري وابسته به نهادي خاص اسناد و مداركي را عليه دكتر احمد مسجدجامعي منتشر كرد و مدعي سوءاستفاده مالي بزرگ وي شد.
در نهايت معلوم شد كه در هيچ سندي اسمي از او نيست و مسجد جامعي هم توضيحي نوشت كه بر مربوط نبودن آن ادعا به ايشان تاكيد داشت.
آيا ما ميتوانيم مدعي سياست اخلاقي شويم در حالي كه چنين رفتاري از ما سر ميزند؟