تقويم جديد و اصغر فرهادي
ابراهيم عمران
در خبرهاي يكي دو روز قبل، از قول مقامي امريكايي آمده بود كه ايرانيان نگاهي به «تقويم» بيندازند و مشاهده كنند كه رييسجمهور و دولت جديدي در راس كار است. كه بسان همه گفتههاي يكي دو ماه اخير «ترامپ و دوستان» حاكي از نوعي تهديد و عرض اندام نشان دادن به ايرانيان است. ايرانيان در اينجا همه نوع گرايشي را در بر ميگيرد و فارغ از مرام و مسلك و ايدئولوژي خاص، همه را با يك نگاه، نگاهي از سر بيانصافي برانداز ميكند... بامداد دوشنبه كه ايراني دوستدار سربلندي و نامداري كشور از خواب بيدار شد؛ خبري شنيد كه هر چند براي تلويزيون، خبر باراني بودن چند شهر مهمتر از آن بود؛ ولي بههر حال به مدد جايگزينهاي تلويزيون، خبر آمد كه «خالق فروشنده» براي بار دوم برنده مهمترين جايزه سينمايي جهان شد. آري جناب فرهادي با فروشندهاش با «شهاب و ترانه»اش و با همه عوامل زحمتكش و كمتر قدر ديدهاش، بار ديگر نام پر افتخار ايران را در سالني كه همه نوع گرايشي در آن موج ميزد به جهانيان فخر فروخت. آنسان كه بانو انوشه و بزرگ مرد علم، جناب فيروز نادري روي سن به نمايندگي از كشوري آمدند؛ چه ميانديشيد آن مقامي كه چند روز قبل از تقويم جديد حرف ميزد؟! اري تقويم جديد شد براي شما ولي براي ايراني خواهان گفتوگو و حرف و تعامل، سالهاست كه تقويم واحدي وجود دارد و آن تقويم، شايد روزهايش جابهجا شود و كاركرد عددي و روزياش فرق داشته باشد؛ ولي آنچه در تقويم مهم و ارزشمند است روزهايي است كه نام ايران در آن ميدرخشد و هماره در جهت شكوفايي علم و فرهنگ اين نام طنينانداز شده و اگر هم در روزهايي بهنامهاي ديگري متصف شده، در دفاع از كيان و سرزميني بوده كه هيچگاه در صف تعرض به جغرافياي ديگري نبوده و خواسته همه تقويمهاي دور و بر در سر جاي خود باشند. آري اصغر فرهادي نامي است كه دنياي هنر هفتم برايش برميخيزد و بر عكس «هفت»هاي مشابهاش نه «فراست» اين دارد كه انگهايي زند. به مقام امريكايي بايد گفت تقويم روز دوشنبه ما ايرانيها عوض شده و نامي در آن ميدرخشد كه در كشور خودتان برايش جشن گرفتند و قايل به هنرش بودند و ستودند وجه سينمايي كارش را. اين تقويم اگر ديدني شد به مدد كردار و فرهنگ گفتوگويي است كه در دلش هنر و سينما و تئاتر و علم و دانش ميرويد كه ايراني جماعت هماره پيشتازش بوده و در بزنگاههاي گوناگون خالق آن. پس اين رويش را ببينيد و به احترامش كلاه از سر برداريد و قانونهاي دورههاي انگلو ساكسوني وضع نكنيد كه كشتيبان شما، شايد سياست تازهاي داشته باشد ولي در جغرافياي هنر و دانش و به طريق اولي مردم ايران زمين، سياست، سياستي است قرنها پيش شاعرش سروده: چو ايران نباشد تن من مباد.