• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3167 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۸ بهمن

گذار القاعده به داعش در بررسي جزوه اداره التوحش

داعش نسبتي با دين ندارد

  آرش صادقي  / در بحث از گذار القاعده به داعش به جزوه‌يي از القاعده به اسم اداره التوحش: اخطر مرحلة ستمر بها الأمه مي‌پردازم كه نويسنده مستعار آن ابوبكر ناجي است اما در تحقيقي كه انجام شده مشخص شده فردي به اسم محمد حسن خليل الحكيم مسوول پروپاگاندا و استراتژيست‌هاي رده بالاي القاعده آن را نوشته كه جزوه‌هاي ديگري نيز دارد. اين فرد در نهايت در وزيرستان شمالي توسط هواپيماهاي بدون سرنشين امريكايي كشته مي‌شود. جزوه‌هاي ديگر درباره باگ‌هاي امنيتي سازمان‌هاي امنيتي امريكاست. اما اين جزوه در سال 2005 منتشر شده كه يك نسخه از آن را مركز ضد تروريسم دانشگاه هاروارد ترجمه كرده است.
اين جزوه قبل از تشكيل داعش (2006) نوشته شده است اما تمام محتواي فكري كه داعش توليد مي‌كند يا به دنبالش است، در آن بازنمايي شده است. شبكه القاعده در عراق توسط ابومصعب زرقاوي راه‌اندازي مي‌شود. او خودش عضو جماعت توحيد و جهاد بوده است. يك بخش مهم ديگر مربوط به مجلس شوراي مجاهدين عراق است كه عزت ابراهيم الدوري معاون اول صدام در تاسيس آن نقش داشته است. يعني مي‌توان گفت داعش تركيب متمايل به بنيادگرايي و عمل‌گرايي افسران حرفه‌يي حزب بعث است. اين دو (القاعده و داعش) تا فوريه 2014 با هم ارتباط داشتند، اما از اين تاريخ به بعد ايمن الظواهري هرگونه ارتباط با داعش را به‌طور رسمي رد مي‌كند و حتي مي‌دانيم كه در سوريه با جبهه النصره درگيري دارند. بين سال‌هاي 2005 تا 2010 اتفاقات خاصي در عراق مي‌افتد و نوع عملگرايي اينها با يكديگر تفاوت پيدا مي‌كند. مثلا زرقاوي در صف آدم‌هايي كه جوياي كار هستند، بمب مي‌گذارد يا عمليات انتحاري را مستقيم معطوف به شهروندان عادي مي‌كند. ويليام مك كنت، مترجم اين جزوه اشاره مي‌كند كه خود كادر رهبري القاعده با اين اقدامات مخالف بوده‌اند و گفته‌اند كه اين اقدامات خشونت‌آميز وجهه سازمان را زير سوال مي‌برد اما داعش به اين اقدامات ادامه مي‌دهد.
تمايز عمده و اساسي ميان داعش و القاعده را مي‌توان در تاكتيك و استراتژي ايشان در زمينه عمليات انتحاري ديد. داعش به عمليات انتحاري نگرشي تاكتيكي دارد، اما القاعده تا همين حالا به عمليات انتحاري نگرشي استراتژيك دارد. يعني اين اقدامات براي القاعده هم تبليغ و هم هدف محسوب مي‌شده است. اما داعش يك دولت ساخت يافته است و مثلا براي از بين بردن ديوار دفاعي كوباني، ابتدا پشت آن را بمباران و در نهايت به خود ديوار حمله انتحاري مي‌كند يعني بقا براي داعش بسيار مهم است.
القاعده مبتني بر ايده پيشاهنگ است، شبيه تمايز موتور كوچك و موتور بزرگ نزد رژي دبره. اما داعش به قبضه قدرت سياسي مي‌انديشد. اين تغيير تاكتيكي و استراتژيك وابسته به شرايط عيني بوده كه تكفيري‌ها به آن دچار شده‌اند يعني داعشي‌ها به مساله قدرت عيني‌تر نگاه مي‌كردند.
اين جزوه مي‌كوشد نحوه تاسيس خلافت اسلامي را نشان دهد و از امري به نام توحش نام مي‌برد. توحش وضعيتي است كه در آن هيچ قدرتي وجود ندارد و هيچ مركزيتي نمي‌تواند به طور كامل كنترل امور را به عهده بگيرد. در اين جزوه تاكيد مي‌شود كه ما بايد مديريت توحش كنيم. اين مديريت به نظر ايشان تنها در قالب خلافت اسلامي ممكن مي‌شود.
ايشان به جاي مديريت آشوب از مديريت توحش ياد و تاكيد مي‌كنند كه اين مديريت يك شركت تبليغاتي يا نهادي كه از آشوب در رنج است، نيست. ايشان وضعيت را مبهم‌تر از هرج و مرج مي‌دانند و منطقه توحش را منطقه‌يي مي‌دانند كه يادآور منطقه افغانستان پيش از سلطه طالبان است. به عقيده ايشان منطقه توحش، منطقه‌يي است كه تسليم قانون جنگل در ابتدايي‌ترين شكل آن شده است؛ جايي كه در آن مردمان نيك و فرزانگان در ميان گناه‌پيشگان سوداي كسي را دارند كه اين توحش را مديريت كند.
از نظر ايشان فرم ايده آل مديريت توحش (savage) با اين گام‌ها تحقق مي‌يابد: گسترش امنيت داخلي، تهيه غذا و درمان پزشكي، امنيت بخشي به منطقه توحش از حملات دشمنان، برپايي عدالت شريعت در ميان مردمي كه در منطقه‌يي كه در توحش مي‌زيند، بالا بردن سطح اعتقاد و رزمي در ميان آموزش‌هاي نسل جوان، تلاش براي گسترش علم شريعت و علم دنيوي، پخش كردن جاسوس‌ها و تلاش براي تشكيل يك آژانس امنيتي كوچك، متحد ساختن قلوب مردم جهان به وسيله پول و متحد ساختن جهان از طريق حكومت شريعت و اجابت قوانيني كه به شكل جمعي رعايت مي‌شوند.
ايشان معتقدند كه بعد از پايان جنگ سرد هيچ قدرت برتري وجود ندارد و ه‍ژموني امريكا نيز شكست خورده است و ما در وضعيتي هستيم كه هيچ سلطه متمركزي وجود ندارد، به همين خاطر بايد در دو جبهه بجنگيم: نخست جنگ رسانه‌يي و ديگري جنگ مسلحانه. از نظر ايشان اين مناطق يا كلا در وضعيت توحش به سر مي‌برند يا در وضعيت پيشاتوحش هستند، يعني دولتي در آنها بر سر كار است كه به سادگي مي‌توان آن را حذف كرد. همچنين در اين جزوه بر هسته‌هاي خودمختار تاكيد مي‌شود.
به طور كلي از اين جزوه مي‌توان اين نتايج را اخذ كرد:
1- برقراري وضعيت جنگ پست مدرن: آرايش نيروها لزوما عمودي نيست و كاملا افقي است و در عين حال مرزها زدوده مي‌شود. همچنين جنگ براي ايشان نوعي سرگرمي است. مثل ماجراي متروي لندن (2006) يا حمله به فرودگاه ديترويت يعني اين افراد آموزش سازماني نديده‌اند.
2- محتواي اين جنگ كاملا نهيليستي است و در آن نيروي نفي زندگي و اراده به سوي مرگ غالب است. يعني نوعي نهيليسم فعال را در ايشان مي‌بينيم كه در مقابل رواداري و ليبراليسم متاخر سر برآورده است.
3- خشونت در ميان ايشان كاملا عادي است و نسبت به آن خيلي ساده‌انگارانه برخورد مي‌كنند. مرگ براي ايشان امري پيش پا افتاده است و مصادره واژگان صورت مي‌گيرد. توحش نزد ايشان امر بدي نيست.
4- تفاوت مديريت توحش با قهر انقلابي چپ‌ها (لنين، لوكزامبورگ و لوكاچ) در اين است كه خشونت ايشان به مثابه پايان بخشيدن به هر نوع قهر است، اما در نگاه داعش خشونت امري عادي تلقي مي‌شود و به طور قانوني خشونت مي‌ورزند. وجه ديگر خشونت داعش جنبه پروپاگانداي آن است. خشونت نزد چپ‌ها استثنا و نزد داعش قاعده است.
5- از اين متن برمي‌آيد كه داعش نسبتي با دين ندارد. بيش از 85 درصد مواردي كه در اين جزوه به يك ايده ديني ارجاع داده، ربطي به محتواي ديني‌اش ندارد يعني اين جزوه حتي در سطح صوري هم ديني نيست و به قدري كه وامدار دنياي مدرن و مقولاتي چون سازماندهي و حكومتداري است، به دين ربط ندارد. اسلام براي ايشان يك روكش است بنابراين با مساله مذهب و دين نمي‌توان اين جريان را شناخت.
6- داعش را با تحليل فرهنگي و ايدئولوژيك نمي‌توان شناخت بلكه مسائل سياسي و اقتصادي در به وجود آمدن اين جريان به‌شدت تاثير داشته است. داعش در منطقه‌يي به وجود آمده كه تريليون‌ها دلار درآمد نفتي داشته؛ منطقه‌يي كه به عيني‌ترين شكل ممكن ميان فقر مطلق و ثروت مطلق پولاريزه شده است، سياست‌هاي نوليبرالي 30 سال تمام اين منطقه را به اين وضع كشانده است، حتي قدرت‌هاي ژئوپولتيك و دخالت‌هاي امپرياليستي را بايد ديد. بخش عمده‌يي از اين متن به خطوط مرزي ميان سوريه و عراق و لبنان توجه دارد. اين مسائل بعد از 1916 به وجود آمد. از سوي ديگر دولت‌هاي اين منطقه به‌شدت مردم را سركوب سياسي مي‌كنند. قدرت ارتش در اقتصادشان زياد است. بنابراين اين مسائل نشانگر آن است كه داعش را با مساله فرهنگ و محتواي ايدئولوژي صرف نمي‌توان شناخت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون