جشنواره بينالمللي موسيقي فجر 30 ساله شد
مرگ تدريجي يك جشنواره
ماهور كشاورز
جشنواره بينالمللي موسيقي فجر حالا 30 ساله شده است؛ جشنوارهاي كه با وجود سختيها و ناملايمتهايي كه در تمام اين دوران موسيقي و اين هنر در ايران به خود ديده، راهش را ادامه داده و حالا به زعم مسوولان برگزارياش به ميانسالي خود نزديك شده است. اما با انتشار جدول برنامههاي سيامين جشنواره بينالمللي موسيقي فجر به آساني ميتوان دريافت كه 30 سال تجربه در برگزاري چنين جشنوارهاي نهتنها تاثير چنداني در كيفيت آن نگذاشته بلكه مدام آن را از كاركرد اصلياش دور كرده است. كافي است به جدول اجراهاي اين دوره از جشنواره نگاهي انداخت تا به سرعت دريافت كه در اين دوره نيز مانند بسياري از دورههاي گذشته شاهد يك اتفاق جدي و مثبت در زمينه موسيقي نخواهيم بود.
شايد دليل اصلي سير نزولي جشنواره بينالمللي موسيقي فجر در طول اين سالها، عدم «هدفگذاري» بوده؛ اينكه هنوز مشخص نيست اساسا هدف از برگزاري جشنواره موسيقي چيست؟ دقيقا قرار است با برگزاري جشنواره به چه اهدافي نايل شويم؟ آيا قرار است جوانان فعال در حوزه موسيقي حمايت و معرفي شوند؟ آيا بنا را بر حمايت از موسيقي نواحي قرار دادهايم؟ آيا قرار است آثار برتر موسيقي طي يك سال گذشته مورد بررسي قرار گيرند؟ يا قرار است مردم ايران را با موسيقي بينالمللي و هنري آشنا كنيم؟ يا...؟؟؟
اغلب كساني كه طي ساليان گذشته درگير جشنواره بينالمللي موسيقي فجر بودهاند، ميدانند كه اطلاق واژه «جشنواره» به اين دوره همي موسيقايي بسيار اغراقآميز به نظر ميرسد؛ چرا كه اساسا چيزي به نام رقابت جدي در بدنه اصلي جشنواره تعريف نشده است. بخش كوچك رقابتياي هم كه در اين سالها در اين جشنواره سالانه برگزار شده، محدود به چند شركتكننده جوان و گمنام بوده كه نه تنها هيچ جذابيت موسيقايي براي بيننده و مخاطبان موسيقي نداشته بلكه هيچ ثمري هم در آينده براي همين نوازندگان جوان نداشته است. ضمن اينكه سوال پيش ميآيد كه آيا اساسا كسب جايزه در جشنواره موسيقي فجر براي يك جوان يا يك گروه ميتواند اعتباري به همراه بياورد؟ آيا جشنواره توانسته سكوي پرتاب اين جوانان جوياي نام در ساحت موسيقايي ايران باشد؟ نگاهي به برگزيدگان دورههاي گذشته و سرنوشت امروز آنها، به راحتي ثابت ميكند كه بخش رقابتي عملا هيچ خروجي موفقي در طول اين سالها نداشته است.
اما سوال اينجاست كه چرا جشنواره موسيقي فجر مانند ديگر جشنوارههاي هنري، برترينهاي سال را معرفي نميكند؟ به عنوان نمونه چرا آلبوم برگزيده سال در گونههاي مختلف موسيقايي معرفي نميشوند؟ يا چرا آهنگساز يا خوانندههاي برتر رشتههاي مختلف موسيقي، انتخاب نميشوند؟ اگر بنا نيست آثار شاخص سال را معرفي كنيم، چه اصراري بر برگزاري يك جشنواره خنثي و هزينهبر وجود خواهد داشت؟
جدول اجراهاي جشنواره سيام كه چندي پيش منتشر شد، نشان داد كه استقرار مديريت جديد در معاونت هنري وزارت ارشاد، هم نتوانسته تغييري در روند برگزاري اين جشنواره ايجاد كند. هنوز هم بزرگان موسيقي حاضر نيستند حتي نامشان در ميان ليست هيات انتخاب و داوران باشد چه رسد به آنكه بخواهند در آن شركت كنند و اجرا داشته باشند. هنوز هم جدول اجرا پر است از نامهاي گمنامي كه اسمشان را فقط ميشود در دورههاي گذشته جشنواره ديد. هنوز هم بخش بينالملل شاهد حضور گروههاي جدي و مطرح موسيقي نيست. هنوز هم خوانندهها و گروههاي پاپي كه 12 ماه سال در سالنهاي مختلف ايران به اجراي برنامه ميپردازند، در جشنواره بينالمللي موسيقي فجر حضور دارند تا دخلو خرج اين جشنواره را سر و سامان دهند. هنوز هم موسيقي نواحي در حاشيه است. هنوز هم اركستر موسيقي ملي و اركسترسمفونيك تهران غايبان بزرگ اين جشنواره وطني هستند. هنوز هم استانهاي مختلف ايران كوچكترين نقشي در برگزاري جشنواره ندارند. هنوز هم متر داوري بخش رقابتي معلوم نيست و مشخص نيست اين داوران چگونه نوازندههاي برتر بين چندين و چند ساز مختلف را انتخاب ميكنند.
اما همه اين مشكلات و ناكاميها متوجه برگزاركنندگان اين جشنواره نيست؛ جشنواره موسيقي فجر امروز بيشتر از هميشه بين توده مردم ناشناخته است. بسياري از مردم هنوز نميدانند كه هرساله جشنوارهاي تحت عنوان «جشنواره بينالمللي موسيقي فجر» در ايران برگزار ميشود. يكي از دلايل عدم اين شناخت شايد كمتوجهي صدا و سيما به مقوله موسيقي است؛ مشكلي كه اساسا با چنين جشنوارهاي به قدمت تاريخ برگزاري آن داشته و دارد. متاسفانه صدا و سيما حاضر نيست در اين زمينه اقدام جدي و قابل توجهي انجام دهد و به جاي پرداختن جدي به اين موضوع و اين رويداد موسيقايي كه مهمترين رويداد موسيقي دولت به شمار ميرود، ترجيح ميدهد آن را ناديده بگيرد و اكثر تمركزش را به جشنواره فيلم معطوف كند. در اين ميان برگزاري جشنوارههايي چون «جايزه آهنگسازي استاد احمد پژمان»، «جايزه موسيقي همايون خرم»، «جايزه آواز ايرج بسطامي»، «جشنواره ملي موسيقي شهناز»، «جشن موسيقي ما» و... در طول سالهاي گذشته، نشان از اين داشته كه بسياري از اهالي موسيقي خلأ برگزاري يك «جشنواره» حرفهاي را در ساحت موسيقايي كشور حس كردهاند و خودشان دست به كار شدهاند تا حركتي تازه در اين زمينه رقم زنند؛ روندي كه شايد چرخدندههاي پوسيده موسيقي را اندكي به حركت درآورد و با گذشت زمان ثمري هر چند اندك داشته باشد. ثمربخشياي كه تاكنون بعد از گذشت 30 سال از برگزاري جشنواره بينالمللي موسيقي فجر هرگز شاهد آن نبودهايم.