گردشگري؛ خطري جديد و ناشناخته براي مناطق حفاظت شده كشور
آرش خيرانديش٭
چندي است كه بعضي مقامات سازمان حفاظت محيط زيست از تمايل شديد خود براي ورود صنعت گردشگري به مناطق تحت مديريت آن سازمان سخن ميگويند. در واقع اين سخنان در سطوح بالاتري در دولت از سال گذشته آغاز شده بود. به عنوان مثال آقاي جهانگيري، معاون اول رييسجمهور يك سال پيش بر اجراي طرحهاي گردشگري در جزيره آشوراده - كه قسمتي از پناهگاه حيات وحش ميانكاله است- تاكيد كرده بود. طي چند هفته گذشته موضوع آشوراده با امضاي تفاهمنامهاي بين سازمانهاي حفاظت محيط زيست و ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري بهطور جدي در دستور كار دولت قرار گرفت كه البته با مقاومت بسيار شديد و كم سابقه فعالان محيط زيست و كارشناسان كشور اجرايي نشد. اظهارنظرهاي مشابه حاكي از رويكرد جديد سازمان متولي حفاظت از محيط زيست كشور به اتخاذ شيوهاي تجاري در مديريت آن مناطق است. آخرين نمونه از اين نظرها، يادداشتي است كه از مديركل محيط زيست بوشهر در روزنامه شرق چاپ شده و طي آن مناطق تحت مديريت آن سازمان براي ورود صنعت گردشگري به نوعي عرضه و در واقع براي آنها تبليغ شده است.
واضح است كه اين تغيير رويكرد شديد طي حدود يك سال گذشته، مديران محيط زيست استانهاي كشور را تحت تاثير قرار داده و آنان را به سوي توجيه تصميمات جديد ميكشاند. دلايلي كه همگي مشابه و البته غير كارشناسي است مرتبا از زبان و قلم افرادي به ظاهر دور از هم شنيده و خوانده ميشود كه نشان از هماهنگي گسترده سازمان محيط زيست براي تاثيرگذاري بر افكار عمومي دارد. در حالي كه سازمان حفاظت محيط زيست موظف به آموزش آحاد جامعه براي حفاظت داوطلبانه از محيط پيرامون خود است، سخن راندن از رونق گردشگري - كه خود متولي ديگري دارد- تكيه كلام بسياري از مسوولان محيط زيست كشور شده است. اين سخن بدان منزله نيست كه
بخشي نگري را توصيه كنيم- چيزي كه كشور از آن بسيار رنج ميبرد – بلكه اشاره بدان دارد كه رونق گردشگري خود فشار مخرب فوقالعادهاي بر محيط زيست كشور وارد ميكند و اصولا سازمان حفاظت محيط زيست موظف به پايش، ارزيابي و كنترل پروژههاي صنعتي و خدماتي بوده و نبايد خود راسا به چنين عرصههايي ورود كند. در اينجا بر آنم خطايي اساسي را كه ناشي از خلط مبحث بين دو فعاليت كاملا مختلف – يعني صنعت گردشگري و اكوتوريسم - است گوشزد كرده و مشتاقان به فراگيري را از اشتباهي بزرگ باز دارم.
گردشگري يا توريسم كه يكي از گستردهترين فعاليتهاي شغلي در دنياي امروز است، عملي تجاري بوده كه شاخصهاي مديريتي مشابه با ساير تجارتها را داراست و توسط آنها سنجيده ميشود از قبيل كسب سود حداكثري، رقابت، بازاريابي، كاهش هزينهها و غيره. تجارت در دنياي جديد - بر خلاف آنچه در ميان ايرانيان گذشته متداول بوده – بهشدت به دنبال به دست آوردن بالاترين در آمد از هر راه ممكن، نابودي رقباي تجاري، تبليغات گسترده كاذب، كم كردن هزينهها (از جمله اخراج دورهاي كارمندان و كارگران) و به ويژه گسترش مصرف گرايي است. به دليل فشار شديد فعاليتهاي تجاري بر شاخصههاي حيات سالم بشري از جمله محيط زيست، بهداشت جسمي، بهداشت رواني، و به ويژه اخلاقيات، معدودي از دلسوزان جوامع و از جمله بعضي از تجار با وجدان بر آن شدند كه اين وضعيت دهشتناك را اصلاح كرده و به تمرين يا ايجاد تئوريهايي براي يك تجارت سالم و اخلاقي بپردازند، اگرچه بعضي از آنان هم صداقت كافي ندارند. اصطلاحاتي از قبيل بازاريابي اجتماعي، بازاريابي سبز و مشابه آنها، مدتي است در ادبيات تجاري استفاده شده و اشاره بر در نظر گرفتن منافع جامعه به موازات منافع شركتها دارند. اگرچه چنين افرادي در اقليت قرار دارند اما اميد فراواني وجود دارد كه بشر در آينده اخلاقيتر شده و تجارت خود را بدان سو ببرد. در كشور ما در قديم فراوان بودند تجاري كه قبل از تجارت كتاب مكاسب را با دقت ميخواندند تا مبادا حقي را از فرد يا جامعه ضايع كنند. متاسفانه اكنون بسياري از تجار هموطن ما به واردكنندگان بيكيفيتترين و مضرترين محصولات براي جامعه تبديل شدهاند. همانطور كه ذكر شد صنعت گردشگري هم به عنوان فعاليتي تجاري از همان مشكلاتي كه تجارت امروز را آلوده كرده، رنج ميبرد. فشار بر ميراث طبيعي و فرهنگي، آلودگي گسترده، مصرفگرايي شديد، تفريحات ناسالم، شيوع بيماريهاي مسري يا فقر حركتي، ترافيك، تورم، نابودي توليدات بومي و سالم كشاورزي، از بين رفتن تنوع زيستي و تنوع فرهنگي و نيز صدها فشار ديگر، از اثرات صنعت گردشگري بر كره زمين است.
به سبب گستردگي اين فعاليت خدماتي نام آن را صنعت گردشگري گذاشتهاند، در حالي كه اصولا ارتباطي با صنعت ندارد اما همان فشارهاي صنايع – و بلكه بيشتر- را ميتواند بر بشر و محيط او وارد كند. به سبب بروز مشكلات مورد اشاره بود كه باز هم تعدادي از دلسوزان جامعه (كه البته مدعيان دروغين فراواني در ميان آنان وجود دارند) مبحثي با عنوان گردشگري پايدار را به وجود آوردند تا شايد از بار فشار منفي صنعت گردشگري بر كره زمين بكاهند كه متاسفانه تاكنون كمتر در اين مهم موفق بودهاند. در كشور ما همگي از فشار وحشتناك صنعت گردشگري بر محيط زيست كشورمان آگاه هستند، به گونهاي كه هر جايي كه براي اين امر معرفي شده – اعم از جاذبههاي طبيعي و فرهنگي – به شديدترين شكل ممكن تخريب شده است.
اكوتوريسم - كه به فارسي بوم گردي ترجمه شده و بعضي هم به غلط آن را طبيعت گردي ترجمه ميكنند- اصولا آغازي جداگانه از صنعت گردشگري داشته است. اكوتوريسم در واقع فعاليتي غير تجاري است كه به ويژه در مناطق حفاظت شده درصدد همكاري با جوامع محلي براي حفاظت هرچه بيشتر و بهتر از ميراث طبيعي – و البته ميراث فرهنگي - منطقه است. براي تحقق اين مهم، اكوتوريسم بايد در آمدهاي حاصل از ورود اكوتوريستها را به گونهاي بين بوميان منطقه توزيع كند كه بنا به استحقاق افراد عادلانه بوده و مشوقي براي ادامه فعاليتشان باشد. در اينجا يكي از تفاوتهاي اصلي آن با صنعت گردشگري آشكار ميشود و آن مردود بودن سرمايهگذاري كلان دراكوتوريسم است زيرا كه سرمايهگذاران اصولا به بازگشت سرمايه و كسب سود حداكثري ميانديشند و عمده منافع حاصل از فعاليت گردشگري را براي خود ميخواهند. همچنين آگاه ميشويم كه نبايد اكوتوريسم را صنعت خطاب كرد زيرا كه اصولا اكوتوريسم نبايد به صورت انبوه اجرا شود. يكي از اصليترين محدوديتهاي تحت كنترل آن، ظرفيت برد يا ظرفيت تحمل هر منطقه است بدينترتيب كه براي ورود گردشگران به مناطق حفاظت شده محدوديت كمي و كيفي قايل ميشود و اين خود تفاوتي بزرگ با صنعت گردشگري است از آنجا كه صنعت گردشگري براي جبران هزينههاي خود و كسب سود حداكثري نيازمند بيشترين تعداد گردشگران ورودي است.
نگارنده كه خود سالها تجربه برنامهريزي و اجراي برنامههاي اكوتوريستي را داشته است، اعتقاد دارد مهمترين كاركرد اكوتوريسم، آموزش محيطزيست به ويژه به ساكنان شهرهاست تا جايي كه بتوانند تغيير رفتاري پايداري را در ارتباط با محيط پيرامون خود ايجاد كنند و از آنجايي كه آموزشگيرنده- بر خلاف محيطهاي رسمي- در دل طبيعت جاي ميگيرد، اين شكل از آموزش ميتواند بسيار موثر باشد. براي آموزش محيطزيست، مجري مربوطه بايد هزينههايي را متحمل شود تا مواد آموزشي به بهترين شكل منتقل شوند كه اين خود ديگر تفاوت عمده اكوتوريسم با صنعت گردشگري است در آنجايي كه صنعت در پي كاهش هزينههاي خود است. متولي عالي و اصلي اكوتوريسم بيشك بايد ارگاني غير تجاري باشد تا بتواند به دور از فعاليتي انتفاعي به آموزش محيط زيست به آحاد جامعه، همزمان با حفاظت مناطق بپردازد. بدينترتيب روشن ميشود كه صنعت گردشگري ماهيتا با اصول حفاظتي پذيرفته شده در تعارض بوده و تنها اكوتوريسم كه جداي از صنعت گردشگري است، ميتواند به حفاظت و آموزش ورود پيدا كند. شكي نيست كه مانند هر فعاليت مثبت ديگري اكوتوريسم هم در دستان متقلبان و حريصان در جاهايي دچار انحراف شده و ناسالم شده است. اين امر به ويژه در آفريقا توسط تعدادي از شركتهاي غربي طماع رقم خورده است. بدينترتيب اصولي براي حفاظت هرچه بيشتر در فعاليتهاي اكوتوريستي تدوين شده است كه نشان ميدهد خطر بازي با كلمات در اينجا نيز وجود دارد. يكي از جديترين فعاليتهاي مثبت حفاظتي و آموزشي در اين راستا اگروتوريسم يا گردشگري كشاورزي است كه خود مكمل اكوتوريسم بوده كه البته بررسي آن نياز به مجالي ديگر دارد. اميد آنكه با بررسي اجمالي به عمل آمده و با مقاومت فرهيختگان جامعه، رويكرد اظهار شده سازمان حفاظت محيط زيست تغيير كرده و رويكردي آموزشي با استفاده از اكوتوريسم جايگزين آن شود.
٭ كارشناس اكوتوريسم و دبير گروه اكوتوريسم ستاد مردمي نجات آشوراده