• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3767 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۲۲ اسفند

محمود محمدي، سخنگوي اسبق وزارت امور خارجه در گفت‌وگو با «اعتماد»:

استقبال بشار اسد از ترامپ زودرس و غيرضروري بود

محمدابراهيم ترقي‌نژاد| بشار اسد، رييس‌جمهور سوريه در آخرين گفت‌وگوي رسانه‌اي خود، حضور امريكا در سوريه را اشغالگرانه خواند. اين سخنان در حالي است كه او پيش از اين، از حضور امريكا براي مبارزه با تروريسم در سوريه استقبال كرده بود. همچنين رسانه‌هاي امريكايي از اعزام هزار سرباز امريكايي به كويت براي اعزام به سوريه سخن گفته‌اند. در خصوص سياست‌هاي دونالد ترامپ، رييس‌جمهور امريكا در سوريه گفت‌وگويي با محمود محمدي، سخنگوي اسبق وزارت امور خارجه داشته‌ايم كه مشروح آن را مي‌خوانيد.

امريكا در ماه‌هاي پاياني دولت اوباما حضور فعالانه‌اي در عرصه سوريه نداشت. دونالد ترامپ نيز در مبارزات انتخاباتي خود از مبارزه تمام‌عيار با تروريسم داعش در سوريه سخن گفته بود و اكنون با گذشت 50 روز از در اختيار گرفتن قدرت توسط ترامپ، او دايما در حال افزايش دادن تعداد نيروهاي امريكايي در سوريه است. تا چه اندازه مي‌توان سياست ترامپ در سوريه را با گذشت اين روزها تبيين كرد؟

معتقد هستم كه سياست خارجي ترامپ در خاورميانه در ادامه سياست‌هاي جمهوريخواهان در اين منطقه است. آن سياست در جهت همسويي و همكاري بيشتر و گسترده‌تر با همپيمانان منطقه‌اي امريكا ازجمله رژيم اشغالگر قدس و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس است، با اين تفاوت كه ترامپ هزينه‌هاي بيشتري را نسبت به جرج بوش به كشورهاي منطقه و كشورهاي عربي تحميل خواهد كرد. اين تفكر در مقابل ديدگاه واقع‌بينانه جمهوري اسلامي ايران درخصوص بحران‌هاي خاورميانه و به ويژه سوريه مبني بر اينكه بحران در اين كشور به دليل تقابل ميان دولت و جريان‌هاي معارضه داخلي نيست و تروريسم بين‌المللي، جريان‌هاي سلفي‌ را تقويت و حمايت مي‌كنند، قرار دارد. از سويي، امريكا از ادامه يافتن بحران و طولاني شدن جنگ و خطرات ناشي از آن آگاه است و ممكن است اين مساله، واشنگتن را در اين مسير قراردهد تا با همسويي هم‌پيمانانش مانند تل‌آويو، رياض و رويكرد جديد آنكارا، اقدامات نظامي بيشتري را در سوريه براي پايان بحران در اين كشور، انجام دهد.

اوباما از حضور نظامي مستقيم در سوريه اجتناب داشت كه برخلاف خواست عربستان، تركيه و رژيم اسراييل بود. آيا امريكاي دوران ترامپ در سوريه حضور نظامي مستقيم را تجربه مي‌كند؟

اگرچه در واشنگتن اختلاف‌نظرهاي شديدي درخصوص حضور فيزيكي امريكا در منطقه و به ويژه سوريه وجود دارد ولي امريكا در رابطه با اين بحران، بيش از آنكه به دنبال ثبات و مبارزه با تروريسم باشد، به رضايتمندي هم‌پيمانان خود و هزينه‌هاي آنها توجه مي‌كند و نه تروريسم. به عبارت ديگر، نگاه اعراب و رژيم صهيونيستي هم مبتني بر مبارزه با تروريسم نيست و اين مساله در اولويت‌هاي بعدي آنها قرار مي‌گيرد چون آنها از اصلي‌ترين تشكيل‌دهندگان و حاميان گروه‌هاي تروريستي همچون داعش محسوب مي‌شوند. اولويت اصلي آنها در درجه نخست، تغيير در نظام سوريه و ايجاد بي‌ثباتي در اين كشور در جهت تجزيه اين كشور بوده و است. ترامپ نيز در چارچوب اهداف هم‌پيمانان منطقه‌اي امريكا درصدد ايجاد موازنه‌اي به سود هم‌پيمانان منطقه‌اي خود است كه در نهايت به زيان ثبات در سوريه منجر شود.

گزارش‌هاي جديد نهادهاي نظامي و امنيتي امريكا نشان مي‌دهد كه ترامپ و دولت او هفته گذشته اعزام هزار سرباز امريكايي به كويت را براي مبارزه با داعش مورد بررسي قرار داده‌اند. قرار است اين نيروها در كويت در حالت آماده‌باش قرار داشته باشند تا در صورت نياز به جبهه‌هاي جنگ عليه داعش در عراق و سوريه اعزام شوند؛ آيا ما بايد شاهد حضور جدي‌تر امريكا در مقابله با تروريسم را شاهد باشيم؟

من فكر مي‌كنم نيروهاي امريكايي براي ورود به صحنه عملياتي و ميداني ضدداعش به منطقه اعزام نشده‌اند بلكه براي اطمينان‌بخشي به كشورهاي كوچك و البته ثروتمند خليج فارس اعزام مي‌شوند تا چتر پوششي و حمايتي را بر اين كشورها تقويت كنند. از سوي ديگر، داعش پديده‌اي است كه با همكاري سرويس‌هاي امنيتي كشورهاي عضو ناتو و در راس آنها امريكا و بريتانيا و با سرمايه برخي از كشورهاي عربي و چتر ايدئولوژيكي سلفي‌گري شكل گرفته است. در واقع مي‌توان گفت داعش و گروه‌هاي تروريستي در سوريه، ارتش سري اين كشورهاست تا اهداف آنها را در خاورميانه دنبال كند پس بعيد است تا واشنگتن نيرويي براي مبارزه با تروريسم اعزام كند. البته بخشي از نيروها و گروه‌هاي تروريستي حاضر در سوريه ديگر مانند سابق در كنترل اين كشورها نيستند و امكان جابه‌جايي آنها به مناطق ديگر از جمله كشورهاي عربي و انجام اقدامات هزينه‌آور از سوي آنها وجود دارد. از آنجايي كه امكان بي‌ثباتي و شكنندگي اين كشورها وجود دارد، امريكا با اعزام نيروهاي بيشتر به خاورميانه و قرار دادن آنها به حالت آماده‌باش مي‌خواهد اين اطمينان را به اعراب بدهد كه امريكا ثبات آنها را تامين مي‌كند.

هم‌اينك شش هزار سرباز امريكايي در سوريه و عراق حضور دارند. حضور اين نيروها تا چه اندازه مي‌تواند در عرصه عملياتي اثرگذار باشد؟

مهم‌ترين دغدغه برخي كشورهاي عربي به ويژه عربستان سعودي، افزايش نفوذ و اثرگذاري ايران در منطقه است كه به دليل مبارزه با تروريسم و ثبات‌بخشي به سوريه و عراق و حضور در سواحل مديترانه به واسطه سوريه، توانسته روزبه‌روز به عمق استراتژيك و دامنه تاثيرگذاري‌اش بيفزايد. اعراب و به ويژه سعودي‌ها نسبت به اين مساله نگران هستند و به همين خاطر، سرمايه‌گذاري كلاني را براي متقاعد و همراه كردن ترامپ با خواست‌هاي رياض انجام داده‌اند. در اين راستا، آنها در مرحله اول به دنبال ضربه زدن و لطمه وارد كردن به جايگاه ايران و كاهش نفوذ كشورمان در منطقه هستند. در مرحله دوم، آنها با افزايش دوران بحران و بي‌ثباتي در سوريه، درصدد طرحي براي آسيب‌پذير كردن سوريه و حتي تجزيه اين كشورها هستند؛ پس هر نوع آرايش نظامي امريكا حتي با همكاري تركيه و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس بيش از آنكه براي ثبات‌بخشي باشد، بيشتر به دنبال افزايش بحران و حتي تجزيه است.

ترامپ در زمان انتخابات از همكاري با روسيه براي مبارزه با تروريسم سخن گفته بود. هفته گذشته نيز روساي ستاد ارتش امريكا، روسيه و تركيه در آنتاليا با يكديگر ديدار كردند. چه چشم‌اندازي براي همكاري واشنگتن و مسكو وجود دارد؟

به دليل اتهاماتي كه در اين مدت متوجه ترامپ به خاطر ارتباطات نزديكان و مسوولان كمپ انتخاباتي او با روسيه شده، او هم‌اينك در موضع ضعف براي ايجاد همكاري‌هاي استراتژيك با مسكو قرار گرفته است. همكاري امريكا با روسيه در خاورميانه قطعا در جهت از بين بردن تروريسم و ثبات‌بخشي به سوريه و حفظ بشار اسد نيست اگرچه مسكو مبارزه با تروريسم و حفظ ثبات در منطقه را دنبال مي‌كند. با اين حال، اگر مسكو و واشنگتن درصدد همكاري با يكديگر در خاروميانه باشند، امكان دستيابي به راهكار ميانه‌اي در جهت برگزاري انتخابات با نظارت سازمان‌هاي بين‌المللي و انتقال قدرت از بشار اسد در يك سقف زماني مشخص وجود دارد. به عبارت ديگر، اگر همكاري‌اي ميان روسيه و امريكا ايجاد شود، امكان دستيابي به توافق مرضي‌الطرفين ميان روسيه و امريكا بيشتر است. تنها ايران است كه سه هدف حفظ بشار اسد در قدرت، مبارزه با تروريسم و حفظ ثبات در خاورميانه را دنبال مي‌كند. اگر امريكا واقعا به دنبال حفظ ثبات بود، كمتر مواضع خصمانه‌اي عليه ايران اتخاذ مي‌كرد و اگر ترامپ واقعا مبارزه با تروريسم را دنبال مي‌كرد، جمهوري اسلامي ايران آماده همكاري با همه كشورها و نيروها بود. آنچه امريكا در شرايط كنوني دنبال مي‌كند، سناريو و ديدگاهي شبيه به طرح ليبي است يعني ايجاد يك منطقه پرواز ممنوع براي ايجاد يك منطقه امن و سپس تلاش در جهت تجزيه و افزايش بي‌ثباتي در سوريه. سناريوي دوم در صورت شكست طرح اول نيز رسيدن به تفاهمي با سقف زماني مشخص با روسيه براي ايجاد تغييرات اساسي در سوريه است.

روس‌ها قبلا گفته بودند كه چك سفيد امضا به بشار اسد نداده‌اند. فكر مي‌كنيد چقدر احتمال همراهي مسكو با واشنگتن درخصوص سناريوي دوم وجود دارد؟

روس‌ها نشان داده‌اند كه از مساله سوريه درصدد باز كردن روزنه‌اي در جهت كاهش مشكلات خود هستند و از سويي بازگشت به دوران جنگ سرد و افزايش تقابل با ناتو و امريكا را دنبال نمي‌كنند. آنها در خصوص سوريه به دنبال پيدا كردن راه‌حل‌هايي معقول و منطقي براي حل و فصل بحران‌ها هستند اما اين راه‌حل‌ها ممكن است مورد قبول طرف غربي قرار نگيرد. در اين شرايط، دو گزينه پيشروي ما است؛ نخست، حفظ شرايط موجود كه بعيد به نظر مي‌آيد چون تداوم ناامني موجب بروز مداخلات جديد مي‌شود و اين مداخلات مي‌تواند معادلات را تغيير دهد و اين به سود روسيه، ايران و دولت سوريه نيست و همين مساله مي‌تواند موجب شود تا طرف روسي به سمت و سوي دستيابي به تفاهمي ميانه همراه با برخي تغييرات حركت كند.

بشار اسد در گفت‌وگويي كه اخيرا داشته است حضور جديد نيروهاي امريكايي در شمال سوريه را اشغالگرانه خوانده و گفته است كه امريكا در همه عرصه‌ها شكست خورده است. اين در حالي بود كه او قبلا از حضور امريكا در سوريه براي مبارزه با تروريسم استقبال كرده بود. چه مسائلي موجب شده است تا او نسبت به اين حضور برآشفته شده و اينچنين ترامپ را مورد خطاب قرار داده است؟

اظهارنظر بشار اسد در اين باره و استقبال او از مواضع اعلامي و البته انتخاباتي دونالد ترامپ، زودرس و غيرضروري بود چون آن اظهارات، براساس مواضع واقعي امريكا نبود. از سويي، رييس‌جمهور امريكا فردي است كه در دفعات متعدد سخنان متفاوتي را اعلام و اظهارات خود را نقض كرده است. مواضع واقعي امريكا را بايد در سياست‌هاي دراز مدت امريكا جست‌وجو كرد و نه سخنان ترامپ. آن سياست‌هاي درازمدت نيز براساس سياست جمهوريخواهان و رويكردهاي ناتو به شرق است و مساله سوريه نيز در اين چارچوب قرار مي‌گيرد. اين سياست بر دو اساس قرار دارد: انرژي و حفظ تامين امنيت آن و ديگري، امنيت هم‌پيمانان امريكا در منطقه. طبعا امريكا در دوران ترامپ بيش از هشت سال گذشته حفظ امنيت تامين انرژي و تحقق خواست‌هاي هم‌پيمانان منطقه‌اي را دنبال مي‌كند و بر آن متمركز است. به نظر مي‌آيد مواضع و سخنان اخير بشار اسد درخصوص امريكا و ترامپ، صحيح‌تر، واقع‌بينانه‌تر و در چارچوب راهبردهاي كلان امريكاي ترامپ باشد.

ترامپ در هفته‌هاي گذشته از تشكيل يك منطقه امن در شمال سوريه سخن گفته است. آيا تشكيل چنين منطقه‌اي را با توجه به آنكه اوباما در برابر شكل‌گيري آن مقاومت كرده بود، ممكن مي‌دانيد؟ تبعات تشكيل چنين منطقه‌اي براي تحولات ميداني سوريه چه خواهد بود؟

تجربه مناطق امن ايجاد شده توسط امريكا چه در يوگسلاوي سابق و چه در ليبي نشان داده است كه نتيجه‌اي جز سرنگوني دولت اين كشورها ندارد. براساس حقوق بين‌الملل، ايجاد يك منطقه امن نيازمند تصويب قطعنامه شوراي امنيت است. روس‌ها تاكنون نسبت به تشكيل اين منطقه مخالف بوده‌اند ولي امريكا در گذشته نيز شيوه‌ها و رويكردهايي را اعمال كرده‌ كه برخلاف ميل يكي از اعضاي دايم شوراي امنيت بوده است ولي واشنگتن با استفاده از بند سه ماده 27 منشور سازمان ملل متحد و در غيبت يكي از اعضا توانسته است با اكثريت آرا به خواست خود دست يابد. اگرچه در مسائل اساسي مانند ايجاد منطقه امن، اين بند نمي‌تواند مورد استفاده قرار بگيرد ولي تجربه تاريخي نشان داده است كه امريكا براساس معامله و مذاكره با برخي كشورهاي عضو شوراي امنيت توانسته از اين راهكار به بهترين نحو استفاده بكند. با اين حال، منطقه امن طرحي خطرناك و به معناي تجزيه بخشي از خاك سوريه است كماآنكه تشكيل اين منطقه به پايگاهي براي مخالفان دولت ليبي تبديل شد. روسيه و چين مي‌توانند با اين طرح و تشكيل آن منطقه در سوريه مخالفت كنند و امريكا بدون تصويب قطعنامه شوراي امنيت نمي‌تواند كاري در اين چارچوب انجام دهد و سوريه نيز حضور امريكا را مي‌تواند به مثابه‌ تجاوز و تعدي مطرح سازد. با اين حال، به نظر مي‌آيد امريكا بيشتر به دنبال آن است تا با همراهي هم‌پيمانان منطقه‌اي خود در گام اول به بي‌ثباتي در منطقه دامن بزند و از نيروهاي خود به عنوان چتر حمايتي و پشتيباني حلقه نيروهاي منطقه‌اي استفاده بكند.

روس‌ها تشكيل اين منطقه را قابل مذاكره دانسته‌اند در حالي كه آنها قبلا مخالف جدي اين طرح بوده‌اند. آيا اين مساله نشان از تغيير مواضع مسكو دارد؟

روس‌ها نشان داده‌اند كه در روند همكاري با اعضاي دايم شوراي امنيت برخي توافقات خارج از چارچوب شورا داشته‌اند كه متضمن اهداف و منافع آنها بوده و براين اساس، آنها در شوراي امنيت غيبت يا سكوت كرده‌اند كماآنكه يوگسلاوي سابق هم‌پيمان مسكو بود ولي روس‌ها در جلسه شوراي امنيت كه منجر به صدور قطعنامه‌اي عليه يوگسلاوي شد و دست امريكا و ناتو را براي مداخله باز كرد، غيبت داشته‌اند ولي روسيه بعدا گفت كه درصدد حضور و مداخله امريكا در يوگسلاوي نبوده است. همچنين آنها در قطعنامه 1793 شوراي امنيت درخصوص ليبي هم كه منجر به منطقه امن شد، همراه با امريكا شدند كه در نهايت منجر به مداخله نظامي فرانسه و امريكا در ليبي شد كه مسكو در اين باره گفت همراهي‌اش با امريكا در اين قطعنامه براي سرنگوني نظام معمر قذافي نبود. گاهي منافع قدرت‌ها پيش از مواضع آنها حركت مي‌كند و مي‌تواند منجر به عدول آنها از مواضع‌ پيشين‌شان شود. هنوز نمي‌توان قضاوت زودرسي درباره اين مساله نسبت به روسيه داشت ولي تجربه تاريخي نشان داده است هنگامي كه فشارهاي بين‌المللي به روسيه افزايش يابد يا منافع آنها تامين شود، ممكن است از مواضع‌شان عبور كرده و به سمت و سوي تعامل و سازگاري با امريكا حركت كنند.

با توجه به تصميم‌گيري‌هاي جديد ترامپ مي‌توان گفت كه حضور نظامي امريكا در منطقه بيشتر شده و سياست‌هاي نظامي وي را به سياست‌هاي بوش در خاورميانه شبيه دانست؟

از نظر شكلي، ممكن است حضور امريكا با دوران بوش در خاورميانه تفاوت‌هايي داشته باشد ولي از نظر راهبردي و زيرساختي، راهبردهاي امنيتي و نظامي امريكا در خاورميانه در چارچوب گسترش چتر حمايتي از هم‌پيمانان منطقه‌اي امريكا و حفظ تامين منافع حياتي خود و آنها است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون