نماز به زبان فارسي!
علي شكوهي
اخيرا فيلمي از نمازخواندن يك پيرمرد ايراني به زبان فارسي منتشر شد كه بحثهايي را در برخي از گروههاي تلگرامي موجب شد. طبعا برخي از افراد از اين ماجرا استقبال كرده بودند و ميگفتند خداوند با هر زباني كه با او سخن گفته شود، بندهاش را درك ميكند و ...
درباره اين اظهارنظرها بنده هم نظراتم را در ميان جمعي از دوستان مطرح كردم و اينك همان نكات را براي خوانندگان گرامي به اشتراك ميگذارم. نذر نكرديم كه در اين ستون هميشه درباره مسائل سياسي بنويسيم و پرداختن به مسائل فكري و اعتقادي هم گاهي ضروري است.
1- آيا خداوند قادر بود به زبان ديگري هم قرآن را نازل كند؟ قطعا بلي ولي اگر قرآن را به هر زباني نازل ميكرد طبعا آن را متفاوت ارايه ميكرد تا گونهاي اعجاز زباني و بياني هم به حساب آيد يعني در قياس با ديگر متون همان زبان، خصوصيات و ويژگي برجسته و متفاوتي به آن ميداد، همانطور كه قرآن را در اوج بلوغ زبان عرب نازل كرد ولي آن را بسيار متفاوت و برجستهتر از بقيه متون عربي قرار داد به گونهاي كه در ميان همه متون عربي از جذابيت و رسايي و ساختارهاي خاص خودش برخوردار است.
2- خداوند قرآن را به زبان يك قوم فرستاد و نه همه اقوام يعني در زمان پيامبر هزاران زبان در جهان رايج بود ولي قرآن فقط به زبان عربي نازل شد. آيا اين امر يعني بقيه اقوام مخاطب اين متن نيستند؟ طبعا همه مردم مخاطب قرآن هستند و بايد با اين زبان آشنا شوند تا محتواي پيام را دريابند يا به زبان خودشان برگردانند تا آسانتر متوجه تعاليم الهي بشوند.
3- فلسفه نماز فقط حرف زدن با خداوند نيست بلكه ميتواند دلايل ديگري هم داشته باشد از جمله ايجاد وحدت ميان همه مسلمانان و انجام شعاير مشابه و يكسان در ميان همه آنان و بنابراين نبايد فلسفه نماز را تنها در يك چيز يعني در حرف زدن با خدا خلاصه كرد و بعد گفت كه ما به زبان فارسي و ديگران تركي و انگليسي و... حرف ميزنيم. يكي از فلسفهها ميتواند اين باشد كه آدمياني با زبانهاي متعدد را در حوزه شعائر دين، يكسان و مشابه كرده و از اين طريق هويت و وحدت ايجاد كند.
4- حرف زدن با خداوند با زبان خودمان و دعا و درخواست از حضرت باري حتما به زبان فارسي يا زبانهاي ديگر هم شدني است و منعي ندارد. فقط نماز را به زبان عربي ميخوانيم كه بخشي از فلسفه آن حرف زدن با خداست و دلايل ديگري هم ممكن است داشته باشد.
5- قطعا ترجمه گويا و كاملي از نماز به زبان فارسي نميتواند وجود داشته باشد و به زبانهاي ديگر هم تقريبا ناشدني است. برخي از تعابير به كار رفته در قرآن و نماز، بار معنايي خاصي دارند و اگر بخواهيم آن را به زبان فارسي يا زبانهاي ديگر برگردانيم، كاري دشوار در پيش داريم و گاهي به يك متن طولاني براي معنا كردن يك واژه نياز داريم. همين كلمه «الله»، شامل جميع صفات خداوند ميشود و هيچ كلمهاي جاي آن را نخواهد گرفت. «رحمن» و «رحيم» هم اصلا در كلمه بخشنده و مهربان گويايي ندارند. به همين سان است كلمات ديگري كه در سوره حمد و توحيد و اذكار نماز هست.
6- يك سوال مهم اين است كه الان چه نيازي است كه نماز به زبان فارسي خوانده شود؟ چه كساني در اين زمينه اصرار دارند؟ آيا غالب مردم ما در اين زمينه احساس نياز ميكنند يا افراد خاصي عمدا به اين امر دامن ميزنند؟ احساس نميشود اين كار از سر يك نياز واقعي باشد و با كمي آموزش در تمامي جهان، مردم مسلمان ميتوانند با همين متون عربي با خداوند ارتباط برقرار كنند. غالب كساني كه نماز خواندن فارسي اين پيرمرد را ديدهاند تاييد ميكنند كه لزوما ارتباط بهتري با خداوند برقرار نشده است و همان نماز عربي بسيار تاثيرگذارتر است. به نظر ميرسد كساني براي مخالفت با برخي نهادها و ساختارها دست به انتخاب اين روشهاي خاص ميزنند و بيشتر درصدد بيان اعتراض خود هستند.
7- ما مسلمين بايد سطح دانش و سواد خودمان را بالا ببريم و نبايد در سطح عوامي كه ترجمه نماز را نميدانند در جا بزنيم. به خاطر آن نقيصه هم نبايد اصل مهمتري را مخدوش كرد و اجازه داد يك دسته از شعاير تغيير وضعيت بدهند. دعا كردن كه مجاز است اما نماز خواندن به چيزي صدق ميكند كه شامل الفاظ و حركات و نيات خاصي است. اگر مسلمان ميخواهد نماز بخواند در روز پنج مرتبه بايد هماني را كه فقها از دين استنباط ميكنند، بخواند. طبعا دعا با هر زباني و حتي بدون بر زبان آوردن هم شدني است اما نماز همين است كه مسلمين به عربي ميخوانند. نماز فارسي نماز نيست چون نماز معنا و مصداق معيني دارد كه هر مسلماني بايد مطابق آن اداي فريضه كند.
اميدوارم روزي برسد كه ما به چند زبان مسلط بشويم به خصوص زباني كه وحي ما به آن نازل شده است و خودمان بتوانيم مستقيما از متون ديني بهرهمند بشويم.