كدام گروه سياسي اصولگرا شبكه اجرايي تبليغات سياسي براي انتخابات دارد؟
موتلفه كارگزار انتخاباتي جناح راست با 200 دفتر استاني
«اعتماد» از تمام ظرفيتها و مصائب يك حزب پنجاه ساله گزارش ميدهد
مجتبي حسيني/ اصولگرايان نميخواهند انتخابات مجلس دهم را ببازند. اين را ميشود از همه نشست و برخاستهاي ماههاي اخير آنان ديد و فهميد. اصولگرايي نيست كه امروز استرس و اضطراب آينده گفتمان اصولگرايي را نداشته باشد. راستگرايان سياسي بهتر از هر كسي ميدانند كه ريشه و آبشخور اين نگراني و ناراحتيشان كجاست. آنها چند وقتي است كه چوب حمايتهاي تام و تمام خود از دولت و رييس دولت سابق را ميخورند؛ هرچند از يك سال و نيم باقيمانده به انتخابات رياستجمهوري سال 92 و ماجراي عجيب و غريب خانهنشيني احمدينژاد فهميدند كه بايد راهشان و خطشان را از او جدا كنند و همين بود كه بلافاصله صفي طولاني در اردوگاه اصولگرايان براي اعلام برائت از مرد هميشه محبوبشان تشكيل شد اما حافظه تاريخي ايرانيان نميتوانست به همين راحتيها رويگرداني و دگرديسي اصولگرايان را بپذيرد و نهايت انتخابات 92 هماني شد كه بايد ميشد. هنوز هم كه هنوز است احمدينژاد و احمدينژاديها براي اصولگرايان ادامه دارند. كابين اصولگرايان به اين راحتيها از ارثيههاي به جاي مانده از دولت سابق پاك نميشود، هرچند هم اينك اصولگرايان نسخه شفابخش خود براي عبور از كژيها و نابسامانيهاي احمدينژاديها را در استغفار و اعلام برائت يافته بودند و حالا هم ميخواهند به طرفهالعيني به افكار عمومي بقبولانند كه اتهام و جرمي كه معاون اول دولت سابق انجام داده به اصولگرايان ربطي نمييابد و اين اصلاحطلبان هستند كه بايد پاسخگوي تخلف معاون اول محمود احمدينژاد باشند. اين اما همه مصايب پيش روي اصولگرايان نيست. كلاف آنان درهم تنيدهتر از اينهاست چرا كه با وجود همه شلوغيها و همنشينيهايي كه اينان با يكديگر دارند كمتر نشان و نشانهاي از پيشرفت وحدت اصولگرايان ديده ميشود. سرشناسان اين جريان سياسي هر كاري ميكنند تا بتوانند همه اصولگرايان را يك بار و يك جا زير يك سقف بنشانند، نميشود كه نميشود. هر بار كه همايشي برگزار ميكنند، دسته و طايفهاي غايب است. همين اوضاع و احوال، كار را براي اصولگرايان سخت كرده است. اما اين همه مشكل راستنشينان سياسي براي ورود به بازي دوم (انتخابات مجلس) نيست چرا كه با وجود در اختيار داشتن برخي نهادهاي رسمي، اصولگرايان براي ساماندهي تبليغات سياسي با بحران، شبكه نيروي انساني مواجهاند. نه پايداريها شبكه تشكيلاتي قوياي دارند و نه ايثارگرانيها و رهپويانيها. نه جامعه روحانيت عده و عدهاي دارد براي پوستر چاپ كردن و نه ديگر تشكلهاي جبهه پيروان. تنها گروهي از اصولگرايان كه سراسر كشور هم دفتر حزبي دارد و هم نيروي انساني، حزب موتلفه اسلامي است؛ حزبي كه در ايام بزنگاههاي انتخاباتي هميشه و همواره «محبوب» اصولگرايان ميشود. همين است كه موتلفه اسلامي را بايد كارگزار پا به كار هميشه اصولگرايان سنتي دانست؛ حزبي كه همواره خود را مطيع ومجري دلمشغوليهاي جامعتين دانسته است؛ گروه سياسياي كه خود را فرزند تمامقد روحانيت ميداند و بر آن افتخار ميكند. فعاليت سياسي 50 ساله موتلفهايها به انضمام حضور پررنگ آنان در عرصههاي اقتصادي به آنان اين امكان را داده تا بتوانند در 30 استان كشور بيش از 200 دفتر حزبي تاسيس كنند و از اين جهت تافته جدابافتهاي در ميان همه سازمانها و گروههاي سياسي كشور باشند؛ دفاتري كه شبكه اصلي تبليغات سياسي اصولگرايان در ادوارهاي گذشته انتخابات بوده است. «پوشش 30 استان، 200 دفتر حزبي و نيروي انساني كافي» مزيت نسبي موتلفه اسلامي نسبت به ديگر احزاب و گروههاي اصولگراست. از همين رو است كه مديران اين حزب با علم به اين مزيت و فضيلت اين روزها در اردوگاه اصولگرايي مانور تشكيلاتي ميدهند. همين موقعيت موتلفهايهاست كه باعث شده پايداريها ماهي يك بار درخواستشان براي برگزاري جلسه مشترك را به خيابان خردمند جنوبي تهران (دفتر مركزي موتلفه اسلامي) ارسال كنند و چند روز بعد حسين فدايي، دبيركل جمعيت ايثارگران همين كار را بكند و بخواهد كه با نبي حبيبي جلسه بگذارد. همين تشكيلات سراسري موتلفهايهاست كه باعث شده اگر ديگر اصولگراياني هچون محمدرضا باهنر، دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري با وجود همه دلخوريهايش از رفت و آمد و نشست و برخاستهاي موتلفه با ديگر گروههاي اصولگرا، لب به انتقاد نگشايد و سخني نگويد چرا كه ميداند كه زود گذر او و ديگر اصولگرايان به موتلفهايها خواهد افتاد. اما جداي از شبكه قدرتمند حزبي، موتلفهايها چند سالي است كه دچار ديدگاههاي مختلفي در درون خود هستند. حال و روز موتلفهايها با رحلت مرحوم حبيبالله عسگراولادي تغيير كرده و حتي فردي مانند اسدالله بادامچيان كه از موسسين هياتهاي موتلفه اسلامي است هم نتوانسته جاي خالي عسگراولادي را پر كند. موتلفهايها اگرچه قديميترين و باثباتترين تشكل سياسي جناح راست به شمار ميآيند و بيش از يك دهه پيش شعار پوستاندازي حزبي سر دادندو با ورود تعدادي جوان ميانگين سني شوراي مركزي خود را پايين آوردند اما به نظر ميرسد كه اين روزها و در حالي كه ديگر اصولگرايان هم با «كاسه چه كنيم» براي بازگرداندن جذابيت گفتماني خود مواجهند آنها هم، قطبنماي سياسيشان را گم كردهاند تا جايي كه با وجود آنكه تلاش دارند تا با اين كارت برنده خود (شبكه استاني) موفقيتهاي جديدي را براي موتلفه دست و پا كنند، مواضع ضد و نقيض در درون كادر رهبري اين حزب باعث شده تا اثربخشي لازم را تا به امروز نداشته باشند. موتلفهايها در مباحثي همچون ماجراي انتخابات 88، ارتباط با هاشميرفسنجاني، سبك برخورد با اصلاحطلبان، انتخابات 92 رياستجمهوري و ماجراي آل اسحاق، چگونگي رفتار با جبهه پايداري و آيتالله مصباحيزدي، يگانه نميانديشند و همين است كه هر از چندگاهي صداهايي نامتجانس و چندگانه از درون اين حزب شنيده ميشود. مرحوم حبيبالله عسگراولادي در مقام پدر معنوي موتلفهايها در ماجراي انتخابات 88 بيترديد نگاهش با ديگر موتلفهايها همسو و هماهنگ نبود.
موتلفه و انتخابات 88: زاويه حاده نگاه مرحوم عسگراولادي با ديگر موتلفهايها چنان بود كه باعث شد تا او براي استمرار بخشيدن به مواضعش در آن ماجرا از موتلفه مرخصي بگيرد. هر چند مواضع مرحوم عسگراولادي درباره حوادث پس از انتخابات 88 نه تنها از سوي اعضاي موتلفه اسلامي كه از سوي ديگر اصولگرايان هم تحمل نشد.
موتلفه و هاشمي رفسنجاني: داستان موتلفه و هاشمي، داستان عجيبي است كه همچنان ادامه دارد. موتلفه روزهاي بسياري است كه بر سر دو راهي ماندن و يا عبور از هاشمي گرفتار شده است. طيفي از موتلفهايها هاشمي را عامل وارد آمدن ضربات سياسي بسياري به بدنه اين حزب ميدانند و تعدادي از موتلفهايهاي اصيل و باسابقه اين حزب معتقدند كه هاشمي سردار انقلاب است و ديدار با وي از سر تكليف است اما همانگونه كه جعفر شجوني گفته است موتلفه ديگر، موتلفه سال 42 نيست. موتلفهاي كه سلاحي است كه هاشمي رفسنجاني براي ترور منصور در اختيار آنان قرار داد. هر چه هست يكي دوسالي است كه موتلفهايها كمتر به ديدار هاشمي ميروند و در ميان همه چهرههاي شاخصشان تنها اسدالله بادامچيان است كه با هاشميرفسنجاني ارتباطي مستمر و دوستانه دارد؛ مسالهاي كه همواره از جديترين اختلاف نظرات درون شوراي مركزي اين حزب بوده است.
موتلفه و جبهه پايداري: همين يك سال پيش مجله معاونت آموزشي اين حزب (ماهنامه ذكر) در مقابله با رفتارهاي راديكال در دل جريان اصولگرايي به نقد تند و تيز رفتار جبهه پايداري و اخلال در سخنراني علي لاريجاني در قم پرداخت تا جايي كه نقدها و گزارشهاي ماهنامه داخلي موتلفه، تبديل به بولتن موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني و شاگردان آيتالله مصباح در جبهه پايداري شد. بولتني كه يكي از اعضاي حزب موتلفه در قم را هم به باد انتقاد گرفته بود و باعث شد تا رابطه قديمي موتلفه ييها و مصباحيزدي، شكرآب شود. انتشار همان شماره ماهنامه داخلي موتلفه و بولتن موسسه پژوهشي امام خميني باعث شد تا سران موتلفه (حبيبي، عسگراولادي، اماني و انبارلويي) راهي قم شوند تا به ديدار آيتالله مصباحيزدي بروند و بگويند با وجود نقدهايي كه بر جبهه پايداري داشتهاند، ارادتشان به آيتالله قمنشين پابرجاست. از آن روز، مواضع موتلفهايها نسبت به جبهه پايداري تغيير كرد و مناسبات جديدي بين قديميترين تشكل راست سنتي با جديدترين حزب جناح راست آغاز شد. نه آنها ديگر عليه رفتارهاي گروه پايداري اظهارنظر كردند و نه پايداريها در بولتنها و رسانههاي شان عليه موتلفهاي موضعگيري كردند. گويي ائتلاف موتلفه-پايداري در همان نشست ميان آنها با آيتالله مصباحيزدي كليد خورده بود. همين عقد اخوت نوين باعث شده تا مرتضي آقاتهراني و صادق محصولي يكي، دوباري راهي دفتر مركزي حزب موتلفه شوند و از چگونگي وحدت با اصولگرايان با نبي حبيبي سخن بگويند و در پاسخ به حضور برخي چهرهها همچون روحالله حسينيان، مهدي كوچكزاده وحميد رسايي در جبهه پايداري اعلام كنند كه اينان ديگر در جلسات شوراي مركزي جبهه پايداري حضور پيدا نميكنند. مسالهاي كه باعث خيال آسودگي موتلفه ايها براي ادامه همنشينيهايشان با پايداريها شده است. از سوي ديگر پايداريها هم ميدانند كه براي انتخابات مجلس دهم تنها گروهي كه سخت افزار و شبكه سراسري انتخاباتي را در ميان اصولگرايان دارد، حزب موتلفه اسلامي است و بر اين اساس براي پيشبرد اهداف انتخاباتي خود بيترديد مواضع مورد پسند موتلفهايها را اتخاذ خواهد كرد.
موتلفه و انتخابات 92: موتلفهايها نميخواستند به راحتي فرصت نشان دادن خود به افكار عمومي را در انتخابات 92 از دست بدهند. از همان روزهاي اول حرف و حديثهاي بسياري درون شوراي مركزي اين حزب براي معرفي كانديداي مستقل وجود داشت. عدهاي از موتلفه ايها بر اين اعتقاد بودند كه نبايد بيش از اين به تكثر كانديدا در اردوگاه اصولگرايان دامن زد و تعدادي ديگر با نگاهي حزبي معتقد بودند كه ميتوان با معرفي يك موتلفهاي از فرصت صدا و سيما براي معرفي مواضع موتلفه به افكار عمومي بهره برد. در نهايت از ميان يحيي آلاسحاق و اسدالله بادامچيان، آلاسحاق به عنوان كانديداي موتلفه به ائتلاف پنج نفره راه يافت. ائتلافي كه در نهايت خروجي آن ابوترابيفرد بود كه به توصيه مرحوم آيتالله مهدوي كني از صحنه انتخابات كنارهگيري كرد تا در نهايت موتلفه از همه فرصتهاي انتخاباتي بينصيب بماند. مسالهاي كه گويا منجر به دلخوري برخي چهرههاي سرشناس و قديمي اين حزب هم شد تا آنها در خلوت خود بگويند: «موتلفه به خود ميبازد نه به ديگران.»
موتلفه و مشكلات مالي: شبكه استاني و 200 دفتر حزبي موتلفه همانقدر كه براي اين حزب و اصولگرايان يك فرصت بشمار ميآيد براي موتلفهايها دردسر ساز هم هست. چرا كه به گفته نبي حبيبي و برخلاف تصوري كه از روند مالي موتلفه وجود دارد اين حزب «امكانات وسيع مالي در اختيار ندارد و تمام دفاتر از مركز تغذيه نميشود.»هزينه مالي و جاري 200 دفتر استاني در كمترين حالت ممكن، هزينهاي معادل پنج ميليارد تومان را براي موتلفه به دنبال دارد. از ديگر سو همايشهاي سراسري موتلفه ايها كه سالي دوبار در يكي از شهرهاي بزرگ برگزار ميشود هزينههاي بيشتري را بر مديريت اجرايي موتلفه وارد ميسازد. اين در حالي است كه تامين هزينههاي اين حزب تا به امروز از طريق چهرههاي بازاري اين حزب همچون اسدالله عسگراولادي، اصغر رخ صفت و محمد علي اماني و... تامين ميشود كه بيترديد تهيه اين حجم ريالي براي رفع امورات حزب موتلفه از سوي اين عناصر اقتصادي و سرمايهدار موتلفه كار سختي است. چنانچه چندي قبل نبي حبيبي در گفتوگو با «اعتماد» در همين رابطه از بحران مالي موتلفه پردهبرداري كرده و گفته بود: «از چند سال پيش به اين نتيجه رسيديم كه اگر موتلفه ميخواهد دوام بياورد در مسائل سازماندهي حزب و در انجام افعال سياسي بايد به يك فرد خاص متكي نباشد كه اين سياست بسيار درستي بود كه شخص آقاي عسگراولادي در زمان دبير كلي خودشان اصرار داشتند كه تحقق پيدا كند.» بر اين اساس حزب موتلفه براي اداره امور جاري دفاتر استاني خود با بحران شديد مالي مواجه باشد. چنين است كه نبي حبيبي، دبيركل حزب موتلفه به «اعتماد» گفته بود: «براي اداره موتلفه اگر همت كل اعضاي ما در سراسر كشور نباشد امكان تامين هزينهها را مطلقا نداريم. برخي ميگردند كه چيزي به موتلفه بچسبانند مثلا ميگويند تجارت كشور دست موتلفه است. در حالي كه سازمان موتلفه اسلامي هيچ كار اقتصادي نكرده و نميكند و ممنوع است.»
موتلفه و انتخابات مجلس دهم : موتلفهايها اين روزها مسووليت سنگيني را روي دوش خود حس ميكنند. آنها از يك سو همچون ديگر اصولگرايان نميخواهند در انتخابات مجلس شكست دوم را تجربه كنند و هم آنكه ميخواهند نقشي موثر و تاريخي در اردوگاه اصولگرايان بازي كنند. آنها در اين ميان با همه مصايب و مزايايي كه دارند اقدام به افزايش رفت و آمدهاي سياسي خود كردهاند. سيد رضا تقوي، مسوول اجرايي وحدت اصولگرايان از آنها كمك ويژه ميخواهد وپايداريها و ايثارگرانيها و رهپويانيها چشم اميد به دفاتر استاني موتلفه براي تبليغات انتخاباتيشان دارند و در اين گير ودار موتلفه ميخواهد هم به نجات اصولگرايان كمك كند و هم آنكه به دوران طلايي خود در ساختار قدرت دست يابد. با توجه به بحران مالياي كه موتلفه گرفتار آن است بايد گفت انتخابات مجلس دهم براي موتلفه و اصولگرايان بازي مرگ و زندگي است چراكه در صورت شكست دوم، موتلفه در مقام مركز كارگزار انتخاباتي جناح راست كار سختي را براي تمشيت امور خود پيش روي خواهد داشت. شايد انتخابات مجلس دهم پاياني باشد براي ادامه فعاليت 200 دفتر استاني حزب موتلفه.