گروه مدرسه «اعتماد»
در هفته گذشته متن كامل بيانيه سازمان معلمان يكي از تشكلهاي صنفي و سياسي فرهنگيان را منتشر كرديم كه با واكنشهاي مختلف فعالان رسانهاي و صنفي و سياسي مواجه شد لذا براي اطلاع مخاطبان صفحه مدرسه بخشهايي از اين ابراز نظرها را ميآوريم تا همچنان موضوعات طرح شده در اين صفحه مورد نقد و نظر و بحث و گفتوگوي جامعه معلمي قرار گيرد.
رضا نهضت از فعالان رسانهاي حوزه آموزش و پرورش كه سابقه عضويت در كانون صنفي معلمان را هم دارد در نقد بيانيه سازمان معلمان گفت: اين بيانيه تحليلي بيشتر منفعلانه است يعني بيشتر دنباله روي دولت است حتي اگر عملكرد قابل قبولي نداشته باشد، به نظرم تشكل بايد اثرگذار باشد جايي كه وزير هم صدايش از بودجه در آمده و جناب مجاوري در برنامههاي مختلف آن را فرياد ميكشد سازمان بيشتر توجيهگر است، توجه داريم كه هم رشد اقتصادي و هم درآمد نفتي در امسال بهتر از سه سال گذشته بوده حال آنكه بدترين بودجه آموزش و پرورش در اين چهار سال است. البته كنشگري ميتواند هم محل صدق و كذب باشد و هم عقلانيت عملي كه همان مصلحتانديشي است.
وي در بخش ديگري از نقد خود افزود: در بخشي از بيانيه آمده است كه برخورد كارشناسي با بودجه داشته باشيم خب خود دوستان تحليلشان را ارايه دهند تا ببينيم تحليل كارشناسانه يعني چه؟ با تحليل كارشناسانه لطفا نشان دهيد بند و بودجهاي را كه مربوط به حقوق و دستمزد است و دارد هدر ميرود جالب اينكه جناب مجاوري در بحثشان اين هدر رفتن را رد كردند در حالي كه نماينده سازمان برنامه معتقد است تا هزار ميليارد ميتوان صرفهجويي كرد.
علي مهدوي يكي ديگر از فعالان صنفي فرهنگي است كه درباره اين بيانيه اينگونه ابراز نظر كرد: من از اين متن به يك صورتي سازشكاري را ميفهمم كه براي ادامه حيات خود سازمان با كلماتي دوپهلو سعي در ميانداري ميان معلمان و وزارت دارد كه نه به قول معروف سيخ بسوزه و نه كباب، بعدش درجاهايي از اين متن با يك بيانيه سياسي مواجهيم تا صنفي و از موضع معلمان، انگار يك حزب سياسي مثل مشاركت داره بيانيه عليه دولت قبلي ميده و چون نزديك انتخاباته ميگه همهچيز در دوره ما خوب شده و قدر بدونيد و پر از ريزهكاريهاي فلسفي يا بهتر و ركتر بگويم سفسطه است كه نتيجهاي ناروا و عقيم از بحث صوابي به دست داده است البته شايدم همه اينها به خاطر صميمتي كه ميان وزارتنشينان و دوستان در سازمان هست و دقيقا توجيهگري داد ميزند در اين بيانيه و هم اينكه نه در اين چهار سال كه بدترين بودجه به اذعان بسياري در طول تاريخ بعد انقلاب است.
وي در بخش ديگري ميگويد: اتفاقا كار جمعي يعني فلسفهورزي اگر بر مبناي ايدهآل عمل نشود آيا چيزي جز اينكه در حال حاضر داريم و بايد بهش راضي بشويم باقي ميماند؟ آرمانخواهي و اينكه از وضع موجود راضي نيستيم ما را به سوي نقد ميكشاند در ضمن ديدن واقعيات و حركت به سوي ايدهآلها كاري است كه هر كنشگر اجتماعي انجام ميدهد و لزومي به انتخاب اين دو نيست چرا در بيانيه به رشد اقتصادي شش درصد و افزايش 40 هزار ميلياردي در آمد نفت اشاره نكرديد؟ قرار بود رشد اقتصادي شتاب گيرد و درآمد نفت بيشتر شود اما وضع آموزش و پرورش بدتر شود؟! سخنان دكتر روحاني را درباره رشد اقتصادي و تاثيرش بر آموزش و پرورش را به ياد داريم.
عليرضا هاشمي سنجاني، دبيركل سازمان معلمان ايران در دفاع از اين بيانيه و در پاسخ به نقد مهدوي گفت: توجيهگري و سازش مگر قسمتي از فعاليتهاي اجتماعي نيست؟ مگر سياستورزي مساوي با ستيزهگري است؟ كنشگر مدنظر من با ايدهآلها بيگانه نيست ولي از واقعيات آغاز و بر آن مبنا عمل ميكند عمل بر مبناي ايدهآل توهمزا و خيال پرور است و بهدرد ناظران عالي ميخورد كه كنار گود نشسته و زمين وزمان را نقد ميكنند اگر وضعيت بد است اپوزيسيون به اندازه پوزيسيون مقصر است. كار جمعي و اجتماعي با شعر و شاعري و فلسفهورزي به سرانجام نميرسد. كنشگري محل حق و باطل و صدق وكذب نيست كنشگري آن هم از نوع صنفي و سياسي با شرايط و مصلحتانديشي ممزوج است.
محمد تقي سبزواري از اعضاي سازمان معلمان و فعال صنفي و سياسي استان فارس هم در اين زمينه گفت: بيانيه دو قسمت دارد بخش دوم بسيار كارشناسانه است و نديدم كسي آن را به چالش بكشد بازخورد خوبي هم داشت بخش نخست در ميان فعالان صنفي از ادبيات مناسبي برخوردار نبود بهنظر ميرسيد نقش جبهه تدبير و اعتدال و توسعه را بازي ميكند در حالي كه من ميدانم نويسنده چنين قصدي نداشته است.
محمد داوري يكي ديگر از اعضاي سازمان معلمان نيز در دفاع از اين بيانيه چنين ابراز نظر كرده است: به نظرم اين بيانيه در مقايسه با كنشگريهاي سطحي يا محافظهكارانه يا منفعلانه قابل تحسين است چراكه اولا همهجانبه و تحليلي است دوم اينكه مستند و دقيق است و سوم اينكه مسوولانه است نسبت به نتيجه كنشگري و واقعبينانه است بله تودهاي و احساسي نيست كه برايش كف و سوت بزنند. نه محرك توده بلكه محرك نخبگان و توجيهگر نيست بلكه تحليلگر است و منتقد برخي كنشگريهاي بدون تحليل است كه معطوف به حل مساله نيستند به نوعي با اشاره به كمپين از واقعيتهاي موجود در بدنه معلمان حمايت كرده است اما نتيجه بخش بودن آن را منوط به كنشگري هوشمندانه با آن سه گانه مورد اشاره دانسته است. وي در بخش ديگري گفت: در بيانيه اشاره شده است كه بايد پرسيد ريشه مشكلات بودجه چه كسي و نهادي است ما هم بر اين باوريم كه دولت بايد شفافسازي كند تا كاسه سر خودش نشكند اتفاقا نقد ريشهاي دارد و ميگويد براي مشكل بودجه آدرس غلط ندهيم.
ابوالقاسم صفدري از فعالان صنفي خراسان شمالي هم در نقد بيانيه سازمان معلمان ايران گفت: متن با مقدمهاي بر فصل بودجه به عنوان يكي از اصليترين دغدغه هرساله فرهنگيان و نسبت دولتهاي اخير با آن شروع شده و ضمن تقبيح برخوردهاي مختلف امنيتي، كمپين اخير را به عنوان كنشي كه حداقل اثر آن عريانكردن شدت مشكلات فرهنگيان است، مورد تاييد قرار داده است. يك مقدمه نسبتا كامل و از ديد بنده منصفانه است در ادامه اما، نگارنده ضمن اشاره به پيچيدگيهاي مباحث اقتصادي و بودجه در آموزش و پرورش، با شيب ملايمي مخاطب را به اين باور سوق ميدهد كه «حرفهاي تكراري و روشهاي آزمودهشده»، ديگر راه به جايي نخواهد برد و در ادامه يك «بسته سهگانه» را به عنوان نسخه هوشمندانهاي كه شفاي آموزش و پرورش در گرو عمل به آن است، معرفي ميكند؛ بستهاي با سه محور «رسانه، تعامل و تشكل.»
در ادامه خود بيانيه بسته را نقد خواهمكرد؛ اما اينكه ما روشهاي گذشته را با وجود ايراداتي كه به آن وارد است كلا بياثر بدانيم، بعيد ميدانم كه نه درست باشد و نه كاملا مورد تاييد نگارنده متن. به هرحال مقدار زيادي از همين كميتي كه در اين آموزش و پرورش داريم، مرهون همين تلاشها و روشهاي پيشيني است كه حداقل تاريخمصرف تعدادي از آنها هنوز تمام نشده است و اما سهگانه مورد تاكيد اين بيانيه كه نگارنده در اينجا با تحليلي زيبا ضمن پرداختن به كاركرد رسانه، آن را كافي ندانسته و ضمن اشاره به موضوع بسيارمهم تشكلگرايي و تاكيد بر استفاده خردمندانه از ظرفيت توده، «نوع خاصي» از تعامل را به عنوان داروي سوم نسخهاش معرفي ميكند كه احتمالا بحثبرانگيزترين قسمت متن هم هست؛ جاييكه دست پاييني از تعامل به عنوان هوشمندانهترين نوع آن معرفي ميشود. حتي با درنظرگرفتن مختصات زماني انتشار متن، رضايت دادن صريح به «نتايج هرچند اندك» بهخاطر «واقعيتهاي موجودي» كه نگارنده آنها را كاملا مشخص هم نكرده، نميتواند برازنده يك تشكل صنفي-سياسي باشد؛ زيرا طبعا هر واقعيت موجودي ارزش چنين كمخواهي را ندارد فراموش نكنيم كه بخشي از وضع فعلي ما نتيجه همين نوع تعاملات است. در قسمت پاياني هم، گرچه نگارنده در يك تحليل كارشناسانه و درست، مباحثي مثل درآمدزايي، حسنمديريت (و بهتبع آن بهرهوري بيشتر) و مواردي از اين قبيل را به عنوان عصاي دست بودجه معلولالخلقه برميشمرد، اما چون حساب آنها از بودجه جداست، پرداختن به آن غيرضروري و تاحدودي عجيب بهنظر ميرسد يك موضوع گيجكننده آن است كه نميتوان فهميد كه ازنظر نگارنده مسوول بودجه آموزش و پرورش است يا دولت يا حاكميت، چون به هردو اشاره شده است و قطعا يكي بر ديگري اولويت قابلتوجهي دارد و بسته به اينكه كدام باشد، كل پارامترهاي معادله بههم ميريزد و اصلا ما با يك مساله جديد مواجه خواهيم شد. لذا بهطور كلي متن، به عنوان «بيانيه»اي كه در اين مقطع زماني خاص و با هدفي كلانتر از بودجه تنظيم شده، احتمالا قابل دفاع است؛ اما به عنوان نوشتاري مستقل از مختصات زماني، حاوي ايراداتي است.