از فقه تا هنر
در نسبت فقه و حقوق
«مناسبات فقه و اخلاق» در جستوجوي ارتباط و پيوندي ميان دو دانش فقه و اخلاق است تا سازگاري و هماهنگي بيشتر اين دو بخش مهم از معرفت ديني را فراهم آورد و هموارترين بستر و استوارترين روش براي استنباط فقهي و اخلاقي از متون و منابع ديني با هم گرايي موجه و قابل دفاعي از الزامات فقهي و ارزشهاي اخلاقي را ايجاد كرده و با بيان برخي آفتها و آسيبهاي دستگاههاي فكري اجتهاد، زمينههاي تاريخي جدايي اخلاق از فقه را بررسي كند. اين اثر در سه بخش اصلي ترسيم شده است. بخش نخست كه بهطور معمول به بيان كلياتي درباره موضوع بحث، جايگاه و هدف و اهميت آن پرداخته و به پيشينه پژوهش و روش آن اشاره ميكند. بخش دوم درباره مرزبندي دو دانش فقه و اخلاق كه به مقتضاي تقسيم و طبقهبندي علوم صورت گرفته است. از مهمترين مباحث مطرح شده در اين كتاب ميتوان به تاريخ تقسيم علوم، روش قرآن و روايات، معناي فقه، تاريخ علم اخلاق، اخلاق در دين، ماهيت علم، هدف و غايت، اتحاد و يگانگي، پيوند و وابستگي و... اشاره كرد.
اهميت هنر اسلامي
محققين، پژوهشهاي بسياري را در شاخههاي مختلف هنر اسلامي همچون نگارگري، معماري و خوشنويسي انجام دادهاند. بسياري از اين پژوهشها در حوزه تفسير معنايي و ناظر به اسلامشناسي است. از طرف ديگر تحقيقات درخور توجهي در مورد جنبههاي صوري هنر اسلامي انجام
دادهاند.
اما به نظر ميرسد رويكرد تطبيقي بين اين دو حوزه كمتر مورد توجه قرار گرفته باشد. كتاب «امكان و ضرورت هنر اسلامي» با توجه به مساله فوق به بررسي و نقد ديدگاه سنتگرايان در اين حوزه پرداخته است.
اين كتاب به مباحثي نظير مفهوم بحران هنر در نگاه مورخين و دانشمندان، بحران هنر در جامعه كنوني، بحران موسيقي در برخورد با رسانه، نقد علمزدگي، نقد فرديتگرايي در هنرمند، تمثيل به جاي استدلال، اصول شمول و عدم شمول، مدعاي عقل شهودي، راز آميزي شرق، ابهاماتي در چند و چون علمالحروف، انواع نمادپردازي، مفهوم نمادين گنبد، هندسهسازي بر مبناي اعداد، نقش فضايل معنوي در معرفت و علم قدسي، هنر از منظر سنتگرايان و... پرداخته است.