به ياد آن سه انسان شريف
علي شكوهي
ديروز سالگرد درگذشت دكتر يدالله سحابي بود. اين مناسبت بهانهاي شد تا در اين نوشته كوتاه يادي از سه انسان شريفي بكنم كه به نام «سحابي» در تاريخ معاصر ما شناخته ميشوند. شايد از نظر تفكر ديني و سياسي ميان نويسنده اين سطور با اين سه چهره فكري سياسي كشورمان، اختلافاتي وجود داشته باشد اما نميتوانم بزرگي و بزرگواري و قابل احترام بودن هر كدام از آنان را انكار كنم و از آنان به نيكي ياد نكنم.
اول- مرحوم دكتر يدالله سحابي
براي نسل ما مرحوم دكتر يدالله سحابي در كنار مرحوم بازرگان نماينده جريان دينداري است كه در غربت اسلام در محيطهاي دانشگاهي بر مسلماني خويش اصرار داشت و نه تنها از بعد نظري بلكه در عمل به ترويج دين در ميان نسل جوان تحصيلكرده مبادرت ميكرد. دكتر سحابي از همان آغاز فعاليت ديني امثال من به يك پرسش ذهني آن روز نسل ما جوابي قابل تامل داد و به همين دليل ما به او مديونيم. در آن زمان كساني كه تازه با علوم جديد آشنا شده و با نظرياتي مانند ترانسفورميسم و تحول انواع برخورد كرده بودند در برابر يك پرسش مهم و بنيانشكن قرار گرفته بودند و آن، چگونگي خلقت انسان از منظر علم و قرآن بود. نظريات جديد بر تحول انواع تاكيد داشت و مروجان آن روز دين عمدتا بر فهم مبتني بر نظريه فيكسيسم از قرآن اصرار داشتند و خلق يكباره نوع انسان را مدعي بودند و برخي آيات و روايات را هم مويد اين فهم تلقي ميكردند. اين فهم از دين، اساتيد دانشگاهي و دانشجويان را بر سر دو راهي بزرگي قرار ميداد و جمع ميان دين و علم را براي آنان ناممكن ميكرد. مرحوم يدالله سحابي در آن زمان كتاب «خلقت انسان» را نوشت تا با تفسيري خاص از آيات و روايات، جمع ميان دين و علم جديد را ممكن كند و نشان دهد كه با قرائت اينچنيني از دين و متون ديني ميتوان معتقد به نظريات علم جديد هم بود بدون آنكه نياز باشد دست از دينداري خودمان بكشيم. ايشان در آن كتاب هم نظريه علمي درباب تحول انواع و نحوه ظهور انسان بر كره خاكي را بيان كرد و هم آيات و روايات مرتبط با اين موضوع را مورد توجه قرار داد و با تفسيري خاص نشان داد كه قرآن مشكلي با نظريه علمي ندارد. اين خدمت دكتر سحابي در ديندار نگه داشتن نسل ما بسيار تعيينكننده بود.
بعد ديگر شخصيت آن مرحوم را مبارزات سياسي براي كوتاه كردن دست استعمار و از بين بردن استبداد و حاكم كردن مردم بر سرنوشت خويش تشكيل ميداد كه در اين زمينه هم نام وي در كنار مرحوم بازرگان و آيتالله طالقاني برجسته و بارز است. او از دوران رضاشاه در اين وادي وارد شد و در زمان مبارزات ملي شدن نفت، يك فعال سياسي تمامعيار بود و بعد از كودتا هم در سازمانهاي سياسي متعددي مانند نهضت مقاومت ملي و سپس در نهضت آزادي فعاليت كرد و بارها دستگير شد و تا پيروزي انقلاب در اين مسير حركت كرد. بعد از انقلاب هم در بالاترين نهاد تصميمگيري يعني شوراي انقلاب عضويت داشت و منشأ خدمات زيادي در دولت موقت بود. بعد از تحميل حاشيهنشيني هم از خيرخواهي و نصيحت مسوولان دست نكشيد و جايگاه يك انسان دردمند و دلسوز براي نظام و كشور را براي خود تثبيت كرد.
بعد از درگذشت ايشان، رهبري انقلاب با اينكه مخاطب برخي از نامههاي انتقادي دكتر سحابي بود، از او به نيكي ياد كرد و در پيامي نوشت: «اين شخصيت كهنسال علمي و فرهنگي و سياسي، سالهاي درازي را با مجاهدت و جديت، به تلاشي صادقانه، در راه آنچه بدان باور داشت، مصروف كرد. همت اصلي او گماشته شده بود اولا بر زدودن تهمت ناسازگاري دين و علم، كه انگيزههاي منحرفي موجب طرح مكرر آن از سوي عناصري ميگشت و نيز بر مردود شمردن پندار جدايي دين از سياست. در بخشهايي از سالهاي متمادي اين مجاهدت طولاني، وي به شيوههاي فرهنگي و در بخشهاي ديگري به شيوههاي سياسي روي ميآورد و سالها زندان در رژيم ستمشاهي، هزينه اين اقدام با اهميت بود. مرحوم دكتر سحابي، مردي با ايمان، با حقيقت، خوشروحيه و مقاوم بود. در دوران نظام جمهوري اسلامي پس از مقطعي كه وي از قواي مجريه و مقننه خارج شد، اختلاف برخي از ديدگاههايش با مسوولان كشور، وي را به وادي بيانصافي و غرضورزي سوق نداد. او مردي ديندار و متعبد و درستكردار بود».
دوم- مرحوم عزتالله سحابي
مجالي براي سخن گفتن به تفصيل از فرزند بزرگوار يدالله سحابي نيست. دو نكته را مرور ميكنم. اول اينكه آن مرحوم پابهپاي پدر در صحنه مبارزات قبل از انقلاب حضور داشت و بارها به زندان رفت و بعد از انقلاب هم عضو شوراي انقلاب شد. دوم اينكه بعد از حاشيه رفتن هم خيرخواهي و دلسوزي خود براي مسوولان نظام را كنار نگذاشت. او در زماني منصفانه گفته بود كه ما خواستار ساقط شدن حكومت نيستيم چون ميدانيم كه با كنار رفتن اين حكومت، ايران واقعا ايرانستان خواهد شد اما انتظار داريم كه در نحوه حكومت كردن اقلا به آنچه خود حاكمان معتقدند، عمل شود. او اجراي بدون تنازل قانون اساسي را ميخواست و با اينكه بارها مورد اذيت و آزار قرار گرفت اما اعتدال خود در مواجهه با مسوولان را از دست نداد و دست از خيرخواهي نكشيد.
سوم- مرحوم هاله سحابي
از دختر مرحوم عزتالله سحابي كه خود، معلم قرآن و فعال سياسي بود چيزي نميگويم جز يادي از مظلوميت او. كم مظلوميتي نيست كه براي تشييع جنازه پدر از زندان مرخصي گرفته باشي و در ماجرايي كه همگان ميدانند از دنيا بروي و شبانه در كنار پدر آرام بگيري. خداوند اين سه انسان شريف را رحمت كند.