• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3790 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۴ ارديبهشت

گفت‌وگوي «اعتماد» با بهمن فروتن درباره ردصلاحيت ورزشي‌هاي شوراي شهر تهران

مگر ورزشي‌ها در ورزش چه كردند؟!

گروه ورزش

پس از بررسي صلاحيت كانديداهاي نمايندگي شوراي شهر، تعدادي از ورزشي‌ها كه در دوره‌هاي قبلي عضو شوراي شهر تهران بودند، رد صلاحيت شدند. البته در اين بين افرادي همچون هادي ساعي كه چهره شناخته شده ورزش ايران محسوب مي‌شود تاييد صلاحيت شده و مي‌تواند در رقابت با سايرين، شركت كند. با رد صلاحيت چهره‌هاي ورزشي از داوطلبي انتخابات شوراي شهر تهران، حرف و حديث‌هاي زيادي پيرامون اين مساله مطرح شد. براي بررسي اين موضوع و بررسي افراد ورزشي كه در انتخابات شوراي شهر تاييد صلاحيت شدند با بهمن فروتن هم‌كلام شديم تا از زبان پيشكسوت فوتبال ايران در اين زمينه اطلاعاتي كسب كنيم.

 

تعدادي از افراد ورزشي كه در انتخابات شوراي شهر ثبت نام كرده بودند، رد صلاحيت شدند. مي‌خواهيم نظرتان را در اين مورد بدانيم.

بايد ابتدا بدانيم رد صلاحيت را چگونه معنا كنيم. يك فرد ورزشي صلاحيت دارد ورزش كند و به تمرين‌هاي ورزشي مختص رشته خودش بپردازد. اگر قرار است در مسابقه‌هاي قهرماني شركت كند صلاحيت اين كار را حتما دارد اما حتما نبايد اين فرد صلاحيت حضور در مجامع سياسي را داشته باشد.

شما حضور ورزشي‌ها را در سياست چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

همه اجازه دارند كه در انتخابات‌ها ثبت نام كنند اما صلاحيت را بايد تعيين كنند و ببينند آيا اين فردي كه ثبت نام كرده صلاحيت لازم را دارد يا خير. اما متاسفانه سال‌هاست سياستي در جهان به وجود آمده كه افراد معمولي و متوسط را بر سر كارهاي بزرگ مي‌گذارند. در حال حاضر افراد متوسط در جهان صلاحيت همه‌چيز را دارند. زماني بود كه آدم‌ها براي رسيدن به پست و مقامي بايد تخصص آن پست را دارا مي‌بودند اما الان اينگونه نيست. افرادي كه مي‌خواهند وزير بشوند بايد خصوصيات يك مدير و يك وزير را داشته باشند و اينگونه نباشد كه هر كسي به راحتي وزير شود. الان هم گفته‌اند كه شما صلاحيت حضور در شوراي شهر را نداريد. به نظر من اين به اين معنا نيست كه ورزشكاران ما صلاحيت ورزش كردن را نداشته باشند تا جايي كه من مي‌دانم ورزشكاران سياسي نيست و بايد به هنر و تخصصي كه دارند بپردازند.

اين رد صلاحيت در حالي رخ مي‌دهد كه اين افراد در دوره‌هاي قبلي عضو شوراي شهر بودند. ارزيابي‌تان از اين موضوع چيست؟

حضور نيافتن اين افراد را در دوره جديد مثبت ارزيابي مي‌كنم. يكي از روساي جمهور سابق امريكا هم پيش از اين هنرپيشه بود اما بايد ببينيم آيا اين فرد صلاحيت رسيدن به پست رياست‌جمهوري در امريكا را داشت. حال به يك رييس‌جمهور بياييد يك تيم فوتبال بدهيد ببينيد آن رييس‌جمهور اصلا مي‌تواند آن تيم فوتبال را اداره كند؟ در كل معتقدم هر كسي بايد در وظايف خودش ورود كند و به وظايف خودش بپردازد. اما گاهي در كشوري فردي ورزشي مي‌تواند رييس يك حزب شود. اين اتفاق در آلمان رخ داده است. اينكه حالا چرا آنها پس از اينكه عضو شوراي شهر بودند الان رد صلاحيت شده‌‌اند، دلايل خاصي دارد. فردي پس از 8 سال رياست‌جمهوري، براي دوره جديد ثبت‌نام مي‌كند و رد صلاحيت مي‌شود، قاعدتا دلايلي داشته است. شايد به خاطر اتفاقاتي همچون پلاسكو، زنگ خطري براي عده‌اي به صدا درآمده كه بعضي جاها بايد افراد متخصص استفاده شود. البته من بر اين باورم در همه جا بايد افراد متخصص بر سر كار گمارده شوند. آيا شما فردي كه تخصص مكانيك است را به يك مطب پزشك مي‌بريد تا بيماران را ويزيت كند؟ قاعدتا اين كار را نمي‌كنيد. اما متاسفانه در سياست ما اين اتفاق رخ داده است و عده‌اي وزير يا مديريت حساس را بر عهده گرفته‌اند.

فكر مي‌كنيد بعد از رد صلاحيت اين افراد، آخرين ميخ به تابوت به بحث حضور ورزشي‌ها در عرصه سياست زده شده باشد؟

من يك سوال دارم؛ اين ورزشي‌ها در ورزش چه كاري كردند و چه تاجي به سر ما زدند كه الان مي‌خواهند در شوراي شهر خدمت‌رساني كنند؟ مقابل فساد كه نتوانستيم كاري كنيم. كميسيون اصل 90 هم كه صفحات مختلفي را از اينگونه جريان‌ها پر كرده است. پس از سال‌ها در شيراز توانسته‌ايم يك استاديوم درست و حسابي بسازيم. استاديوم نقش جهان كه بيش از 20 سال زمان برد و آخر هم به طور كامل تكميل نشد. چند سالن ورزشي تا به حال توانسته‌ايم در شهرهاي مختلف بسازيم؟ اين ورزشي‌ها چه كاري كرده‌اند كه حالا مي‌خواهند در سياست كار كنند؟

به خاطر همين كارايي ضعيف است كه خيلي‌ها از حضور ورزشي‌ها در سياست تنفر دارند؟

اين درست نيست كه بخواهيم بگوييم افراد سياسي از ورزشي‌ها بيشتر مي‌دانند. سياسي‌ها هم گاهي افراد زرنگي هستند كه وقتي مي‌خواهند كار سياسي خود را شروع كنند چيزي از تخصص نمي‌دانند. آلماني‌ها مثالي دارند كه مي‌گويند خواهش مي‌كنيم اجازه دهيد كليسا در ده بماند و جاي ديگري نبريد. منظورشان اين است كه از هر چيزي بايد سر جاي خودش استفاده كرد. در خيلي از كشورها ورزشكاران از فارغ‌التحصيلان دانشگاه محسوب مي‌شوند اما در كشور ما ورزشكاران از قافله‌ها عقب هستند. همين افراد مي‌خواهند گاهي وارد عرصه سياست شوند كه اين كار درستي نيست. وقتي شما در يك ساختمان زندگي مي‌كنيد فردي را به عنوان مدير ساختمان انتخاب مي‌كنيد كه توانمند باشد. حال اگر در ساختمان شما فردي ورزشكار حضور داشته باشد اما تخصصي نداشته باشد قاعدتا شما او را به عنوان مدير ساختمان انتخاب نمي‌كنيد زيرا كارايي براي‌تان مهم است نه محبوبيت.

پيشنهاد شما براي ورزشكاران چيست و به نظر شما اين افراد چگونه بايد وارد عرصه مديريت شوند.

آن‌ها كه ورزشكار هستند به دنبال تخصص خودشان بروند و در عرصه رشته خودشان به دنبال مديريت باشند. چرا هيچ كدام ازمديران باشگاه‌هاي ورزشي ما از ورزشكاران سابق نيستند؟ در آلمان سه ورزشكار سابق اين كشور باشگاه بايرن‌مونيخ را اداره مي‌كنند اما در ايران اين گونه نيست. اين بازيكنان و ورزشكاران سابق بايد به دنبال راهي باشند تا در عرصه ورزش و تخصصي كه دارند مديريت كنند نه اينكه بخواهند حتما وارد سياست شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون