نگاه جامعهشناختي جهانگيري و روحاني در مناظره
محمدامين قانعيراد
جامعه شناس
در مناظره ديروز به نظر ميآمد كه سوگيري مناظره بيشتر به طرف دعواي دولت و شهرداري رفت. از طرفي مناظره بين آقاي قاليباف و آقاي جهانگيري قطبي شد و بيشتر لايههاي اختلاف نظر و برنامه آشكار شد. به احتمال زياد اين تصوير اوليه روي جهتگيري انتخابات هم تاثير خواهد داشت. اين دو جبهگي تا روز برگزاري انتخابات روي انتخابات سنگيني ميكند. در نخستين مناظره انتخاباتي كانديداها، آقاي قاليباف سعي كرد خود را به عنوان كانديداي مطرح اصولگراها براي مقابله با دولت روحاني مطرح كند و خود را به عنوان طرف اصلي دعوا معرفي كند و گويي قصد القاي اين را داشت كه اصولگرايان ميتوانند روي او حساب كنند. همين مساله هم آقاي رييسي را به حاشيه برد. از سويي قصد داشت پاسخ موضوعي را كه در مناظره سال 92 مطرح شد و بحث معروفي كه درگرفت و آقاي روحاني گفت: «من سرهنگ نيستم حقوقدان هستم» بدهد. به همين خاطر فضاي مناظره به سمت دعواهاي جدي رفت. مثل بحثي كه آقاي جهانگيري مطرح كرد و گفت: «كساني كه به سفارت عربستان حمله كردند، در ستاد چه كسي فعاليت ميكنند.»
نكته ديگر در مورد دوقطبيسازي آقاي قاليباف در مورد جامعه و تقسيم جامعه به 4 درصد و 96 درصد. يك نوع قطبيسازي تصنعي بود. به اين دليل كه نميتوانيم بگوييم دولت روحاني دولت 4 درصد است. نميتوانيم بگوييم دولتي كه در سال 92 با راي اكثريتي از مردم انتخاب شد نماينده چهار درصد از مردم است. و مهمتر اينكه باور كنيم كه اين چهار درصد ارتباطي با اصولگراها ندارند و اصولگراها همه جزو 96 درصد قرار ميگيرند. حداقل كساني كه روحاني را باور دارند ميدانند 4 درصد نيستند. اقشار محروم هم ميدانند كه 96 درصد نيستند. اگر بخواهيم از نظر طبقاتي هم شكاف ايجاد كنيم اينطور نيست كه 96 درصد را جزو طبقه محروم محسوب كنيم و 4 درصد را طبقه مرفه، با اين نگاه طبقه متوسط جامعه ناديده گرفته شدهاند. به نظر ميرسيد بيشتر هدف از اين قطبيسازي اين است كه جناح اصولگرا بتواند خود را از رانتها تبرئه كنند. شايد اگر ميگفتند دولت 30 درصدي پذيرفتن آن سهلتر بود تا اينكه بگويند دولت چهار درصدي و اينطور رقيب را كوچك كنند، اين موضوع ميتواند پيامدهاي منفي داشته باشد.
آقاي جهانگيري هم سعي كرد خود را سخنگوي جبهه اصلاحطلبان معرفي كند، حتي فراتر از آقاي روحاني به موضوعات نگاه كرد و از عملكرد اصلاحطلبان در سالهاي گذشته دفاع كرد. و اين موضوع اصلاحطلبان را براي حمايت از او فعال ميكند و پيوند با جناح اعتدال. به نظر ميرسد برنامه اين است كه آقاي جهانگيري اصلاحطلبان را فعال ميكند و آقاي روحاني اعتدال گرايان را و در نهايت هم اين دو جناح به ائتلاف خواهند رسيد.
اما طرح موضوع كانديدا شدن آقاي جهانگيري به نوعي مته به خشخاش گذاشتن بود. هدف از كانديد شدن آقاي جهانگيري رقابت با آقاي روحاني نيست بلكه نوعي كنش سياسي است، كه در عالم رقابتهاي انتخاباتي مرسوم است. اما اينكه آقاي قاليباف گفتند كه اين موضوع نشاندهنده عدم صداقت شماست، موضوعيتي ندارد، اگر آقاي قاليباف به نفع آقاي رييسي كنار برود يا بالعكس آيا اين به معناي عدم صداقت است؟
اما نكته مهمي كه در اين مناظره وجود داشت نگاه جامعهشناختي بود كه آقاي جهانگيري و روحاني سعي كردند از خود ارايه دهند. و نشان دادند كه موضوعات را با نگاه جامعه شناختي ميبينند. تاكيدي كه بر سرمايه اجتماعي، مشاركت عمومي و اعتماد بين مردم و دولت داشتند و مفاهيم جامعهشناسي را كه به كار ميبردند نشان از همين نگاه داشت. بطور مثال در مورد ازدواج، آقاي روحاني فقط به اشتغال اشاره نكرد، بلكه گفت اشتغال و اميد به آينده، و اين به معناي اميد اجتماعي داشتن است كه در شرايطي تحقق پيدا ميكند كه دولت و مردم به هم اعتماد داشته باشند و جامعه دچار آرامش و وفاق باشد.
آقاي جهانگيري اشاره به نگاه امنيتي و قضايي داشت، كه باز هم اشاره به آقاي قاليباف به عنوان يك فرد نظامي و آقاي رييسي به عنوان يك فرد قضايي داشت. در اين بخش از مناظره بيشتر شاهد يك بسيج مفاهيم جامعه شناختي بر عليه مفاهيم امنيتي و قضايي بوديم. و تصويري از يك دولت با نگرش جامعه شناختيتر براي حل مسائل اجتماعي در مقابل دولتي كه بيشتر از ابزارهاي امنيتي و قضايي استفاده ميكند. اين تلاش را ميشد در صحبتهاي آقاي جهانگيري و آقاي روحاني ديد.
به طور كلي به نظر ميرسيد رقبا همان دولت نهم و دهم هستند، اما در پوشش جداگانه و متمايزي آمدهاند، اما در واقع همان ايدهها و روش و مشي را ميخواهند ادامه دهند. حتي در جايي آقاي قاليباف به دفاع از دولت احمدينژاد پرداخت و گفت: «آنها طرفدار عدالت بودند و به شهرستانها ميرفتند، اما شما از اتاقتان بيرون نميآييد»هر چند بعد از آن اعلام كرد كه: «من در آن دوره با اقدامات دولت مخالف بودم و شما در حاشيه بوديد» كه اين هم بيان دقيقي نيست. چرا كه در آن دوره مخالفتهاي آقاي قاليباف با رييسجمهور قبلي خيلي شفاف نبود در حالي كه آقايان هاشمي و روحاني مواضع روشني نسبت به دولت داشتند. در بخشي از برنامه هم آقاي قاليباف خواسته و ناخواسته سعي كرد تصويري از مهندس موسوي را بازسازي كند و جمله: «شما به دوربين نگاه ميكنيد و دروغ ميگوييد» را عليه دولت روحاني به كار برد. در حالي كه خود متهم به گفتن دروغ شد. اما در جايي كه برگهاي را بالا برد و به عنوان سند رو به دوربين نشان داد يادآور تصويري بود كه از آقاي احمدينژاد باقي مانده بود.
آقاي ميرسليم و هاشميطبا بيشتر راهبرد طرح سوال داشتند تا بيان راهكار. در مواقعي كه به آنها فرصتي داده ميشد تا در مورد برنامههاي ديگران اظهارنظر كنند، به طرح سوال ميپرداختند. اما از سويي بين آقايان روحاني، جهانگيري و هاشمي طبا، خواسته يا ناخواسته تقسيم كار شفافي صورت گرفته بود. بنابراين نوعي هارموني و انسجام در صحبتهايشان وجود داشت. اينكه آقاي جهانگيري از برنامههاي دولت دفاع كند و در عين حال در يك اتحاد با آقاي روحاني به تهاجمات عليه دولت پاسخ دهد. و آقاي هاشميطبا هم ميخواست اين نكته را گوشزد كند همه انتظارات را نميشود از دولت داشت و پاسخي بود به آقاي قاليباف و رييسي كه مدام سعي داشتند انتظارات جديدي را در رابطه با دولت مطرح كنند. آقاي هاشمي طبا تاكيد داشت كه اين انتظارات به بزرگ شدن دولت ميانجامد و به تصديگري بيشتر دولت كمك ميكند. آقاي روحاني هم در جايي اشاره كرد كه اين موضوع به اتكا بيشتر دولت به نفت ميانجامد. اين تقسيم كار كه شايد ناخود آگاه شكل گرفته بود باعث ايجاد نوعي هارموني بين اظهارات اين سه كانديدا شد. اما در سوي ديگر مناظره آقايان ميرسليم و قاليباف و رييسي هر كدام به صورت مجزا عمل ميكردند. در اين سه نفر يك نوع هم شكلي و تعلق به يك جبهه كليتر ديده نميشد. نوعي سهگانگي كه ديروز در اين جبهه نشان داده شد، احتمال دارد در مناظرات بعدي عميقتر شود و موجب ايجاد شكاف بيشتري بين اصولگراها شود. اما همگرايي كه به كانديداي جريان اعتدال دارند، موجب افزايش همگرايي بين حاميان اين جريان شود.