موانع اصولگرايان براي رسيدن به وحدت چيست؟
عقبگرد اصولگرايان از «وحدت» به «ائتلاف»
گروه احزاب|اصولگرايان امروز تكثر را تجربه ميكنند. گرچه همواره مشتاق گسترده كردن جريان فكري متبوع شان بودند اما اين گسترش برايشان در يك دهه گذشته بيشتر از اينكه حكم رسيدن به مقبوليت حداكثري را داشته باشد انشعاب و چنددستگي به بار آورده است. هر چه بروز و ظهور نسل جوان و جديدشان بيشتر شده يكپارچگي دهه 70 اين جريان فكري را بيش از پيش تحت تاثير قرار داده است. ظهور نو اصولگراياني كه ديگر اتاق فكر و رهبري پيران اصولگرا را نميپذيرفتند و شيوههاي عملياتي آنها را قبول نداشتند. اين تكثر اما تا پيش از اينكه رقيب جدي انتخاباتي پيش روي اصولگرايان قرار بگيرد در رقابتهاي سياسي كمتر خودي نشان ميداد تا يك سال و نيم گذشته كه شكست سخت انتخاباتي شان اين انشقاق را علنيتر كرد.
حالا اصولگرايان روياي وحدت در سر دارند اما آنقدر فاصله ميان پدران اصولگرا از پسران تازه كارشان زياد شده است كه به ائتلاف هم رضايت ميدهند. با گذشت يك سال و نيم از خرداد 92 همچنان همايش برگزار ميكنند همايشهايي كه از چند ماه بعد از شكست انتخاباتي شان آغاز شده و قرار است لااقل تا نزديكيهاي انتخابات مجلس ادامه پيدا كند. جلسات همگرايي اصولگرايان چندان به گردهم آمدن براي وحدت نميماند. گويا جلسات درسي است براي شاگردان سابق آيتالله مصباح كه هر از چند گاهي چند نفري هم از اصولگرايان مهمان اين جلسه درس و بحث هستند. اما خبري از اصولگرايان تاثيرگذار در اين همايشها نيست و خروجي مشخص و نمود بيروني هم ندارد. گروهي از بازسازي گفتمان اصولگرايي ميگويند و بازگشت به محوريت جامعتين و ريش سفيداني كه حالا راي و نظرشان براي گزينه راي آور مقبول نومحافظهكاران نيست و عدهاي از رفتن به سمت اصولگرايي تازهاي ميگويند كه اتاق فكر و رهبريشان با مصباح گره خورده است و همچنان بر طبل گزينه اصلح ميكوبند. اصولگرايان در چند راهي وحدت ماندهاند و نميدانند اين وحدت را بايد با محوريت چه كسي بپذيرند. آيتالله موحدي كرماني، دبيركل جامعه روحانيت مبارز تاثيرگذاري آيتالله مهدوي كني را در ميان اصولگرايان ندارد. موحدي كرماني كه بر كار جمعي تاكيد دارد و معتقد است اگر كسي شايستگي بيشتري دارد آن را بر گروه تان كه اگر صلاحيت كمتري دارد ارجحيت دهيد اين روزها نشان داده است، ترجيح ميدهد با آيتالله مصباح ارتباط نزديكتري داشته باشد، پاي سخنرانياش مينشيند و راهي را ميرود كه دبيركل سابق تشكل متبوعش نميخواست به آن تن بدهد. در اين ميان از آيتالله محمد يزدي هم خبري نيست. شيخ منتقد دهه 70 نه موضعگيري ميكند و نه تلاشي براي اينكه پيكر بيجان اصولگرايي را با مديريت و مريدانش جان بخشد. آيتالله يزدي سكوت كرده است، سكوتي كه شايد اعتراض او باشد به محوريت برخي جريانهاي قمنشين. سيد رضا تقوي هم كه بيش از اينكه بتواند يا بخواهد نقش محوري ايفا كند صرفا باني انتخاب شده آيتالله موحدي كرماني براي تشكيل جلسات وحدت است. اما وضعيت آيتالله مصباح در ميان اصولگرايان متفاوت است. شايد اصولگرايان به اين باور رسيدهاند كه آنها كه بر طبل مخالفت ميكوبند و سازشان با باقي اصولگرايان كوك نميشود جوانان پايداريند و براي بازگشت به دوران حرف شنوي از ريش سفيدان اصولگرا پاي آيتالله قم نشين را به همنشينيهاي وحدت باز كردهاند تا شايد جبهه محبوب آيتالله مصباح با واسطهگري مرادشان، مجاب به پيروي شوند. شايد آنها به اين نتيجه رسيدهاند كساني را كه بازي سياسي شان را در بزنگاههاي انتخاباتي بر هم ميزنند را بايد محور قرار دهند. اختلاف اصولگرايان با وجود اينكه دايما دم از وحدت ميزنند اما همچنان باقي است تنها نقطه وصل آنها همان اصول مشترك و تئوريك شان است. آنها ديگر به شيوههاي عملياتي هم تن نميدهند وهمين اختلافات باعث شده به ائتلاف هم رضايت دهند تا آن جا كه نبي حبيبي، دبيركل موتلفه بارها تكرار كرده است كه؛ «هيچ راهي جز ائتلاف ندارند.»
از سويي اصولگراياني كه در هشت سال گذشته با رفتن به سمت گفتمان احمدينژاد كه هر چه از آن برائت ميجويند بازهم حافظه تاريخي مردم را تحت تاثير قرار نميدهد پايگاه اجتماعيشان را از دست دادهاند حالا رفتن به سمت شيوههاي راديكالي نومحافظهكاران را آغازكردهاند. با وجود اينكه همايشهاي شان خروجي ويژهاي ندارند اما تاكيد و اصرارشان بر وحدت نشان ميدهد كه دريافتهاند ديگر تنها با خودشان مثل چند دوره گذشته رقابت نميكنند. آنها حالا رقباي جديتري دارند كه نتيجه ملموس انتخابات گذشته نشان داده است پايگاه اجتماعي قويتري نسبت به آنان دارند و همين پايگاه اجتماعي، آنها را به واهمه رقابت با اصلاحطلبان انداخته است. از اين رو است كه حتي تحليلگران اصولگرا هم معتقدند بايد در گفتمان اصولگرايي بازسازي اتفاق بيفتد و تنها بازگشت ريشسفيدي وشيخوخيت نميتواند آنها را از وضعيت تكثري كه دچارش هستند، نجات دهد. شايد همين رقابت جدي با اصلاحطلبان، چسبي باشد بر پيكره فروپاشيده اصولگرايان. شايد همين است كه باعث شده تا محمد رضا باهنركه مدتي است در جايگاه عسگراولادي نشسته است و ميخواهد جاي او باشد بر رقابت جدي با اصلاحطلبان تاكيد ميكند و در تلاش است تئوري سابقي را زنده كند كه پيش از اين به دادشان رسيده است؛ «رقابت با اصلاحطلبان.» مسالهاي كه شايد بتواند در سايه ترس آن همه اصولگرايان را مجبور كند تا به ائتلاف با خود تن دهند. با اين حال شايد اصولگرايان در ظاهر به وحدت تئوريك برسند اما موانع اجرايي كردن اين وحدت با وجود دو دستگي ميان آنها كار سختي به نظر ميآيد. گويا رسم شيخوخيت از ميانشان برداشته شده و پدران اصولگرا حالا به دنبال كساني حركت ميكنند كه براي شان حكم پسران تازه كاري را دارند كه نه به ريش سفيدي تن ميدهند و نه به حركتهاي محافظهكارانه. هر چه هست اصلاحطلبان اميدوارند كه راست نشينهاي سياسي هم يكي شوند و به وحدت برسند و در اين ميان و ميانه يك بار هم كه شده به رقابتي برابر با اصلاحطلبان رضايت دهند. رقابت برابر بيترديد همان چيزي است كه ميتواند ازمحبوبيت و مقبوليت جناحين سياسي كشور پردهبرداري كند.