آزموني سخت براي اصلاحطلبان شوراي شهر
اميد محدث | امروز ديگر با توجه به آمارهاي منتشر شده ميتوان به جرات گفت كه ليست اميد توانسته است با حمايت سيد محمد خاتمي، با وجود همه كاستيها به طور كامل، پنجمين دوره شوراي اسلامي شهر را در اختيار بگيرد. به هر حال اين ليست توانست 21 نفر خود را به طور كامل داخل شورا ببيند و اينگونه حضور مهدي چمران و ياران اصولگرايش در شورا پايان دهد. اما اين همه مساله نيست. اين پيروزي و فرصت طلايي ميتواند به پاشنه آشيل و تهديد جدي اصلاحطلبان تبديل و منجر به از دست دادن سنگرهايي باشد كه در طول سالها، آرامآرام، از چنگ جرياني كه خواهان حذف او در عرصه سياست بود، بيرون كشيده است. در طول دوره چهارم شورا همواره برخي اصلاحطلبان بر تاريك بودن و عدم شفافيت عملكرد مالي شهرداري تهران، عدم پاسخگويي مجموعه شهرداري، مقاومت رييس شورا در برابر مطالبات اعضاي اصلاحطلب شوراي شهر و... پافشاري و تاكيد كردهاند. اين مطالبه محوري، در افكار عمومي اين انتظار را به وجود آورده است كه در صورت راي آوري اصلاحطلبان در شوراي شهر، به هيچوجه شاهد رفتارهايي شبيه رفتارهاي اصولگرايان در شورا و شهرداري نباشند. شايد اعضاي اصلاحطلب شوراي شهر در ادوار گذشته در پاسخ به اين سوال كه چرا در رسيدن به اهداف خود ناكام بوديد، با بهانههايي مثل رييس شورا همكاري نكرد، شهردار از ما نيست، اصلاحطلبان شورا قدرت ندارند و پاسخهايي از اين دست، بتوانند افكار عمومي را قانع كنند اما امروز ماجرا فرق كرده است. امروز با روي كار آمدن يك دولت كاملا همسو، شورايي كاملا اصلاحطلب و يك دست، شهردار برآمده از دل شوراي شهر يكدست اصلاحطلب و مجلسي كه تقريبا با دولت همسو است، جاي هيچ بهانه و توجيهي را براي ناكارآمدي و عدم موفقيت نميگذارد. ايستادگي و مقاومت چند تن از اعضاي اصلاحطلب شوراي شهر در دوره قبلي در برابر مفاسد در شهرداري، اين انتظار را در شهروندان به وجود آورده است كه همين روند در شوراي شهر پنجم نيز حفظ شود. معضل بعدي تنظيم و برآورده كردن مطالبات بدنه تشكيلاتي و حزبي خود اصلاحطلبان در شورا است؛ بدنه جواني كه با وجود انتقادات بسيار شديد و عميق خود به نحوه و عملكرد شوراي عالي در بستن ليست اصلاحطلبان، در وسط ميدان انتخابات در كنار تبليغات رياستجمهوري براي اين ليست زحمت كشيد و آن را تبليغ كرد. حالا با پيروزي اصلاحطلبان اين بدنه جوان براساس نيازهاي خود، مطالباتي دارد كه در صورت ناكامي در برآورده شدن مطالبات، ميتواند براي اعضاي شوراي شهر مشكل ساز باشد. در آخر ميتوان گفت كه شوراي شهر يكدست اصلاحطلب پنجم از يك سو با تنوع مطالبات، از سوي ديگر با تضاد و تضراب مطالبات روبهرو است. به طور مثال شهروندان خواهان ادامه روند فسادستيزي و شفافيت عملكرد شورا و شهرداري هستند، از سوي ديگر شهردار بعدي به دليل مشكلات فراوان در بدنه مديريت شهري نيازمند همراهي و مساعدت شوراي شهر است. در اين ميان نقش رييس شوراي شهر در تنظيم مولفههاي فوقالذكر بسيار ميتواند تعيينكننده و تاثيرگذار باشد و در صورتي كه رييس و اعضاي شوراي شهر پنجم نتوانند مطالبات گروههاي مرجع، شهروندان، شهرداري و بدنه تشكيلاتي را مديريت و بين آنها تعادل ايجاد كنند، موجب دلزدگي و بيانگيزگي افكار عمومي و شهروندان در حمايت از اصلاحطلبان ميشود و اينگونه شوراي شهر پنجم با اعضاي تمام اصلاحطلب، ميتواند نقطه سقوط اصلاحطلبان در از دست دادن سنگرهايي باشد كه به سختي و با هزينههاي بسيار فتح كرده است. بهتر است بزرگان اصلاحطلب به خاطر بياورند كه پديده احمدينژاد پس از انحلال شوراي اول شروع و به 8 سال رياستجمهوري پرهزينه وي ختم شد.