كبوترهاي ايليا
اسدالله امرايي
شماره سوم دوماهنامه تخصصي هنر «شيوه» به همت خانه هنرمندان ايران منتشر شد. در اين شماره گفتوگويي با جلال تهراني درباره تئاتر پستدراماتيك ارايه شده است. شيوه در حوزههاي مختلف سينما، تئاتر، تجسمي، ادبيات، موسيقي و معماري مطالبي از دستاندركاران هر حوزه ارايه كرده است. برخي از مطالب اين شماره: دكتر رضا داورياردكاني: هنر و فلسفه راه را نشان ميدهند، غربيزدايي مطالعات فيلم، موج نو سينماي روماني، پروندهاي درباره الفريده يلينك برنده جايزه نوبل ادبيات، پروندهاي با موضوع مطالعات فرهنگ بصري، جاسوسي در زمانه وباي سرد، گفتوگو با جوئل ويتني، پروندهاي درباره نويسندگان ايراني تبار كه برخي از آثارشان در ايران ترجمه و منتشر شده نظير پروچيستا خاكپور، آتوسا مشفق و سعيد صيرفيزاده.
پروندهاي با عنوان استنطاق از نويسندگان درباره زد و بندهاي رايج ميان نويسندگان و سازمانهاي جاسوسي. بخش پاياني اين شماره به معماري اختصاص دارد با مطالبي از محمد منصور فلامكي، مهدي حجت و مهرداد قيومي بيدهندي. محمدرضا كاتب جديدترين رمانش را با عنوان «بالزنها» در نشر هيلا منتشر كرده است. بالزنها با فرار دختري تنها در شهري دورافتاده از دست قاتلي رواني و زنجيرهاي شروع ميشود. دختر بعد از ضربه سنگيني كه به سرش ميخورد، دستبسته در كلبهاي دورافتاده ميان برف به هوش ميآيد.
«فقط چند تا درخت با مرگ فاصله داشتم. كافي بود پا بگذارم به فرار يا كار احمقانه ديگري بكنم تا آن رواني حسابم را برسد. حتم داشتم اينبار ديگر گلولهاش دور و برم نميخورد. براي ديوانگياش همين بس كه تا حالا كلي آدم كشته بود و باز اسم خودش را گذاشته بود صيد. دوست نداشتم بدانم صيد باهام چكار ميخواهد بكند سربلند كردم. همين طوري نگاهش ميكردم. يعني به همين راحتي رسيده بودم ته خط. آخر براي چه؟ به چه گناهي؟ سايه او هفتتيرش را گرفت طرف سايه من كه زانو زده بود. عين فيلمها شده بود، فقط يك خرده سه بعديتر بود. چيزي سنگين محكم از پشت به سر وگردنم خورد. حتي صداي شكستن جمجمهام را شنيدم و بعد همه جا تاريك شد.» محمدرضا كاتب متولد ۱۳۴۵است. چندين رمان، مجموعه داستان دارد و جوايز ادبي و سينمايي بسيار از جشنوارههاي مختلف است. برخي از كتابهاي او عبارتند از پري در آبگينه، دوشنبههاي آبي ماه، آمدهام؟ شايد!، هيس، پستي، وقت تقصير، آفتاب پرست نازنين، رامكننده، بيترسي، چشمهايم آبي بود، لمس و... رمان اين تنهايي لعنتي اثر فوژان برقيان در نشر هيلا منتشر شده است«فكر ميكنيم ميشه سرشو كلاه گذاشت. بعضيا پا ميذارن به فرار، بعضيا نديد ميگيرنش. اما اون دير يا زود خودشو نشون ميده. بيهوا، سر بزنگاه مچتو ميگيره. اين تنهاييه! نميتوني انكارش كني؛ چون از تو قويتره. واقعيه! مثل زندگي نيست. خود زندگيه. تو هم فهميدهايش، واسه همين موندهاي سر سهراه چهكنم!»
مجموعه داستان «كبوترهاي ايليا» هجده داستان از نويسندگان آلمانيزبان است كه كتايون سلطاني گردآوري و ترجمه و نشر افق منتشر كرده است هانس بِندِر، گودرون پازِوانگ، ولفگانگ بورشرت، ولف ديتريش شنوره، كلاوس كوردون، هربرت تساند، پاول شالوك، هانس ليپينسكي گوتِرزدورف، ماري لوئيزه كاشنيتس، هاينريش بُل و پاول آلوِردِز از نويسندگان اين مجموعه هستند.
« تو كه ديگر بچه نيستي. الان جنگ است. روسها دشمن ما هستند. خودت هم حداكثر تا دو سال ديگر سرباز ميشوي. آن وقت مجبوري دشمن را بكشي. اگر تو نكشي، دشمن تو را ميكشد. فرصتي شده كه بتواني تمرين كني. بالاخره هر سربازي مجبور است آدم بكشد. براي همين هرچه زودتر آدم بكشي، برات بهتر است، چون بعدش ديگر به كشتن عادت ميكني!» كبوترهاي ايليا داستاني كه عنوان مجموعه را به خود اختصاص داده، با ترجمه من در مجموعه مرد در بند داستانهاي كوتاه اروپا در نشر افراز منتشر شده.