رمضان و ابتلاي الهي
علي شكوهي
بيش از يك هفته در خدمت خوانندگان بزرگوار نبودم. بسياري از عزيزان علت آن را ميدانند. پسرم بعد از تحمل 17 سال بيماري روحي در سن 35 سالگي از دنيا رفت. طبعا درگير شدن در مراسم مختلف اين واقعه، فرصتي براي كارهاي عادي و تلخي اين واقعه حالي براي نوشتن باقي نميگذاشت ولي طبعا بايد به وضعيت معمولي خودم برگردم و نوشتن را از سر بگيرم. براي اولين يادداشت بعد از آن ماجراي تلخ اجازه دهيد كه يك بحث قرآني را مرور كنم كه در ماه رمضان مناسبت هم دارد.
نوع نگاه انسان به جهان و هستي موجب شكلگيري جهانبيني هر آدمي ميشود. جهانبيني نيز فلسفه زيستن و معناي زندگي و هدف تلاش هر انسان را سامان ميدهد و در نهايت رخدادهاي جاري زندگي را تبيين و تحليل ميكند. اگر جهانبيني انسان مبتني بر وجود خالق هستي و خداوند باشد و در آن معاد و حياتي ديگر بعد از مرگ لحاظ شده باشد و تمامي هستي و موجودي انسان به همين دنيا و جسم آدمي خلاصه نشود، رفتار انسان نيز با اين نگاه منطبق ميشود و كاميابيها و ناكاميهاي انسان بر همين اساس تبيين و تحليل خواهد شد.
انسان موحد مسلمان در قرآن با همين جهانبيني ترسيم و توصيف شده است و نوع نگرش او به اصل هستي و نوع انسان و فلسفه بودن با اعتقاد به توحيد و معاد سازگار است. مطابق تعاليم قرآن، انسان براي بازي و سرگرمي خلق نميشود و در دنيا رها و واگذاشته به خود نيست. او در مسير شدن و صيرورت خويش قرار دارد و از حضيض وابستگي به دنيا به اوج رهايي از آن رشد و تعالي پيدا ميكند. انسان مطابق انسانشناسي توصيف شده در قرآن از لجن آفريده شده كه خداوند از روح خود در آن دميده است. همين توصيف از انسان نشان ميدهد كه آدمي ميتواند از پايينترين مرحله (لجن متعفن) تا بالاترين رتبه (خليفه خداوند) نوسان داشته باشد.
اهميت جايگاه انسان در ميان ديگر موجودات هستي هم به همين توانايي او در انتخاب دو سويه اين ماجراست. خداوند تاكيد دارد كه ما راه را به انسان نشان دادهايم و فجور و تقوا را به او الهام كردهايم و او ميتواند دست به انتخاب بزند و هويت و سرنوشت خودش را بسازد. طبعا اگر راه تقوا و صلاح را برگزيند به مرتبه جانشيني خداوند در زمين ميرسد و اگر در مسير سقوط و دوري از شأن انساني خود قرار بگيرد، بايد انتظار داشت كه «مانند حيوانات و حتي پستتر از آن» بشود و رنگ انساني خود را كاملا از
دست بدهد.
مسيري كه انسان در آن قرار ميگيرد تا جوهره خود را نشان دهد و دست به انتخابهاي سرنوشتساز بزند و هويت خود را بسازد، مسير «ابتلا» است. خداوند انسان را در بلا قرار ميدهد و از آن براي سنجش جوهره وجودي انسان و ارزيابي نوع انتخاب او بهره ميبرد و از اين طريق او را در معرض رشد و تعالي قرار ميدهد. قرآن ميفرمايد: «و لنبلونكم بشئ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين. الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا لله و انا اليه راجعون. اولئك عليهم صلوات من ربهم و اولئك هم المهتدون». در اين آيه تمامي تاكيدات ادبي براي بيان اين مقصود مورد استفاده قرار گرفته است كه خداوند قطعا و حتما و بدون شك انسان را خواهد آزمود آن هم به موضوعاتي كه هر كدام در زندگي انسان ميتواند منشأ انتخابهاي متفاوت آدمي شود.
«خوف» در مقابل امنيت معنا ميدهد يعني انسان امنيت جاني و رواني و آرامش خود را در مواردي از دست ميدهد و در معرض خوف قرار ميگيرد و در اين وضعيت بايد واكنش مناسب از خود نشان بدهد و آن را آزمايش الهي تلقي كند. طبعا سرفرازي در آن به تحمل و مدارا و صبر مضاعف نياز دارد.
ديگر مواد آزمايش آدمي «جوع» است يعني ناامني اقتصادي و فقر و ناداري و سختي معيشت و هر آنچه به اين حوزه مربوط است. تحمل اين امر بر انسان سخت و دشوار است آن هم به ميزاني كه پيامبر اسلام از خداوند ميخواست خدايا امت مرا با فقر
آزمايش نكن.
در روايتي ديگر پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند كه خدايا بر ما بركت نان را بباران كه اگر نان نباشد نه نماز ميخوانيم و نه روزه ميگيريم و اين نشان ميدهد كه فقر و جوع يكي از آزمايشهاي سخت خداوند است تا جوهره وجودي انسان عيان شود.
«نقص در اموال و انفس و ثمرات» هم ديگر مواد آزمايش انسان است. از دست رفتن بخشي از مال و جان و نتايج تلاش انسان هم وسيله آزموده شدن انسان است. در قرآن هدف ابتلاي انسان را در آيات متعددي ميتوان نشان داد. چند مورد آن را در زير متذكر ميشوم:
- شكوفا شدن استعدادهاي نهفته در انسان: (و لِيبْتلِيالله ما في صُدُورِكمْ و لِيُمحِّص ما في قُلُوبِكمْ)
- جداسازي افراد نيك از بد: (ما كانالله لِيذر الْمُومِنين على ما أنْتُمْ عليْهِ حتّى يميز الْخبيث مِن الطّيِّب)
- جداسازي صفوف مجاهدان و صابران از غير آنها: (و لنبْلُونّكمْ حتّى نعْلم الْمُجاهِدين مِنْكمْ و الصّابِرين)
- انجام كارهاي بهتر: (إِنّا جعلْنا ما على الْأرْضِ زينهً لها لِنبْلُوهُمْ أيُّهُمْ أحْسنُ عملاً)
نوع نگاه ما به دردها و رنجهاي اين دنيا همين است كه در قرآن آمده است. تلخي از دست دادن جوان عزيزمان را قطعا تا آخر حياتمان در كام خود احساس خواهيم كرد و روزهاي شيرين در كنار هم بودن هرگز از يادمان نخواهد رفت اما يقين داريم كه خداوند همه ما را در معرض ابتلا قرار داده است تا با صبر و تحمل، از اين رنج جانكاه ماندني، پلكاني براي تعالي و تقرب به سوي او بسازيم. به وعدههاي خداوندي نيز يقين داريم كه اين صبوري با بشارت هدايت الهي و صلوات خداوندي پشتيباني خواهد شد.