آزما
محمود دولتآبادي، نويسنده بلندترين داستان ايراني است، اما حالا در شماره تازه ماهنامه «آزما» كوتاهترين داستانش را موضوع صلح منتشر كرده است. داستاني كه اينطور روايت ميشود: «در زدند؛ مادر رفت لنگه در را تا نيمه گشود. دستي يك جفت پوتين گِل خشك چسبيده را توي درگاهي گذاشت و رفت. مادر، لنگه در را پيش كرد و برگشت. جفت پوتين، تنها پشت در ماند».
در كنار اين داستان تازه دولتآبادي و در صد و بيست و دومين شماره «آزما» گفتوگوهايي با عبدالله كوثري و ابوتراب خسروي درباره «ردپاي تاريخ در ادبيات» منتشر شده است. گزارشي با عنوان «اين دختران خلف» درباره دختراني كه راه پدر را در عرصه انديشه پي گرفتهاند ديگر مطلب منتشرشده در اين شماره نشريه است. در اين بخش با ليلي گلستان، چهرزاد بهار و فرانه بهزادي گفتوگو شده است. گزارشي با موضوع «كافهداري و كافهنشيني، از ديروز تا امروز»، ياداشتي از احمد مسجدجامعي با عنوان «پزشك واقعي، متعلق به خودش نيست»، مطلبي با عنوان «سالنهاي خصوصي تئاتر يا كاسبي»، گپ و گفتي با جمشيد لطفي درباره كتاب و كتاببازي و گفتوگويي با منير همايوني، مدير كانون توسعه فرهنگي كودكان با عنوان «راه ميانبري وجود ندارد» از ديگر مطالب منتشرشده در «آزما» هستند. همچنين در اين شماره مسوولان مجله با راهاندازي كمپيني با نام «كتاب خوب» از مخاطبان خود خواستهاند براي آنها مطالبي بفرستند درباره نقاط ضعف كتابخانههاي عمومي يا فقدان كتابخانه قابل استفاده در جايي كه بايد كتابخانهاي غني وجود داشته باشد، تا آنها بتوانند متوليان را متوجه اين كمبودها كنند و از اين طريق اين كتابخانهها تجهيز شوند. «آزما» با قيمت شش هزارتومان روي كيوسك است.