تقديم به رفاقتي كه مناسبتي نبود و نيست
نازنين متيننيا
يك تير كه شد حجم عظيمي از مطلب و عكس درباره عباس كيارستمي در فضاي مجازي پراكنده شد. آدمهاي با نسبت و بينسبت به اين كارگردان، آدمهايي كه دوست بودند و دوست نبودند، آدمهاي آشنا و حتي ناآشناها و... همه از كيارستمي گفتند و نخستين سالگرد تولدي كه كيارستمي، ديگر نيست. اكثريت اين گفتهها هم رد و نشاني از مرگ كيارستمي داشت و حاشيههايي كه حتي بعد از يكسال، همچنان تمامي ندارد و شبيه باز كردن زخمي است كه مدام ميخواهد باز بماند و قصد ترميم ندارد. در سالروز متفاوت تولد كيارستمي، آدمهايي از او حرف زدند كه در همين سالهاي گذشته، حتي مناسبت يك تير را هم به ياد نداشتند و نميدانستند كه سالروز تولد كارگرداني است كه سالهاي سال متهم به «خارجيپسندي» و دور بودن از جامعه سينماگران ايراني بود؛ رفتارهاي كليشهاي و تكراري كه روايتش هم تكراري و كليشهاي است. اما در ميان تمام اين هميشگيها و رفتارهاي كليشهاي، آدمهاي كمي موفق شدند كه تكراري نباشند. آدمهايي كه كيارستمي قبل از مرگ با كيارستمي بعد از مرگ، براي آنها تفاوتي نداشت و اصل را بر دوست داشتن و از دست دادن گذاشتند. آدمهايي شبيه سيفالله صمديان با سابقه رفاقت و آشنايي طولاني با كيارستمي. صمديان در تمام يكسال گذشته، همان صمدياني است كه 25 سال رفيق عباس كيارستمي بود. همان عكاس و تصويربردار و هنرمندي كه رفيق شفيقش را فارغ از هرآنچه هست و هر جايگاهي كه در جهان دارد، دوست دارد، شبيه به خود ميشناسد و هميشه آماده است تا همراه باشد و وفادار. رفيقي كه قدر رفاقت را نه تنها در مرگ و از دست دادن و مهم شدن كه در بودن و به يادآوردن تمام آن اتفاقهاي خوب معنا ميكند و در يكسال گذشته، برخلاف تمام جريانها و مسيرهايي كه ميشد با نام كيارستمي رفت، تنها در اهميت وفاداري به آنچه ميشناخته و رفاقت نام داشته، قدم برميدارد. در يكسال گذشته، هيچكسي به اندازه صمديان درباره كيارستمي و اهميتش حرف نزده و نقشي تاثيرگذار نداشته. صمديان با فيلمها، عكسها، حرفها و روايتها، فارغ از عزاداري و خشم آنچه شد يا نشد، در مسيري ايستاده كه پيش از مرگ كيارستمي هم از او به ياد داريم؛ مسيري ساده، روان و دوستانه كه در تمام لحظات بيستوپنجسالهاش مناسبتي نبود و نيست.