توافقي بر پايه سه اصل عزت، حكمت و مصلحت
مذاكرات هستهاي و توافق حاصل از آن را ميتوان شكست پروژه ايرانهراسي و پاياني بر انگاره باطل و موهوم بازيگر غيرخردمند دانست؛ لذا شايد بتوان بزرگترين توفيق و دستاورد حاصل از توافق برجام، حتي فراتر از دستاوردهاي عظيم لغو تحريم و تثبيت حقوق هستهاي را پذيرش ايران اسلامي به عنوان بازيگري خردمند، مسووليتشناس و قابل احترام از سوي نظام بينالملل و قدرتهاي بزرگ آن دانست. ترجمان عيني و عملي اين پذيرش و شناسايي، خروج كشورمان از ذيل فصل هفتم منشور و لغو قطعنامههاي غلاظ و شداد شوراي امنيت، بدون تمكين در برابر آنها و تنها از طريق ديپلماسي و مذاكره است. اين مذاكرات، بيش از هرچيز توان بالاي ديپلماسي و ديپلماتهاي كشورمان، به عنوان يكي از مهمترين مولفههاي قدرت نرم را به رخ جهانيان كشيد و جايگاه كشورمان به عنوان بازيگري خردمند و قابل احترام را تثبيت كرد. در واقع با نگاهي فرامتني و نگرشي كلاننگر به توافق هستهاي و زمينهها و تبعات آن، ميتوان آن را تحولي عمده در عرصه سياست خارجي و تعاملات بينالمللي كشورمان دانست كه فراتر از پنجرههاي فرصت اقتصادي، بالقوه ميتواند افق و چشمانداز بسيار وسيعي را فراروي كشورمان بگشايد كه افزايش و ارتقاي سطح تعاملات سياسي و ديپلماتيك و لغو تحريمها و برداشته شدن محدوديتها، تنها بخشي از اين فرصتها و گشايشها محسوب ميشوند. شايد بتوان مهمترين دستاورد توافق برجام را تثبيت و تحكيم جايگاه جمهوري اسلامي ايران در منظومه سياست جهاني و معادلات منطقهاي به عنوان بازيگري خردمند، تاثيرگذار و قابل اتكا دانست؛ به گونهاي كه پس از برجام به طور چشمگيري بر ميزان، شدت و گستره كنشگري و نقشآفريني كشورمان در عرصه تحولات بينالمللي و به خصوص چالشها و بحرانهاي منطقهاي از عراق و سوريه گرفته تا حوزه خليج فارس افزوده شده است و جمهوري اسلامي ايران همچون شريكي قابل اعتماد و مذاكرهكنندهاي در كلاس جهاني مورد توجه و وثوق برخي قدرتهاي عمده غربي و غيرغربي قرار گرفته است.
نگاه فرامتني به برجام اين واقعيت را نمايان ميسازد كه تغيير مناسبات و معادلات قدرت در سطح منطقه غرب آسيا (به عنوان يك زير سيستم ناآرام و متشنج در نظام بينالمللي) و برهم خوردن موازنه قواي سياسي، نظامي و راهبردي در اين منطقه به نفع كشورمان و مهمتر از همه تغيير نگرش قدرتهاي جهاني از جايگاه رو به صعود كشورمان در معادلات منطقهاي و فرامنطقهاي؛ علتالعلل تغيير نگرش راهبردي غرب به سمت ايران اسلامي و كرنش آن در برابر استقامت تاريخي و خواستههاي بحق ملت ايران بوده است. از ديگر سو ميتوان ميزان توفيق جمهوري اسلامي در موضوع برجام را با شاخص ديگري نيز سنجيد و آن ميزان خشم و عصبانيت دشمنان كينه ورز نظام اسلامي يعني رژيمصهيونيستي و مهمترين حامي آن يعني امريكاي ترامپ و رقباي منطقهاي كشورمان از جمله سعوديهاست كه با وجود گذشت دو سال از توافق برجام، كماكان با تمام توان و قدرت در راه تخريب اين دستاورد بزرگ جد و جهد ميكنند و مثلث شوم امريكا- صهيونيسم و سعودي در واقع پس از برجام و براي مقابله همهجانبه با آن شكل گرفته است. برجام به عنوان يك توافق تاريخي كمنظير، چند دستاورد عمده و اساسي براي نظام جمهوري اسلامي ايران به دنبال داشت: حقوق هستهاي مسلم ملت ايران، از جمله حق غنيسازي را هم در قالب يك سند معتبر بينالمللي و هم در عرصه عمل به رسميت شناخت؛ موضوع هستهاي كشورمان را از چالش و مسالهاي مورد تنازع به موضوعي براي تعامل و همكاري بدل كرد، تحريمهاي ظالمانه و غيرقانوني مرتبط به برنامه هستهاي كشورمان را تا حد قابل توجهي بلا اثر و ملغي كرد و از همه مهمتر بهانه و مستمسك ايران هراسي و ايران ستيزي را از دست دشمنان نظام خارج ساخت و خدعه اجماع جهاني عليه كشورمان را بياثر كرد. بدون ترديد همانگونه كه در روند طولاني، پرچالش و درگيرانه مذاكرات هستهاي مشاهده شد روند تثبيت و اجرا و تداوم برجام نيز روندي بطئي، دشوار، مناقشهانگيز و پرفراز و نشيب است و بايد خود را براي مبارزهاي سخت و طولاني با موانع و چالشهاي متعدد فراروي آن آماده و مجهز كرد تا اين دستاورد بزرگ تاريخي و تاريخساز به سادگي از كف نرود و آيندگان ما را به خاطر اين كوتاهي و از دست رفتن چنين فرصتي گرانبها، شماتت نكنند؛ لذا شناخت هرچه بيشتر فرصتها و چالشهاي عصر پساتوافق و درك هرچه عميقتر حدود و امكان آن، پيش نياز هرگونه طراحي راهبردي و برنامهريزي اجرايي است. فرصتها و امكانهاي حاصل از توافق هستهاي، صرفا محدود به موضوع هستهاي نبوده و تنها در پنجرههاي فرصت اقتصادي خلاصه نميشود و بايد افق و سقف انتظارات خود را متناسب با واقعيات فرامتني و درحدو اندازه بازيگر خردمند- بازيگر منحصربهفرد- گسترش داد. بديهي است توافق هستهاي در خلأ شكل نگرفته، پس لاجرم و ضرورتا در خلأ نيز به پيش نخواهد رفت و توفيق و تحقق آن منوط به تعاملات هوشمندانه و بازي خردمندانه با ريسك بالا با جامعه بينالملل و به خصوص كشورهاي عمده است. همانگونه كه مذاكرات بر اساس رويكرد برد- برد و در چارچوب بازي «حاصل جمع جبري مضاعف» به نتيجه رسيد، توفيق در اجراي توافق برجام نيز بستگي به تداوم اين رويكرد و بازي خردمندانه ما دارد.