خاطره عبدالله نوري از مرتضي پسنديده:
تافتهجدابافته از مردم نشويم
عبدالله نوري وزير اسبق كشور در كانال تلگرامي خودش خاطره جالبي از آيتالله پسنديده نقل كرده و به اين بهانه به مسوولان گوشزد كرد به واسطه پستها و مقامهايشان به خود غره نشوند. يادداشت او را در ادامه ميخوانيد: «و لا تُصعِّرْ خدك لِلناسِ و لا تمْشِ فِي الْأرْضِ مرحاً إِنالله لا يحِبُّ كل مُخْتالٍ فخُورٍ روى خود را از مردم برمگردان و بر زمين با نخوت و تكبر گام برمدار، كه خداوند هيچ متكبّر فخر فروشى را دوست ندارد.»سوره مباركه لقمان، آيه ۱۸. دوره اول رياستجمهوري مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني در كابينه ايشان وزير كشور بودم. به ياد دارم در آن زمان، در سالگرد رحلت امام خميني رحمهالله عليه و شايد سال ۱۳۷۰، در حاشيه مراسم، خدمت مرحوم آيتالله پسنديده (برادر امام خميني) رسيدم. ايشان خاطرهاي از مراجعه خود به وزارت كشور، در رژيم گذشته را بيان كردند كه كليت آنكه به ياد دارم، چنين بود: «در دوره پهلوي، در خمينِ ما حاكمي بود كه به مردم ظلم ميكرد. من يكي دو بار به آقاي اخوي (امام خميني)، گفتم برويم تهران و براي مردم خمين دادخواهي كنيم، ايشان نپذيرفتند. تصميم گرفتم به تنهايي كاري بكنم. به تهران آمدم و به وزارت كشور مراجعه كردم و از محل دفتر وزير جويا شدم، مرا راهنمايي كردند. مسوول دفتر وزير در مورد كار من پرسيد. گفتم ميخواهم وزير را ببينم، پاسخ داد ايشان جلسه دارند منتظر بمانيد تا پس از اتمام جلسه با ايشان هماهنگ كنم. پس از مدتي، چند نفر از اتاق وزير خارج شدند، مسوول دفتر به داخل رفت و برگشت و مرا به اتاق وزير دعوت كرد. من وارد شدم، سلام كردم، آقاي وزير هم از جا برخاست احترام كرد. پس از آن، مشكل حاكم خمين و ظلم او به مردم را براي آقاي وزير توضيح دادم. پس از پايان سخنان من، وزير گفت: شما درست ميفرماييد، ما اشتباه كردهايم و او را بركنار خواهم كرد. من خداحافظي كرده از وزارت كشور به خمين مراجعت كردم و حاكم هم تغيير كرد.» در ادامه اين خاطره آمده است: «پس از اتمام اين دوره، تا سال ۱۳۷۵ كه افتخار نمايندگي مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي را يافتم، مسووليتي نداشتم و براي كارهاي علمي به قم بازگشتم. در يكي از روزها كه براي زيارت به حرم حضرت معصومه سلامالله عليها، مشرف شده بودم، هنگام بيرون آمدن از حرم، شنيدم سه نفر از زوار با لهجه يكي از شهرستانهاي اطراف اصفهان در مورد من، به همديگر اين جمله را ميگويند: «اون روز كه كاري ازش ميومد نميشد ديدش حالا كه ميشه ديدش كاري ازش نمياد». جملهاي ساده و البته بسيار پرمعنا و دقيق. اكنون كه خاطرات گذشته را مرور ميكنم از خود ميپرسم به راستي آيا اگر در جمهوري اسلامي يك روحاني، چه رسد ساير مردم، ميخواست در وزارت كشور با من به عنوان وزير كشور ديدار كند، به همان راحتي كه آيتالله پسنديده، در زمان پهلوي با وزير كشور ملاقات كرد، ميتوانست؟ چه جمله زيبا و معناداري را به من گوشزد كردند، «اون روز كه كاري ازش ميومد نميشد ديدش، حالا كه ميشه ديدش كاري ازش نمياد.» همچنين در بخش ديگري از اين متن عبدالله نوري توصيههايي داشته و نوشته است: «فراموش نكنيم و به خاطر بسپاريم كه:
- رفتار مسوولان از ديد مردم پنهان نيست و براي هر يك براساس برداشت خود و نه خوشايند ايشان پروندهاي در ذهن دارند.
- رياستها همانند عمر، به سرعت سپري شده، آنچه باقي ميماند عملكرد و رفتار پسنديده و ناپسند ما است. چه بسيارند كساني كه رنج كار و تلاش براي مردم را تحمل كرده و دعاي خير مردم را پشت سر خود دارند و چه بسيارند كساني كه بدون توجه به مردم، بار خود را بستند و آه و ناله مردم و خسران اخروي و چه بسا دنيوي را همراه خود ميبرند. شرايط خدمت به مردم، هديهاي الهي است كه هر كسي از آن بهرهمند نميشود و در عين حال آزموني است براي مسوولان تا چه كسي بتواند بهترين بهرهبرداري را از اين هديه الهي برده و از آزمون سربلند و پيروز بيرون آيد. چرا تا ديروز كه پست و مقامي نداشتيم همچون مردم عادي با ديگران برخورد ميكرديم و امروز كه به مقامي دست يافتهايم خود را تافته جدا بافته از مردم دانسته، گاه حتي جواب سلام مردم را هم با اكراه ميدهيم؟ آيا بهتر نيست با مردم و اربابرجوع و حتي زير دستان خود بهگونهاي رفتار كنيم كه همچون آيتالله پسنديده پس از دهها سال، نام ما را به نيكي ببرند؟ اخلاق پسنديده و حسن معاشرت داشتن به گرايش سياسي بستگي ندارد. چه بسا افراد انقلابي كه پس از به قدرت رسيدن و در معرض امتحان قرار گرفتن از هر طاغوتي خشنتر، متكبرانهتر و خودخواه تر عمل كنند، همچنان كه در رژيم گذشته نيز مديراني بودند كه چونان «علي بن يقطين» در جهت خدمت به مردم گام برميداشتند. از رياستها به خود غره نشويم كه در پايان كار، هم پرونده اعمال و رفتار ما نزد مردم باز است و هم در درگاه عدل الهي كه هيچ سرّي بر او پوشيده نيست، بايد پاسخگو باشيم.»