مدل مصرف رسانه و محتوا
جلال سميعي
مشاور روابطعمومي و برندينگ
۱- در پارسآباد اتفاق تلخ و نامعمولي ميافتد و دختربچهاي با نام آتنا چند هفته ناپديد ميشود؛ مردم محلي در شبكههاي اجتماعي براي يافتن او فراخوان ميدهند و در نهايت، جسد دختربچه در خانه قاتل پيدا ميشود؛ گام جديد، اطلاعرساني مردم خشمگين در اينترنت و حالا فراتر از استان اردبيل، خشم و اندوهي ملي و حتي فراتر از مرزهاي ايران است كه تشديد ميشود. مردم شهر به خانه قاتل هجوم ميبرند؛ مسوولان محلي تلاش ميكنند اوضاع را آرام كنند... در اين ميان صداوسيما هم بالاخره رضايت ميدهد كه در واكنشي ناگزير، خبرها را پوشش دهد.
۲- چه چيزي در كشور تغيير كرده است؟ آيا به قول بعضي از تحليلگرهاي عصباني، مردم بهخاطر ماهواره و اينترنت به سمت جنايات بيشتر رفتهاند؟ من نظر شخصيام را به عنوان كسي كه هفتهنامه حوادث را در نوجوانيام به ياد دارم، معتقدم كه بيشتر از هر تحليلي بايد دقت كرد كه اگر جنايتهاي عجيب بيشتر نشده باشند، دستكم خبرها دارد بيشتر ميرسد؛ شايد حادثهها به نسبت جمعيت و شتاب تغييرات اجتماعي بيشتر شدهاند، اما حتما مردمي كه قبلتر فقط دو رسانه صداوسيما و شايعه را داشتند، حالا با تلگرام و توييتر و اينستاگرام، زنده و بيسانسور خبرهاي ماجراي آتنا را دنبال ميكنند؛ براي مفهوم حريم شخصي كودكان و تابوهاي ناموس و آبرو، افشاگريها و اعترافها و آموزشهاي تازه بازنشر ميشود؛ كدام يك از مواردي كه همه اين چند دهه بايد درباره اين تابوها گفته ميشد، در رسانه فراگير ملي آموزش داده شد و اطلاعرساني شد؟
۳- پيشرفت ابزارهاي رسانهاي و تغييرات حدود انحصار اطلاعرساني در ايران، مدل مصرف رسانه و محتوا را هم تغيير داده است؛ مردم در تشنگي خبرهايي كه همواره در رسانههاي رسمي جايشان خالي بوده است، حالا با انواع كانالهاي رسانهاي روبهرو هستند كه حتي ميتواند پيام غير موثق را به آنها به عنوان خبر بدهد.
۴- تلگرام و اينستاگرام و البته توييتر فيلترشده در ايران، به كاركردهاي مهمتري از خبررساني رسيدهاند؛ نگاهي به برجستهسازي حوادث و قهرمانها يا ضدقهرمانها در اين رسانههاي فراگير و غيررسمي نشان ميدهد كه بخش كنترلناپذيري از آموزش جديد و خبررساني بيخط قرمز از صداوسيما و نشريات و خبرگزاريها به اين اپليكيشنها منتقل شده است؛ نظام جديد بازنشر خبر و محتواي رسانهاي در ايران، بر مبناي گروههاي مرجع و تاثيرگذار جديد بازتعريف ميشود. تاثيرگذارها (Influencers) در سطوح و دستهبنديهاي جديد، تبديل به جريانسازهاي مهمي در برجستهسازي و داغ كردن موضوعات خبري و اجتماعي شدهاند.
۵- جامعه و رسانهها بايد هر چه زودتر اين تغييرات مدل مصرف رسانه و محتوا را بشناسند و بپذيرند؛ بازار تجاري مثل هميشه كمي جلوتر از ديگر بخشهاست و دستكم تلاش ميكند براي سهمخواهي از اين جامعه تازه راههايي پيدا كند؛ اگر فرآيندهاي پيامرساني در رسانههاي رسمي همچنان از فضاي غيررسمي و عمومي عقب بمانند، ممكن است جريانهاي ناشناخته خبري و اجتماعي در اين بازار آشفته، راه دستيابي به منافع خودشان را به بهاي گسترش ابهام و بياعتمادي عمومي پيش ببرند؛ مهلت بازنگري در تهديدها و فرصتهاي شبكههاي اجتماعي در سطوح بالاي سياسي و فرهنگي دارد به سرعت ميگذرد.