گفتوگو در سطح كلان براي رفع اختلال فرهنگ عمومي
بهروز غريبپور
كارگردان تئاتر و مدير هنري
پيش از اينكه انتخاب وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي يا ويژگيهايش مهم باشد بايد به مسالهاي توجه كنيم. با توجه به شرايط موجود فكر ميكنم فرهنگ عمومي ما نيازمند اصلاحي است كه انجام آن تنها به دست وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي يا مجموعه وزارت ارشاد نيست. در حوزه فرهنگ عمومي اتفاقي رخ داده كه بايد درون جريان اصلي حاكميتي پيگيري شود. نگاه به موسيقي، سينما، تئاتر و ديگر هنرها بايد در سايه يك تجميع نظر كلان به نفع ادامه حيات فرهنگ جامعه تغيير كند و وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي تنها بخشي از اين كليت است. به عنوان مثال از ياد نبردهايم كه چندسال قبل مجسمههاي پايتخت يكي يكي سرقت شد و سرنوشت آنها تا امروز مشخص نشده است؛ مجسمههايي كه جابهجاييشان به جرثقيل نياز داشت و ممكن نبود به همين راحتي بيآنكه كسي متوجه شود از نقطهاي به نقطه ديگر انتقال يابند. درحالي كه ميبينيم تروريستها و افرادي كه قصد انجام عمليات پيچيدهتري دارند قبل از انجام هرگونه عمليات به دام ميافتند.
نشانههايي از اين دست نشان ميدهد ما در بحث فرهنگ با خلأ مواجه هستيم كه نيازمند ورود مسوولان دلسوز و حتي مراجع به ماجرا است. در پديده برگزاري كنسرتهاي موسيقي ظاهرا مسالهاي وجود دارد كه اگر كليت جامعه و جريانهاي سياسي و فكري اعم از چپ، راست و ميانهرو برايش برنامهاي همگرا نداشته باشند وزير ارشاد هم كاري از پيش نخواهد برد. تصور ميكنم ماجراهايي مشابه حتي در امر اقتصاد و بهداشت كشور هم وجود داشته باشد. اين يعني تاييد همان نكته كه فرهنگ عمومي كشور دچار نقصان شده است. اما از سويي تجربه نشان داده حضور وزيري كه داراي قدرت چانهزني در سطوح بالا باشد و در دفتر كارش را به روي همه آرا و نظرها باز بگذارد موفق عمل خواهد كرد. ولي نكته فوقالعاده در حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اين است كه در نظر بگيريم اين وزارتخانه تنها مجراي تاثيرگذار بر فرهنگ عمومي جامعه نيست و ارگانها و نهادهاي متعدد درحال اثرگذاري بر اين فرآيند كلي هستند. من اگر جاي وزير ارشاد بودم 6 ماه از زمان خود را براي برگزاري جلسههاي مشترك با مراجع صرف ميكردم تا حداقل در بعضي زمينهها شاهد همگرايي بيشتر و ارايه برنامه و چارچوب مشخص براي جامعه فرهنگ و هنر باشيم. گرچه امروز ميبينيم سالنهاي تئاتر فعاليت ميكنند و آثار نمايشي هر شب روي صحنه ميروند، ولي اين به معناي برطرف شدن آنچه بايد به صورت ريشهاي حل شود نيست. امروز از بعضي تريبونها آرايي را ميشنويم كه گويي در قرن 14 هجري به سر ميبريم و اين درست نيست. امكان تعديل اين تفكرات با همكاري وزير و افراد دلسوز كشور وجود دارد. به نظرم يكي از وظايف مهم وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت دوازدهم توضيح و توجيه فرآيندي است كه در جهان امروز ميگذرد و ما هم جزيي از اين جهان هستيم. خوشبختانه رويكرد دولت در مجموعه وزارت ارشاد و معاونت امور هنري طوري بود كه مديران به واسطه ارتباط موثر و دوستانه با بدنه جامعه هنري كشور ميتوانستند فضا را براي حركت عمومي فرهنگي آماده كنند. اين جريان همچنان نيز از اين ظرفيت برخوردار است، به ويژه كه معاونت امور هنري بخش مهمي است كه جز سينما با ديگر زمينههاي مشغول در حوزه هنر ارتباط تنگاتنگ دارد. در اين بين فقط مجهولاتي به وجود آمده كه به گره غيرقابل حل بدل شده ولي من معتقدم با رايزني قابل حل هستند. كافي است با گفتوگو نشان بدهيم كه واكنش به پديدههاي جديد و نوظهور بايد روزآمد و جديد باشد. درحال حاضر نميدانم گزينه نهايي دولت براي تصدي پست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كيست؟ ولي ميدانم اگر از اين ويژگيها برخوردار باشد به سوي فضاي بهتري در عرصه فرهنگ عمومي حركت خواهيم كرد.