استقلال؛ اما و اگرها
رضا سالار
هفته اول ليگ برتر در داغي آبادان، يك شكست زودهنگام براي منصوريان بود. اگر چه كسي تصور پيروزي سادهاي را براي استقلاليها نميكرد، اما اينكه اين تيم خيلي زود دستها را به علامت تسليم بالا ببرد هم قابل تصور نبود. استقلال در حالي وارد ميدان شده بود كه از خيل بازيكنان خود 9 نفر را كم داشت و تيمي كه تصور ميشد براي بازي ندادن بازيكنانش به مشكل بخورد، در شرايطي افتاد كه نميدانست خلأ دفاعي خود را با چه كسي پر كند. اگر چه اين تيم با شرايط پيش رو بيشتر از اينكه دفاع داشته باشد، خط هافبكي دارد كه هر كدام داعيه تيمگرداني دارند و مشخص نيست اين وظيفه بر عهده كدام يك خواهد بود.
حضور همزمان ابراهيمي – شجاعيان – جباري و جباروف از يك طرف و چشمي و نورافكن و اسماعيلي از طرف ديگر نشاني از آشفته بازار خط مياني اين تيم است. در همين حال، ديروز در نبود ابراهيمي و جباري و نورافكن و اسماعيلي، نبود يك برنامه مشخص و سردرگمي اين خط بيشتر از همه آسيب استقلال را نمايان كرد. جايي كه با اين همه بازيكن طراح، باز هم قرار بود وريا غفاري و خسرو حيدري سانتر كنند. اما اين شرايط به كاراستقلاليها نيامد و 95 دقيقه دويدن بازيكنها هيچ خطر جدي و مشخصي براي اين تيم نداشت. منصوريان تمام مسووليت باخت را گردن محروم شدن بازيكنهايش انداخت و نخواست قبول كند كه استقلال هيچ برنامه مشخصي براي پيروزي نداشت. مگر وابستگي به بازيكنانش كه در يك لحظه از سانتر حيدري استفاده كنند يا شهباززاده بچرخد و بزند يا شجاعيان با چند دريبل يك موقعيت خطرناك بسازد.
شايد هم اينقدر در اين چند روز حواس اين تيم به نبود بازيكنها وغايبين تيم بود كه خود بازيكنان هم باور نداشتند، ميتوانند نتيجه بهتري بگيرند. منصوريان سال گذشته هم بد شروع كرد. سال قبلتر از آن هم در نفت بد شروع كرده بود. اما در ادامه تيمهايش روند بهتري پيدا كردند. مشكل اينجاست كه سال گذشته استقلال هر چه در نيم فصل دوم جمع كرد، نتوانست خلأ از دست رفتن امتيازهاي نيم فصل اول را جبران كند. حالا كه در هفته اول چك اول خورده شد و شكست نصيب استقلال و منصوريان شد، ميتوان با آرامش بيشتري به ليگ برگشت. منصوريان ميداند با اين تعداد ستاره كه اگر چه برخي دوره اوج خود را پشت سر گذاشتهاند، بايد فكر بهانههاي دست اولي باشد تا بتواند زمستان را هم در استقلال سر كند.