محمد باقر قاليباف در رسانه ملي به شرح نواصولگرايي پرداخت
جريان اصولگرايي اهل گفتوگو نيست
محمدباقر قاليباف دوشنبه شب گذشته ميهمان برنامه «جهانآرا» در شبكه افق از حضورش در انتخابات گفت؛ اينكه عدهاي در جريان راست در اتاق بسته تصميم بر حضورش در رقابتهاي انتخاباتي گرفتند و وقتي عدم تمايلش براي حضور را ابراز ميكند، حمل بر سركشي ميشود. گلايههاي نامزد انصرافي انتخابات از راس و بدنه تصميمگير جريان اصولگرايي با شكست اين جريان در انتخابات رياستجمهوري وارد فضاي رسانهاي شد. آغاز اين گلايهها وقتي بود كه قاليباف در نامهاي سرگشاده خطاب به جوانان از مديريت مختل راس جريان متبوعش گفت و از جوانان خواست آتش به اختيار براي تحقق نواصولگرايي وارد عمل شوند. همچنين قاليباف دوشنبه شب اين امكان را يافت كه از تريبون رسانه ملي مقصودش از نواصولگرايي را با مخاطبانش در ميان بگذارد و البته گلايههايش را از رفتار اصولگرايان در انتخابات بگويد. البته دسترسي به تريبون رسانه ملي، آن هم براي آسيبشناسي يك جريان سياسي چيزي است كه تنها در اختيار جناح راست قرار ميگيرد و جريان اصلاحات عملا از چنين امكاناتي بيبهره است.
واقعيت اين است كه من تا يك روز مانده به پايان ثبت نام كانديداها، قصد آمدن در صحنه انتخابات را نداشتم و بعد از آنكه آمدم، قصد كنار رفتن نداشتم.
ما ياد گرفتيم كه به تكليف عمل كنيم و وظيفهشناس باشيم و اگر در اركان اصولگرايي بهمعناي يك بحث مبنايي و اساسي توجه كنيم، بايد گفت، هر كسي كه به خود نينديشد يك بسيجي است و من در انتخابات به خودم فكر نكردم. انتقاد اصلي كه امروز در خصوص جريان اصولگرايي مطرح ميشود اين موضوع است كه اصولگرايي «خودانتقادي» ندارد و در حقيقت اين جريان اصلا اهل گفتوگو نيست.
مباني و اصول براي همه است و نميتوانيم گفتمان انقلاب اسلامي را براي خودمان قبضه كنيم. بيترديد ساير جريانها نيز گفتمان انقلابي را دارند اما مشكلي كه امروز در جريان اصولگرايي وجود دارد اين است كه بيشتر حرف انقلابي ميزنيم اما آيا عملمان نيز به همان اندازه است؟
يكي از اصول گفتمان ما در جريان اصولگرايي، مردممداري است اما متاسفانه اصولگرايان در اين امر نقص جدي دارند.
وقتي براي برخيها دليل ميآورم كه نبايد به انتخابات بيايم، همانها در يك اتاق تصميم ميگيرند كه وارد شوم و اگر نيايم ميگويند سركش است، كه من همين جا صريح ميگويم كه اين موضوعات بايد با مردم و در بدنه حل شود و بايد با مردم صادق باشيم. من به هيچ عنوان قصد نداشتم براي يك دوره ديگر شهردار شوم.
حال در چنين شرايطي كه قصد ندارم در شهرداري تهران بمانم، چطور ميتوانم براي پيروزي به مردم بگويم كه به ليستي كه من معرفي ميكنم، راي بدهند. اگر چنين كاري ميكردم و با توجه به اقبال مردم، ليست اعلام شده راي ميآورد و من در شهرداري نميماندم، ظلم به مردم بود. از جنبه ديگر اگر فردي را به جاي خودم معرفي ميكردم، در حقيقت انتخاب شهردار كه وظيفه شوراي شهر است را از شورا سلب ميكردم.
من فردي تشكيلاتي هستم. حضور من در انتخابات در حقيقت به گونهاي بود كه براي ديگران عبرت شود؛ چرا كه من ناچار شدم اين كار را انجام دهم و در حقيقت انتشار نامهاي خطاب به جوانان براي تشريح رفتار سياسي من به دلسوزان نظام و همين جوانان بود.
وقتي فرد محترمي اعلام ميكند كه ما مانيفست اصولگرايي را نوشتهايم و كسي حق تغيير آن را ندارد، چگونه ما ميتوانيم در اين فضا كار حزبي انجام دهيم؟ ما با مردم سر و كار داريم و آيا مردم اين حرف را از ما قبول ميكنند؟ لذا بايد در جريان اصولگرايي فكري به حال خودمان بكنيم.
بيترديد اگر با روش و تحليل درست پيش نرويم، 30 بر هيچ ميبازيم؛ در شرايطي كه نياز داريم حتي رقيب هم بتواند خود را ارتقا دهد و با سطح بالاتري در رقابت شركت كند.
من در نامهاي كه منتشر كردم، خطاب صحبتهاي همه جوانان بود اما قطعا جواناني كه فعالتر و پيشروتر هستند، به صورت ويژه در نامه من مورد خطاب قرار گرفته بودند. گاهي جوانان حزباللهي فكر ميكردند، من التقاطي صحبت ميكنم. اين جوانان در بدنه جريان اصولگرايي اشتباه نميكردند بلكه اشتباه را افرادي ميكردند كه بالاي سر آنها بودند و با من در برخي موارد مشكل داشتند لذا هنگام انتقال صحبتها همه موارد را به آنها عنوان نميكردند. من در صحبت با دوستان حزباللهي نقدهايي را در جريان اصولگرايي مطرح ميكنم اما هنگام صحبت با ساير گروهها از مباني انقلاب و اين رويكرد قاطعانه دفاع ميكنم.
به زودي گزارش مكتوبي از عملكرد خود در جريان 12 سال حضور در شهرداري تهران منتشر خواهم كرد. ايسنا