تقديم به كلمات
در همين حوالي و در روزهايي كه اكثريت جامعه ايراني سرگرم خبرهاي سياسي و اجتماعي و سوژههاي مختلف هستند، عدهاي دورهم جمع شدهاند تا درباره «كلمه» حرف بزنند؛ اتفاقي كه حتي خبرش هم چندان در خبرگزاريها و كانالهاي خبري جدي گرفته نميشود و آنقدر از فضاي خبري اين روزها دور است كه توجه نميطلبد. اما واقعيت اين است كه اگر كمي از خبرها و اتفاقهاي روزمره فاصله بگيريم، در جايي كه انديشه شكل ميگيرد و بعد به هنر ميرسيم، كلمه بسيار مهمتر و تاثيرگذارتر از هر خبري است. فكر كردن به كلمات، كاربردهايشان، آنچه براي ما ميآورند و آنچه باعث ارتباط اجتماعي ما ميشود، آنقدر اتفاق روزمرهاي است كه گاهي حتي اهميتش را هم فراموش ميكنيم. اما برخلاف اكثريت جامعه، عدهاي هنوز در اين سرزمين زندگي ميكنند كه دغدغههايي خارج از قاعدههاي روزمره دارند و در نشستي اينچنين درباره كلمات صحبت ميكنند؛ نشستي كه نخستين جلسهاش چهارشنبه بعدازظهر در مركز فرهنگي شهركتاب برگزار شد و درباره كلمه «حسرت» بود. حامد عسكري، ترانهسرا براي صحبت در اين نشست دعوت شده بود و او هم پس از سخنراني كوتاهي درباره اهميت واژهها، از كلمه «حسرت» گفت؛ سخنراني كه بهتر است توضيح بيشتري درباره آن ندهيم و روايتش كنيم براي تمام كساني كه هنوز دغدغههايي فارغ از دغدغههاي روزمره و جمعي دارند: «اگر به متون كهن و مقدس نگاه كنيم، متوجه ميشويم كه كلمات ارزش بسيار زيادي دارند. مثلا در گاتها آمده كه در ابتدا كلمه بود و هيچ نبود يا اگر به قرآن نگاه كنيم، ميبينيم كه خداوند در جايي گفته است «وعلم آدم الأسْماء كلها». در ادبيات اسطورهاي و فولكلوريك نيز كلمه، مبحث جاندار و عميقي است. ما شرقيها گذشتهمان را بيشتر از آينده دوست داريم . چيزهاي ديگري هم هست كه نشاندهنده حسرتهاي ما است مثل اينكه در پاريس هوس آشرشته و قرمه سبزي ميكنيم اما در روستاهاي دورافتاده ايران هم كه باشيم، آخرين مدل گوشي تلفن همراه را داريم. بسياري از ما حسرتهاي مشتركي داريم و آن را هنوز هم حس ميكنيم. به نظر من امتياز بزرگ حسرت داشتن اين است كه اين حسرتها آدمها را در اوج غنا و دارايي، متوجه اصل و ريشهشان ميكنند و اجازه نميدهند انسان، متكبر و مغرور باشد.»