رقابت يا شراكت
ديبا داودي
باغ كتاب، آري يا خير؟ با آغاز فعاليت هر مجموعه جديدي با چند نوع رويكرد متفاوت رو به رو ميشويم. يا آنچنان قهري كه اصلا تاب شنيدن نكات مثبت احتمالي را هم نداريم يا آنچنان جذبي كه چشم بر هر نقصان آشكار ميبنديم. حال گويا شيوه مواجهه با باغ كتاب نيز به همين صورت است. عدهاي آن را مهم، ماندگار و كارآمد ميدانند و عدهاي آن را مضر و مخل فعاليت كاربرهاي مشابه.
طبعا توسعه فرهنگي در همه كشورهاي جهان با اقتصاد سياسي، تعريف ويژه خودش را دارد. براي مثال اروپا (به جز انگلستان) نوعي اقتصاد سياسي تعريف ميكند كه چندان موافق فعاليت مگامالها نيست. به عنوان نمونه، كشور آلمان كه در شمار صنعتيترين و قانونمندترين كشورهاي توسعهيافته است حتي براي فعاليت مگامالها هم حدود مشخصي معين ميكند. خيابان زايل در فرانكفورت، خياباني است براي حضور مگامالها. اما در ديگر خيابانهاي شهر حضور گل درشت مگامالها به شكل زايل ديده نميشود و اتفاقا عبور و مرور شهروندان بيشتر در ديگر خيابانها صورت ميگيرد و كسب و كار نسبتا خرد و محلي تحت تاثير شگفتِ مگامالها از بين نميرود. اين نكته قانونمندي اقتصاد سياسي در خصوص كتابفروشيهاي كوچك نيز صدق ميكند و تلاش ميشود با نگاه سرمايهداري و مانور مالي مجموعههاي بزرگ، قديميترها و سنتيها زمين نخورند. نگاه و رويكردي كه در امريكا اعمال نشد اما توسط كشورهاي اروپايي دچار تغيير شد. براي مثال شركت بزرگ و شناخته شده آمازون كه يكي از اصليترين رقباي كتابفروشيها به شمار ميآيد، همواره با ايجاد امكان خريدِ تسهيل شده و هزينه كم، گزينهاي خطرناك براي توسعه در اقتصاد سياسي اروپا تلقي ميشد. فرانسه براي پيشگيري از احتمال زير سايه رفتن فعاليت كتابفروشيهاي كوچك خود، قانوني به نام Anti amazon law تعريف كرد تا آمازون نتواند با تخفيفهاي هميشگي خود بحراني جدي براي كتابفروشيهاي سنتي ايجاد كند. در بسياري از كشورها قانون «قيمت ثابت كتاب» كتابفروشيها را از فراهم آوردن تخفيف با تصميم خود منع ميدارد. يكي از كشورهاي تابع اين قانون فرانسه است كه ميگويد تمامي كتابفروشيها بايد كتاب را به همان قيمت پشت جلد به فروش برسانند مگر با شرايطي ويژه آن هم با تخفيف نهايتا پنج درصدي. حال فعاليت آمازون در اين كشور، بسيار محدود تعريف ميشود و اجازه اعمال همان تخفيف 5 درصدي را هم ندارد و آن را در بخش هزينه ارسال كتاب جبران ميكند.
همه اين مثالها، نمونه عيني اجراي اقتصاد سياسي است. اتفاقي كه اگر در ايران و رويكرد سياسي نهادها تعريف شدهتر حادث شود مجموعه مهمي مانند باغ كتاب نيز زير سوال نميرود. قطعا باغ كتاب ميتواند، همچون نامش باغ و بهشتي باشد براي صنعت نشر و ارتقاي سرانه مطالعه. بيترديد باغ كتاب ميتواند، باغ و بهشتي باشد درخور شان مراجعهكنندگان علاقهمند به كتاب. جايي براي مردم؛ كودك و بزرگسال. جايي براي شكوفايي فعاليت هنرمندان. باغ و بهشتي رويايي براي حضور مهمانان خارجي، هنرمندان بينالمللي و خلاصه چهرههايي كه با كتاب مانوسند و وجود چنين جايي را ارج مينهند. باغ كتاب ميتواند بهشتي باشد براي پروژههاي بينالمللي و بستري براي گردهم آوردن كشورها با رويكرد فرهنگي در جهت توسعه فرهنگي و بهبود اوضاع اقتصادي. باغ و بهشتي كه با نگاهي درست ميتواند، به مراتب بيشتر از آنچه تا به امروز برايش هزينه شده، درآمدزا باشد. تنها و تنها اگر سياستي درست، فعاليتها و ظرفيتهاي آشكار و پنهان آن را تعريف كند. از باغ كتاب، با امكان فروش كتاب، رقيبي بالقوه براي كتابفروشيها نسازد و اجازه دهد مخاطبان با تفرج در باغ كتاب به سرانه مطالعه ملي بيفزايند. به كتابفروشيها علاقهمند شوند و درواقع با ديدن نمايشي درست از كتاب و عالم قصه و هنر، به كتاب «احتياج» پيدا كنند.