متاع كمياب در ميان مديران نفتي!
مديرعامل شركت ملي نفت ايران و يكي از معاونان وزير نفت به انتخاب وزير نفت، تاييد شد. مديران مسوول در مذاكرات اين قرارداد كه زير اين بار سنگين مسووليتشان نرفتند، چرا شجاع نبودند كه خطرپذير باشند و كار را در موعد خودش به انجام برسانند؟! فقط سمت و ميز و امكاناتش باشد و پذيرش مسووليت، هيچ؟! اگر بگويند كه به انجام اين كار اعتقاد نداشتند، پاسخش اين است كه اخلاقي بود بايد استعفا ميداديد و ميرفتيد. اواخر سال گذشته به يكي از مديران نفتي كه مدعي بود قرارداد توسعه فاز 11 پارسجنوبي تا قبل از نوروز امسال يا حداكثر تا پايان فروردين امضا ميشود، صراحتا گفتم كه اين اتفاق نخواهد افتاد. نه به دليل مشكلات خارجي يا حتي مخالفان داخلي قرارداد بلكه به خاطر مديراني كه شجاعت لازم براي تصميمگيري را ندارند. براي هر مديري هم يك موضوع! دليل بيشجاعتي است.
4- به پرونده صادرات گاز كشور نگاه كنيد. جدا از حاشيههاي مرتبط با قراردادهاي پيشين، كدام مدير، شجاعت آن را دارد تا مذاكرات صادرات گاز با كشورهاي همسايه را در يك زمان مشخص به سرانجام برساند. خواه به نتيجه مثبت و صادرات گاز برسيم، خواه مذاكراتمان به نتيجه نرسد اما پرونده بسته شود. مذاكره چند ساله صادرات گاز به عمان يك نمونه است. پروژهاي كه تفاهمنامه مذاكراتش، يكبار هم تمديد شده است. به مذاكرات طولاني ايران و پاكستان و عقد قرارداد و اجرا نشدن آن هم كاري ندارم. من درك اين را دارم كه مذاكرات بينالمللي گاهي ذاتا طولاني است. اما پس از سالها فعاليت روزنامهنگاري در حوزه نفت و انرژي، به اين برداشت هم رسيدهام كه نگرفتن تصميمات مهمي كه پشتوانه شجاعت و خطرپذيري ميخواهد، احتمال ابقاي مدير در مسووليتش را بيشتر ميكند. خواستيد به سيستم پالايشگاهي كشور هم نگاه كنيد كه يك مديريت شجاع و آشنا به اقتصاد پالايشگاه لازم دارد كه با وجود تمام قوانين دست و پاگير و اقتصاد دولتي، اين سيستم بسيار ضررده را اصلاح كند.
5- ميدانم كه تمام ريشههاي «كم داشتن شجاعت» براي تصميمگيري، در برخي مديران نفتي درون صنعت نفت نيست. هم قانون بايد از تصميمات صحيح «مدير لايق» حمايت كند هم چتر حمايتي قوه قضاييه بايد بالاي سر «مدير سالم» پهن باشد. اگر مدير لايق و سالم احساس امنيت نكند، نميتواند تصميم شجاعانه بگيرد. پس برعهده همه نهادهاي كشور است تا شجاعت تصميمگيري و روحيه خطرپذيري در اتخاذ تصميمهاي قانوني و اقدام براي اجراي آنها را تقويت كنند خاصه در صنعت نفت كه موتور توسعه كشور است. اگر مديري هم نميتواند برمبناي اسناد بالادستي و قوانين كشور و به نفع منافع كلان كشور ريسك كند و خطر بپذيرد خوب است سمتش را به ديگري بسپارد. با همه سختيهاي كار كردن در كشور، مردم از مديران انتظار كار كردن دارند. اين جمله را بارها شنيدهام و از آن بيزارم كه: «كار نكردن در اين كشور راحتتر از كار كردن است.» بايد هزينه كار نكردن در كشور را بالا ببريم. مديري كه تصميم لازم را به خاطر عافيتطلبياش نميگيرد بايد همان اندازه طرد شود كه مديري با تصميمگيريهاي غلط و منفعتطلبانه.
6- بيكاري جوانان تحصيلكرده آزاردهنده است و اين روزها كم نيست. برخي مديران صنعت نفت كه شجاعت تصميمگيريهاي درست و خطرپذيري اجراي آن را ندارند بهتر است از مسندشان پياده شوند، چه تنها صنعتي كه ميتواند پول بزرگ خارجي وارد كشور كند و چرخ صنعت و خدمات ايران را به حركت درآورد، صنعت نفت است. مديراني كه شجاعت لازم را ندارند و در اين شرايط كشور از روحيه خطرپذيري برخوردار نيستند، شريك شرايطي ميشوند كه بيكاري را بر جوانان ايران عزيز تحميل كرده است.
* برگرفته از پايگاه اطلاعرساني دفتر مقام معظم رهبري