بررسی چند اصطلاح سیاسی4
علي شكوهي
در بررسی چند تعبیری که در سالهای بعد از انقلاب برای نامیدن جریانهای سیاسی مورد استفاده بود، به عناوین «موافقان و مخالفان انجمن حجتیه» رسیدیم و گفتیم که از نظر اعتقادی در اندیشه سران انجمن حجتیه، خللهایی وجود داشت و همین امر باعث استقبال رژیم شاه از فعالیتهای مذهبی آنها میشد. مطابق نظر بانیان انجمن، در زمان غیبت، تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی، عملی ناصحیح است زیرا برای این امر بايد امام معصوم حاضر باشد و تکیه بر فقهای عادل کافی نیست یعنی ما به «عصمت» نیازمندیم و «عدالت» کفایت نمیکند. این اندیشه در ضدیت با تفکری قرار داشت که حضرت امام، مروج آن بود.
در فاصله سالهای ۶۱ تا ۶۷، طیفی از نیروهای سیاسی به هواداری از انجمن حجتیه متهم میشدند. اینان عمدتا متعلق به طیف راست بودند و این عنوان، از سوی عناصر طیف چپ به آنان داده میشد. اصلیترین دلیل این امر، حمایت چهرههایی شاخص از طیف راست ـ نظیر آیتالله خزعلی ـ از انجمن حجتیه بود. همچنین وضعیت افراد دیگری از این طیف نظیر علی اکبر پرورش ـ که در گذشته با انجمن مرتبط بود ـ در متهم شدن طیف راست به هواداری از انجمن حجتیه تاثیر داشت. به تدریج کاربرد این اتهام وسعت و تعمیم بیشتری یافت. البته بعد از سخنرانی امام علیه این انجمن و تعطیلی فعالیتهای آن، همه به نقد انجمن حجتیه پرداخته و انتساب خود به آن تشکیلات را منکر شدند ولی این اتهام همچنان بر آنها وارد میشد.
واقعیت این است که عموم و غالب نیروهای طیف راست از این اتهام مبرا بودند. در واقع تفکر مبنایی انجمن حجتیه، نفی تشکیل حکومت در زمان غیبت بود و طبعا نیروهای طیف راست هم به اندیشه فقهی حضرت امام و به مبارزات ایشان، معتقد بوده و برای برپایی نظام اسلامی و حفظ آن، زحمتها کشیده بودند و طبعا نمیتوانستند هوادار انجمن حجتیه باشند. البته چه بسا برخی از عناصر طیف راست ـ و احتمالا طیف چپ ـ در سالهای پیش از پیروزی انقلاب در جلسات این انجمن شرکت میکردند ولی این امر دلیل بر همفکری آنان با سران انجمن حجتیه نیست.
ادامه دارد