گزارش احتمالي ترامپ اعلام عدم پايبندي ايران است يا امريكا؟
محسن بهاروند
تحليلگر مسايل بينالملل
دولت امريكا از طريق سفير خود در سازمان ملل مشغول فرستادن سيگنالهايي است كه بر اساس آن ممكن است رييسجمهور امريكا طبق قانون آن كشور پايبندي ايران به برجام را به كنگره يا اعلام نكند يا عدم پايبندي ايران را اعلام كند. نتيجه اين است كه كنگره در مورد ادامه تعهد امريكا به برجام تصميم بگيرد. از صحبتهاي نماينده امريكا به نظر ميرسد كه رييسجمهور امريكا قصد دارد از خود سلب مسووليت كند و توپ را به زمين كنگره بيندازد. همين يك حقيقت نشانه آن است كه او ميداند ادعاي بيپايه و غير صادقانهاي دارد وگرنه نياز به اختراع اين فرمول براي انجام وظيفه خود مطابق قانون كشورش نداشت.گر چه اين اقدام رييسجمهور امريكا طبق قانون داخلي خودشان صورت ميگيرد اما عقلا هر كس ميتواند سوال كند كه اعلام عدم پايبندي يا عدم اعلام پايبندي ايران به برجام برمبناي چه واقعيتي و چه گزارشي ميتواند گذاشته شود؟ آيا اين قانون به معني مجوز اقدام خودسرانه به رييسجمهور امريكا است يا گزارش او به كنگره بايد بر اساس واقعيتهاي روي زمين باشد. براي طرفهاي برجام ملاك پايبندي يا عدم پايبندي ايران گزارش آژانس بينالمللي انرژي اتمي است كه بازرسيهاي دقيقي طبق پروتكل الحاقي (با پذيرش داوطلبانه ايران) در داخل كشور انجام ميدهد. اگر طبق گفته نماينده امريكا گزارشهاي آژانس نميتواند دقيق و قابل اتكا باشد چرا وقتي آژانس عليه ايران گزارش ميداد آن را وحي منزل تلقي ميكردند؟ اگر مبناي اقدام رييسجمهور امريكا تفسيري از برجام و قطعنامه شوراي امنيت است كه اين تفسير ارتباطي به قانون امريكا ندارد بلكه مسالهاي است كه به ساير طرفهاي برجام و شوراي امنيت مرتبط است و در اين چارچوب مشكل امريكا بايد به كميسيون مشترك برجام ارجاع شود نه اينكه سعي كنند تفسير يكجانبه خود را به ساير طرفهاي يك توافق بينالمللي تحميل كنند. اقدام رييسجمهور امريكا بدون پايه و اساس و بدون استفاده از مكانيسمهاي پيشبيني شده در برجام در واقع اعلام عدم پايبندي امريكا به برجام است نه عدم پايبندي ايران به آن. اما در يك نكته بايد با خانم هيلي نماينده امريكا در سازمان ملل موافق بود گزارش رييسجمهور امريكا به كنگره هرچه باشد گرچه مقدمات نقض يا خروج امريكا از برجام را فراهم ميكند ولي صرف اين اقدام تا زماني كه صراحتا اعلام نكنند عين نقض يا خروج امريكا از برجام تلقي نميشود و اين اقدامات هنوز يك مساله داخلي امريكا محسوب ميشود. نقض يك توافق بايد آثار عيني داشته باشد. كنگره امريكا و رييسجمهور آن ممكن است در يك تنيس بازي برجامي مرتب توپ را به زمين يكديگر پرتاب كنند تا زماني كه اين تنيس بازي در چارچوب زمين داخلي امريكا صورت ميگيرد يك موضوع داخلي آنها است و كشور ما ضمن حفظ آمادگي براي اقدام متقابل در صورت نياز، تا زماني كه اين اقدامات آثار عملي و عيني بر اجراي برجام ندارد لازم نيست تحت تاثير بازي داخلي امريكا قرار گرفته و اقدام عملي و عيني عليه برجام انجام دهد. هر اتفاقي كه در داخل امريكا بيفتد هنوز آن كشور يك تعهد بينالمللي دارد كه بايد به آن پايبند باشد. اين نهتنها خواسته ايران بلكه خواسته ساير طرفهاي برجام و كل جامعه بينالمللي است. امريكا ثابت كرده است كه به جز منافع يكجانبه خود و رژيم صهيونيستي اعتقادي به ارزشها و منافع مشترك جامعه بينالمللي مانند صلح و امنيت بينالمللي، حقوق بشر و توسعه پايدار در سطح بينالمللي ندارد و همه اينها را به عنوان ابزار سياست خارجي و تامين منافع يكجانبه خود ميداند. به اين دليل از بسياري توافقات زيستمحيطي، اقتصادي حتي فرهنگي و حقوق بشري خارج شده و از آنها شانه خالي ميكند. برجام هم ميتواند يكي از آن توافقاتي باشد كه حداكثر منافع را براي امريكا و رژيم صهيونيستي تامين نكرد لذا برخلاف خواست جامعه بينالمللي هيچ بعيد نيست اين توافق را نيز به سرنوشت ساير توافقات بينالمللي دچار كند. چنين اقدامي براي ايران غيرقابل پيشبيني نبوده است. كافي است نگاهي بيفكنيم به مجموعه اظهارات تمامي مقامات ارشد نظام در طول ماههاي گذشته كه نشان ميدهد دولت ايران پيشبيني سناريوهاي مختلف را كرده و تمهيدات لازم براي مواجهه با حالات مختلف را از قبل انديشيده است. علاوه بر ايران همه طرفهاي برجام و جامعه بينالمللي نه صرفا به خاطر برجام بلكه براي حفاظت از منافع و ارزشهاي جامعه بينالمللي بايد خواستار توقف اقدامات يكجانبه و مخرب دولت امريكا باشند.