حسين اللهكرم مطرح كرد
بروز دو قطبي اعتدالي-انقلابي
سالهاي پيش از انتخابات رياستجمهوري 92 بود كه اصلاحطلبان به نوعي با بن بست سياستورزي مواجه شده بودند. محدوديتها تمام ظرفيت اين جريان سياسي را بلا استفاده گذاشته بود و افق اين جناح كاملا تيره بود. با اين حال اين پايان راه نبود. اصلاحطلبان به ميدان آمدند و با تشكيل ائتلافي سياسي عملا خود را از وضعيت بن بست نجات دادند. اين راهكار سبب شد تا در وضعيت و آرايش سياسي كشور تحول مهمي پديد بيايد. ظهور واژه جريان اعتدالي برخاسته از همين تحول بود. ذيل اين واژه نيروهاي سياسي معتدل دو جناح سياسي به هم نزديك شدند. واژه انقلابيگري هم محصول سالهاي بعد از اين تحول بود. حالا جريان اصولگرايي ميخواهد خود را با اين دستفرمان از شكستهاي پي در پي رها كند. حسين اللهكرم، از چهرههاي شناخته شده جريان اصولگرا معتقد است كه امروز دو قطبي اعتدالي- انقلابي در كشور شكل گرفته است و اين دو قطبي در ادوار انتخاباتي آتي پررنگتر خواهد شد.
بخشهايي از دو جريان اصولگرا و اصلاحطلب به يكديگر نزديك شدند و اين نزديكي در چهره آقاي لاريجاني و آقاي روحاني خود را نمايان كرد. به نظر ميآيد بخشهاي انقلابي دو جريان اصولگرا و جريان اصلاحطلب نيز در آينده به هم نزديك خواهند شد اما اينكه الان دست روي افراد مشخص از اين دو جريان بگذاريم، فكر ميكنم مقداري زود باشد. چون جريان اعتدالي متشكل از دو جريان اصلاحطلبي و اصولگرايي سعي در يارگيري بيشتر و گستردهتر كردن چتر خود دارد. اما همانطوري كه گفتم به نظر من دو بخش انقلابي اصلاحات و اصولگرايي نيز به يكديگر نزديك خواهند شد. در نتيجه هركس وضعيت كنوني را ميخواهد تحليل كند، بايد حالت طيفگونه را در عرصه سياسي كشور بپذيرد كه يكسوي طيف جريان انقلابي و سوي ديگرش جريان اعتدالي است.
افرادي كه در هر جريان سياسي معتقد به ولايت مطلقه فقيه، طرفدار عدالت اجتماعي، استكبارستيز و حامي محرومان و مظلومان داخلي و خارجي باشند جزو جريان انقلابي هستند كه اين نيروهاي انقلابي در هر سه جريان اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالي وجود دارند. در آينده انقلابيهاي اين سه جريان به هم نزديك ميشوند و جريان قدرتمندي را در مقابل جريان اعتدالي به وجود ميآورند.
تنها جرياني كه در مقابل جريان اعتدالي ميتواند بايستد، جريان انقلابي به هم پيوسته از سه جريان سياسي اصولگرا، اعتدالي و اصلاحطلب خواهد بود. البته ممكن است بخش اصولگرايان بيشتر و اصلاحطلبان كمتر باشد. در مجموع من فكر ميكنم جريان انقلابي در بين نسل سوم و چهارم نمود بيشتري خواهد داشت.
در سياست چيزي به نام تندروي نداريم. تندروي و كندروي در عالم سياست وجود ندارد، اينها تعابيري است كه آدمهاي غيرسياسي به شكل محاورهاي وارد حوزه سياسي ميكنند. جريانها در سياست به شكل طيفگونه عمل ميكنند، به اين معني كه يكسوي طيف راديكالي و انقلابي، سويي نيز اعتدالي و يك سمت ديگر ميانه اين دو حركت ميكند. طيفهاي سياسي در دنيا يك چنين روشي را براي كارهاي خودشان دنبال ميكنند.
البته جريانهاي انقلابي و راديكال گروههايي هستند كه طرف مقابل از آنها به عنوان گروه فشار نام ميبرد. كساني كه طرحهاي بدنه اصلي را وارد جامعه ميكنند و بازخوردها را ميبينند، اگر بازخوردها به نفع حزب باشد آنها را به كار ميگيرند و اگر به نفع حزب نباشد يا اينكه پاسخ معكوس از بدنه اجتماعي جامعه به بدنه حزب منتقل شود، آن را كنار ميگذارند. بنابراين جريان راديكالي در همه دنيا بخشي از طيف بدنه
احزاب است.
در ايران اين شكل راديكالي را بعضي تندروي مينامند و بعضي انقلابي. اما من فكر ميكنم اين دو با هم متفاوتند يعني جريان راديكالي و انقلابي با هم متفاوت هستند. جريان راديكالي همان بخشي از بدنه حزب است كه تلاش ميكند ديدگاههاي حزبي را به بدنه جامعه منتقل كند و بازخوردها را بگيرد، بنابراين گاهي اوقات از اين رفتار راديكالي، افراط در راديكاليسم بيرون ميآيد مثل جرياني كه در اصلاحطلبان وجود دارد. زماني اصلاحات به سمت تغييرات در ساختار سياسي نظام آن هم از طريق نخبگان در قدرت رفت و بهطور افراطي، جمهوري اسلامي را به سمت جمهوري ايراني پيش برد. در واقع نگاه غربگرايي مراجعه به آراي مردم در بين اصلاحطلبان، جمهوري را منهاي اسلام مطرح ميكند و به سمت دموكراسي و حقوق بشر ميبرد.
اين جريان راديكاليسم افراطي را ميتوانيم در محاوره تندرو بگوييم، اما نميتوانيم جريان انقلابي موجود در كشور را تندرو اسم بگذاريم، چراكه اينها خواستار تقويت اسلاميت و جمهوريت همراه با هم در درون نظام هستند و نميخواهند جمهوري اسلامي آسيب ببيند.
جريان اعتدالي-انقلابي در حال حاضر وجود دارد ولي فقط جريان اعتدالي انسجام دروني يافته است و در آينده نزديك شاهد ظهور و بروز جريان انقلابي خواهيم بود و جريان انقلابي ناگزير به سمت همبستگي بيشتر پيش ميرود و آن اشكالاتي كه در ساختار سياسي وجود دارد و برخي آن را تكه تكه و جداجدا ميبينند و فكر ميكنند، پايان خواهد پذيرفت. انتخابات مجلس آغاز بروز و همبستگي دروني جريان انقلابي است و اوجش در انتخابات رياستجمهوري سال 1400 خواهد بود. خبرآنلاين