ادامه از صفحه اول
گفتوگوي ملي و نسبت جريانهاي سياسي با دولت
جريان اصولگرا با وجود نقدهايي كه بخش تندرو آن را متوجه دولت ميكند و در هر شرايطي نقش اپوزيسيون را ايفا ميكنند، سياست تامل و نقد دروني را در پيش گرفته است. البته حمايت مقام معظم رهبري از سياستهاي كلان دولت در اين مساله تاثيرگذار است. در مورد جريان اصلاحات همچنان مساله حمايت همراه با نقد مشفقانه را نسبت به دولت شاهد هستيم. برخي جريانات اصلاحطلب نقدهاي جديتري به دولت داشتند و چرخش نسبي دولت روحاني را مطرح كردند. برخي انتقادهايشان را به شكل اينكه اگر دولت به وعدههايش عمل نكند بازخورد مناسبي از افكار عمومي نخواهد گرفت، عنوان كردند. دولت دوازدهم به تازگي مستقر شده است و اصلاحطلبان منتظر هستند تا عملكرد دولت را ببينند. امروز بايد بر مطالبات مردم تاكيد كرد. بايد كمك كرد تا آقاي روحاني نگاهي را كه در زمان انتخابات داشت و اكنون نيز بر آن تاكيد دارد، پياده كند. فضاي كنوني جامعه سياسي نسبت به دولت فضايي اعتدالي و صبر و انتظار است. جامعه مدني در ايران بايد تقويت شود. فرهنگ عمومي جامعه، حقوق شهروندي، نظام قانونمداري، شكلگيري جديتر سازمانهاي مردمنهاد و به خصوص احزاب بايد تقويت شوند. اين فضا هر چقدر تقويت شود، دولت موفقتر خواهد بود. در اين فرصت دولت دوازدهم اين امر را بايد جدي گيرد. اين فضا تقويت نميشود مگر اينكه گفتوگوي ملي شكل بگيرد. احزاب و گروههاي مختلف در كشور كه ديدگاههاي متنوع و متكثر دارند، بايد به گفتوگو روي بياورند. نه تنها سياستمداران بلكه بايد در بين نخبگان، فرهيختگان، معلمان و اساتيد نيز فضاي گفتوگو و تعامل شكل بگيرد. در همين فضاي دولت دوم آقاي روحاني بستر مناسبي براي تحقق آن داريم. بايد به فرهنگ عمومي بها بدهيم و فعاليتهاي جمعي در بخشهاي مختلف جامعه را تقويت كنيم. جامعه بايد نسبت به آسيبهاي اجتماعي حساس شود و تلاش كنيم تا از فعاليتهاي تودهاي به سمت تقويت نهادهاي دموكراتيك و مدني پيش برود. در اين صورت ميتوان به شكلگيري گفتوگوي ملي و بهرهگيري از ثمرات آن اميدوار بود.
محروميت با تعويض از بين نميرود!
صحبت از سهمخواهي حزبي و سياسي نيست كه انتظار از دولت و رييسي است تا در انتخاب استاندارش به همان سبك پيشين عمل كند و از تعويض و جابهجايي استاندار فعلياش اجتناب ورزيده تا ايشان با همان درايت و شناخت عميقي كه از مشكلات و معضلات اين استان دارد به كار خود ادامه دهد و توسعه را نه به مفهوم جغرافيايي كه با ريشههاي فرهنگي و تاريخي آن نهادينه كرده و ادامه آن را به پيوستهاي اصالت اين منطقه پيوند زند.