فقط زنان را به ورزشگاهها راه دهيد!
اهورا جهانيان
در چهارم ارديبهشت ماه 1385، محمود احمدينژاد نامهاي به محمد عليآبادي - رييس وقت سازمان تربيتبدني - نوشت و از وي خواست با برنامهريزي صحيح، درهاي ورزشگاهها را به روي زنان جامعه ايران باز كند. در نامه احمدينژاد آمده بود: «جناب آقاي مهندس عليآبادي، معاون محترم رييسجمهور ورييس سازمان تربيتبدني، همانگونه كه مطلعيد مسابقات فوتبال جاذبههاي فراواني دارد و به خصوص در موارد حساس ملي و برجسته باشگاهي ميليونها نفر به تماشا مينشينند و دهها هزار نفر از جمله خانوادههاي فراواني هستند كه علاقهمند و مشتاقند به اتفاق و از نزديك و در محل ورزشگاه اين مسابقات را مشاهده كنند. برخلاف تصور و تبليغ عدهاي تجربه نشان داده است كه حضور انبوه خانوادهها و بانوان در محيطهاي عمومي، سلامت و اخلاق و عفاف را در آن محيطها حاكم كرده است؛ از اين رو ضرورت دارد با همكاري وزارت كشور و با برنامهريزي صحيح و مقتضي شؤون بانوان محترم، بخشي از مرغوبترين مكانهاي تماشاگران در مسابقات فوتبال ملي و مهم به طور ويژه به بانوان و خانوادهها اختصاص يابد.» يك روز پس از انتشار اين نامه، محمدعلي ابطحي- رييس دفتر خاتمي در فاصله سالهاي 76 تا 80 – با انتشار يادداشتي در روزنامه اعتماد، ضمن تقدير از تصميم و دستور احمدينژاد، نسبت به عملي شدن دستور وي اظهار بدبيني كرد و نوشت: «من نميدانم چرا شايد به خاطر گذشته و شايد هم به خاطر بدبيني الكي و شايد هم به خاطر اطلاعاتي كه دارم گمان نميكنم در عمل اين تصميم رييسجمهور اجرايي شود، ولي اگر بشود جاي تقدير دارد. بايد عادت كنيم كه از كار خوب تقدير كنيم. آقاي احمدينژاد با شعار «ما ميتوانيم» آماده است؛ اميدواريم بتواند، تا نسل جوان دختر و پسر ما بتوانند بازي قهرمانان مورد علاقه خود را ببينند.» دو روز پس از نامه احمدينژاد به عليآبادي، خبرگزاري فارس نظر چهار تن از مراجع تقليد را منتشر كرد كه همگي مخالف ورود زنان به ورزشگاهها بودند. با اين حال محتوا و ادله اين مخالفت، متفاوت بود. فقهيترين پاسخ، احتمالا متعلق به آيتالله فاضل لنكراني بود كه گفت: «از نظر فقهي نظر زن به بدن مرد حتي بدون لذت و ريبه جايز نيست؛ بنابر اين شركت بانوان در مكانهاي عمومي ورزشي كه همراه با اختلاط است به هيچوجه جايز نيست و در اين امكنه ولو مكانهاي خاصي براي زنان اختصاص يابد اما مفاسد اختلاط بر آن مترتب است.»آيتالله صافي گلپايگاني هم اين كار را خلاف شرع دانست و گفت: «اكنون كه مومنين در مورد حضور بانوان در ورزشگاههاي كشور، سوال و ابراز نگراني مينمايند، حسبالوظيفه حرمت نظر زن و مرد اجنبي را به بدن يكديگر از نظر جميع فقهاي عظام اعلام مينمايم.»
آيتالله ميرزا جواد تبريزي هم مخالفتش را با اين استدلال اعلام كرد: «اجتماع زنان و مردان در اماكن مزبور{اماكن ورزشي} كه معمولا همراه با امور فسادانگيز و ارتكاب حرام است، بر مردان و زنان جايز نيست.»اما آيتالله مكارم شيرازي، اگرچه اعلام كرد مخالف حضور زنان در ورزشگاهها است ولي اين امر را حرام اعلام نكرد. پاسخ وي مبتني بر ملاحظه امنيت زنان و مصلحت جامعه بود: «در همهجاي جهان ورزشگاههاي فوتبال به عنوان مكانهاي ناامني شناخته ميشوند كه درگيري، زد و خورد و حتي گاه كشتههايي در پي دارد. هنگامي همه در خانه به راحتي ميتوانند اين مسابقات را به صورت زنده در تلويزيون ببينند، چه ضرورتي وجود دارد كه بانوان و خانوادهها در فضاي ناامن ورزشگاهها و در اين اماكن حضور پيدا كنند؟ رييسجمهوري محترم بايد دقت داشته باشند مسائل كشور را يكشبه با يك تصميم نميتوان حل كرد.» پس از بروز اختلاف نظر ميان رييسجمهور اصولگرا و برخي از مراجع تقليد، رهبر انقلاب دستور دادند كه دولت در مساله ورود زنان به ورزشگاهها، مطابق نظر مراجع تقليد عمل كند. نخستين تلاش زنان براي ورود به ورزشگاه آزادي در دوران پس از انقلاب، در سال 1383 و پيش از بازي دوستانه تيمهاي ملي ايران و آلمان رقم خورد. در اين 13 سال گذشته، اگرچه گاهي چند دختر موفق شدهاند قاچاقي وارد ورزشگاههاي كشور شوند يا حتي در جريان ديدار تيمهاي ملي ايران و بحرين در مقدماتي جام جهاني 2006 كه در آخرين روزهاي رياستجمهوري محمد خاتمي برگزار شد، عدهاي از زنان ايراني به لطف حضور خاتمي در ورزشگاه، رسما وارد استاديوم آزادي شدند، اما مساله ورود زنان به ورزشگاهها، عمدتا با ملاحظات عرفي و نه با دلايل شرعي، حلنشده باقي مانده است. حتي اگر عرف را هم مبنا قرار دهيم، گذشت زمان و تغيير فضاي اجتماعي و فرهنگي جامعه ايران، شايد مهمترين دليل عرفي براي باز كردن درهاي ورزشگاهها به روي زنان باشد. از آنجايي كه مراجع تقليد در اين زمينه نظرات متفاوتي دارند، قطعا اين مساله با ارجاع به نظرات مراجع تقليد حل نخواهد شد؛ چراكه اصلاحطلبان ميتوانند به راي اين مرجع استناد كنند و اصولگرايان هم به راي آن مرجع. هرچند كه در شرايط كنوني جامعه ايران، حتي همه اصولگرايان هم حاضر نيستند از راه نيافتن زنان به ورزشگاهها دفاع كنند. چنانكه حميد رسايي پس از اينكه زنان ايراني موفق نشدند مسابقه ايران و سوريه را تماشا كنند، اين تصميم را «نهايت بيعقلي» دانست و در توييترش نوشت: «اگر راه ندادن بانوان به خاطر نظر برخي مراجع است، چرا زنان سوري رفتند داخل؟ اگر آنها را راه دادند، چرا ايرانيها را راه ندادند؟» به هر حال، با توجه به اينكه همه مراجع تقليد ورود زنان به ورزشگاه را حرام نميدانند و مخالفان و موافقان اين امر ميتوانند به آراي گوناگون مراجع تقليد استناد كنند، به نظر ميرسد موافقت رهبر انقلاب با ورود زنان به ورزشگاه، اين مشكل را يكبار براي هميشه حل خواهد كرد. چه يكي از مهمترين كاركردهاي ولايت فقيه، استخلاص حكومت اسلامي از تكثر و تعارض آراي مراجع تقليد است. راهحل ديگر، شايد اين باشد كه تا اطلاع ثانوي فقط زنان حق ورود به ورزشگاههاي فوتبال را داشته باشند! اگر مهمترين دليل ممانعت از ورود زنان به ورزشگاهها، اختلاط زنان و مردان و فضاي پردشنام و ناامني است كه تماشاگران مرد در ورزشگاهها ايجاد كردهاند، چه اشكالي دارد كه مردان پس از 40 سال تماشاي مسابقات فوتبال از نزديك، تا اطلاع ثانوي خانهنشين شوند و اجازه دهند زنان فوتبالدوست به استاديوم آزادي و ساير ورزشگاههاي كشور بروند و مسابقات تيم ملي و بازي مهم استقلال و پرسپوليس و ساير مسابقات ليگ برتر را از نزديك تماشا كنند؟ قطعا در اين صورت، بازيكنان و مربيان و داوران هم مجبور به تحمل فحشهاي چارواداري تماشاگران نيستند!