• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3902 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۲۰ شهريور

آلترناتيو ما، آلترناتيو آنها

احسان زيورعالم

در سايت دراما آنلاين ذيل واژه Alternative theatre آمده است عبارتي است كه در اواخر دهه شصت و هفتاد در بريتانيا به عنوان جنبشي بي‌قاعده از افراد، گروه‌ها و مكان‌هايي رواج پيدا كرد كه حول مجموعه‌اي از ايده‌هاي تئاتري در مقابل جريان اصلي تئاتر شكل گرفت. اين جريان سپس شامل تئاترهايي شد كه مشمول يارانه‌هاي دولتي شده و البته اين جريان به يكباره به يك تئاتر تجاري مبدل شد. Fringe (حاشيه) همچون يك حاشيه ديده مي‌شد و رابطه با جريان اصلي به جاي مقابله‌گر جريان اصلي تئاتر تعريف مي‌شد. در كل، عبارت تئاتر آلترناتيو براي هر تمرين تئاتري به كار مي‌رود كه ارزش‌هايي در مقابل با ارزش‌هاي غالب درام ارايه كند. معمولا از لحاظ سياسي نيز الهام‌بخش زيباشناختي دارد و اغلب يك ايده گروهي را شامل مي‌شود. سال گذشته جشنواره تئاتر فجر ميزبان گونه‌اي از نمايش با عنوان تئاتر آلترناتيو بود. آلترناتيو كه در واژه به معناي جايگزين بود، در جدول اجراهاي فجر بيشتر شبيه به يك ميهمان ناخوانده بود، ميهماني كه عمرش گويا يك سال بيشتر نبود. در عوض جاي خود را در فجر پيش‌رو به تئاتري Off-Stage داده است. البته بحث بر سر آلترناتيو به امروز نمي‌رسد، بحث به گذشته مي‌رسد. جايي كه تئاتر تجربي براي جامعه تئاتري، به خصوص جامعه تئاتري دانشگاهي اهميت پيدا كرد. جايي كه سردمدارش كسي نبود جز فرهاد مهندس‌پور در مقام يكي از شاكله‌هاي تئاتر تجربي در دانشگاه تهران. اما تئاتر آلترناتيو آن روزها نامش در ميان نبود. در عوض در انگلستان و جشنواره ادينبورو وضعيت متفاوت بود. تئاتر فرينج عنواني براي سبكي تجربي است كه ريشه به حاشيه جشنواره ادينبورو بازمي‌گردد. در لندن فرينج تئاترهايي با مقياس كوچك به حساب مي‌آيند. فرينج معادل تئاتر آف‌آف‌برادوي نيويورك و گروه‌هاي آزاد اروپايي است. اهميت فرينج به حدي است كه بخش قابل توجهي از رسانه‌هاي بريتانيايي در ايام جشنواره ادينبورو آن را پوشش مي‌دهند. نمونه جالبش همين روزهاست كه روزنامه گاردين به شكل قابل‌توجهي فرينج را به عنوان هدف مطبوعاتي خود قرار داده است.
اگرچه، در ميانه دهه هفتاد، بيش از 200 گروه تئاتري سيار سراسر انگلستان را رونق بخشيدند. اين گروه‌ها مملو از بازيگران و كارگردانان بودند كه تركيب سنتي و انحصاري تئاتر بريتانيا را رد مي‌كردند. جنبش سازمان ضدتئاتري در نهايت براي انديشيدن به اضطرار «فرينج» پا گرفت كه امروز چنين محبوب مانده است.
وضعيت در ايران كمي متفاوت است. تئاتر آلترناتيو چندان به طبقه متوسط در ارتباط نيست؛ بلكه بيشتر خود را در دل خرده بورژواها در شكل دولتي – همانند جشنواره تئاتر فجر يا جشنواره‌هاي تئاتر خياباني – يا در ميان بورژواها به شكل پرفورمنس آرت در ميان نقاشي‌هاي گران‌قيمت گالري‌ها بسط و توسعه داده است. خبري از گروه‌هاي دوره‌گرد نيست. حتي در فجر و جشنواره‌هاي تئاتر خياباني و محيطي هم محبوب نيست. اساسا موضوعات‌شان ارتباطي به اكثريت طبقه متوسط ايران ندارد. نمايش‌هاي آلترناتيو در ايران به‌شدت انتزاعي هستند. هم‌اكنون بخش مهمي از فرينج ادينبورو به نمايش‌هاي استندآپ كمدي اختصاص پيدا كرده است. نمايشي مختص به طبقه متوسط كه هيچگاه در ايران به شكل اجراي صحنه‌اي به رسميت شناخته نشده است. شايد براي درك بهتر اين تفاوت به دنبال آن باشيم كه چه نيرويي اضطرار شكل‌گيري اين جنبش در اروپا را موجب شد و چگونه وجهه تئاتر بريتانيا به مثابه آنچه امروز مي‌شناسيم را دستخوش تغيير كرد. بازگشت حزب كارگر به قدرت در دهه شصت شاهد آغاز جامعه آزاد و از منظر اخلاقي قابل‌قبول‌تر بود. اين دوران با اعتراضات دانشجويي مشخص مي‌شود. زماني بود كه شوراهاي هنري با استقبال از ايده‌هاي تجربي، به سرمايه‌گذاري بر آنها پرداختند كه تاثيري پرتداوم بر تئاتر بريتانيا داشت. جنبش تئاتر در آموزش نمونه‌اي از اين رويكرد جديد و متفاوت به هنر بود كه قادر به مشغول كردن دانش‌آموزان به موضوعات اجتماعي معاصر به واسطه مديوم بازيگري بود. اما آوردن بازيگري به محيطي آموزشي تنها يك وجه از اين نوع تازه تئاتر بود. در اين زمان، تئاتر حرفه‌اي بيشتر و بيشتر احساس تخريب با مفاهيم سنتي توليد داشت. ناكام در شاكله سلسله مراتبي كه بازيگر متوسط را ناديده مي‌گرفت و معمولا توسط برنامه‌هاي دست‌چپي در تطبيق با نوسانات خرابكارانه دهه 60 شارژ مي‌شد، گروه‌هاي خلاق همفكر به آفرينش مصالح تئاتري خود مشغول شدند. با كمك مالي شوراي هنري، اين ايده‌آليست‌ها قادر به تغيير چهره تئاتر شدند. تئاتر اندك زماني ديگر يك شكل سرگرمي نبود؛ بلكه تفسيري اجتماعي و سياسي بود. رويدادهايي چون جنبش ضدجنگ ويتنام را اغلب دنبال مي‌كرد. جنبش فرينج از اين نقطه متولد شد كه در طول دهه 70 توسط صدها كمپاني تئاتري حيات گرفت.  در مقابل تئاتر آلترناتيو ايران محصول به قدرت رسيدن يك حزب كارگري نيست؛ بلكه در دوران تكنوكرات‌ها رسميت پيدا مي‌كند. موضوعات اجرايي نيز به دو دسته تقسيم مي‌شود. نخست محصولات برآمده از اولويت‌هاي حكومتي و دولتي، يعني بخشي كه سعي بر انتقال پيام يا مفاهيمي دارد كه محبوب دستگاه اجرايي جشنواره‌هاست. اين دسته عموما فاقد اجراي عموم هستند؛ اما دسته دوم از منظر دولتي اپوزيسيون به حساب مي‌آيند، با اينكه نمي‌توان به جد آنها را واجد تفاسير سياسي و اجتماعي دانست. در واقع، اين گروه بيش از هر چيزي نگاهي استعاري و انتزاعي به مفاهيم انساني دارند كه گاهي اوقات درك آن براي مخاطب دشوار مي‌شود. وضعيت در ايران حتي جذاب‌تر مي‌شود؛ چرا كه در پاره‌اي مواقع تئاتر آلترناتيو عملا به تئاتري تجاري مبدل مي‌شود.  نكته مهم ديگر، علت شكل‌گيري تئاتر آلترناتيو در اروپا و ايران است. طبق مقاله‌اي با عنوان «تئاتر مدرن: تئاتر آلترناتيو» در سايت موزه ويكتوريا و آلبرتا، تئاتر آلترناتيو محصول حذف سانسور در سال 1968 در انگلستان است كه متعاقبا گروه‌هاي فمينيستي چون Red Ladder و Sphinx آغاز به فعاليت كردند. در مقابل تئاتر آلترناتيو ايران ناشي از حذف سانسور نبوده است. اين تئاتر مسيري براي فرار از مميزي بوده است؛ تئاتري خنثي كه چندان شاخك‌ها را به سوي خود جلب نمي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون