مصطفي هاشميطبا:
اينكه مسوولان چه اموالي دارند به كسي اصلا ربط ندارد
گروه سياسي| رفتار و منش مصطفي هاشميطبا در روزهاي انتخابات در قامت يك كانديدا با واكنشهاي مثبت بسياري روبهرو بود. با وجود آنكه نه ستادي تشكيل داد و نه هزينهاي براي انتخابات كرد اما دغدغههاي او براي كشور در مناظرات انتخاباتي و ساير حضورهاي انتخاباتياش در ارديبهشتماهي كه گذشت بسيار طرفدار جمع كرد. با وجود آنكه خودش از مردم خواسته بود تا به «حسن روحاني» راي بدهند اما او بدون كوچكترين تبليغي در اين انتخابات 214 هزار راي را از آن خود كرد. او حالا كه چهار ماهي از برگزاري انتخابات رياستجمهوري گذشته، ارزيابياش از اين انتخابات را علني ميكند. گزيدههايي از اظهارات سيدمصطفي هاشميطبا را در ادامه ميخوانيد:
به نظرم در مناظرات بُرد با هيچكدام از نامزدهاي اصولگرا نبود. فقط باخت بود. هم آقاي ميرسليم و هم آقاي قاليباف. به نظرم شأن و شخصيت كسي كه ميخواهد رييسجمهور شود بايد كمي فارغ از مسائل جزئي و ريز و شخصي باشد. متاسفانه به مسائل مملكت و راهحلها توجه نميشد. بنابراين من اصلا آن نوع نشان دادن شخصيت، كار، بيان و حرف را در سطح كسي كه ميخواهد رييسجمهور مملكت شود، نميدانستم.
برخي نامزدها ميخواستند با يك شعارهايي آراي توده مردم را جمع كنند. همين كه مثلا ميگفتند يارانهها را سه برابر يا پنج برابر ميكنيم پالسي بود كه نشان ميداد همان داستان ميخواهد تكرار شود. چون من كاملا با اين برخورد و بررسي و طرح مساله مخالفم، در اين مواقع فكر ميكردم كه چنين حالتي اتفاق ميافتد.
اينكه مسوولان چه اموالي دارند به كسي اصلا ربط ندارد. پول داشتن يا نداشتن دليل صحت عمل افراد يا سوء عمل افراد نيست. من گفتم اگر همينقدر اموال دارد كه در مناظرات گفت، انشاءالله درست باشد ولي براي من قابل قبول نيست. من هيچ دخالتي در اينكه افراد چه چيزي دارند يا ندارند، نداشتم. قانون هم خيلي مشخص كرده كساني كه مسوول هستند نه اينكه ميخواهند مسوول شوند، بايد ليست اموالشان را به قوه قضاييه ارايه دهند. بنابراين اصلا موضوعا اين داستان از بحث خارج است و طرح اين مسائل، طرح مسائلي انحرافي است و ميخواهد اذهان را كور كند.
آقاي جهانگيري واقعا در قامت كسي كه بخواهد رييسجمهور شود، ظاهر نشد. ظاهرا وظيفهاي داشت و آن را هم خوب انجام داد؛ آنهم دفاع از دولت و دفاع از آقاي روحاني. چون ايشان هم باز مسائل مملكتي را به آن معنا ايجابي مطرح نكرد. يعني آدم براي كار بايد يك حرف داشته باشد. يك جهتي در مملكت ارايه كند. ايشان هم نسبت به اين مساله كم توجه بود.
در مورد اضطراب روحاني در مناظرات من دقت نكردم ولي ممكن است كه آدم بعضي وقتها در بعضي موارد عصبي شود و در حرف زدن عجله كند. من اضطراب خاصي در ايشان نديدم.
در مورد فردي كه از طرف آقاي رييسي تماس گرفت به نظرم آن آدم كار بيخودي كرد. يعني پيشنهاد بيخودي به من داد. اصلا برآورد نكرده بود كه من آن آدمي نيستم كه اينطوري كنار بروم. به نظرم اشتباه كرد حالا به هر طريقي را نميدانم. دليلش را هم نگفت. وقتي پرسيدم به چه دليل اين پيشنهاد را ميكند، چيزي نگفت.
در مورد كابينه آقاي روحاني آنطوري نيست كه بخواهد آن آدمهايي كه من فكر ميكردم را انتخاب كند. ايشان يك طرز فكر مشخصي دارند و فكر كردند كه اين افراد برايشان مناسب است. اين دليل نميشود كه من بپسندم. ممكن بود اگر من ميخواستم انتخاب كنم چون فكر ديگري براي اين كار داشتم و اولويتهايم موارد ديگري بود، طبيعتا انتخاب آدمها هم متفاوت ميشد.
در مورد انصراف دادن فقط اگر رهبري به من دستور ميدادند، دستورشان را اجرا ميكردم. ولي حتي اسم آقاي خاتمي را هم بردند ولي من گفتم با اينكه خيلي نسبت به ايشان احساس احترام دارم اگر ايشان هم ميگفتند، نه. من كار خودم را ميكردم.