نگاهي به ميراث طبيعي ايران
آشنا براي ما، بيگانه براي آنها
همه آنچه يونسكو خواهان ثبت آن در خاطره جهان است محدود به عمارتها و بافتهاي تاريخي نميشود. از مجموع فهرست 981 اثري كه در فهرست اين سازمان جهاني قرار گرفتهاند، 759 اثر جزو آثار فرهنگي به حساب ميآيند و 193 اثر هم به طبيعت و آثار طبيعي مربوطند. در اين بين البته 29 اثر هم هستند كه ويژگيهاي تركيبي آنها، مسوولان يونسكو را ترغيب به افزودنشان به فهرست ميراث جهاني كرده است. اما چرا آثار طبيعي كه زاييده دست انسان نيستند نيز ميتوانند در اين فهرست به ثبت درآيند؟
اگر تا ديروز صرف وجود يك بناي قديمي، يادآوريكننده ارزشهاي فرهنگي آن عمارت بود و امكان ثبت آن را براي حفاظت و ماندگاري بيشتر، تضمين ميكرد، امروز اين مفهوم كلاسيك از ميراث فرهنگي تغيير كرده و به تركيبي از تاريخ، طبيعت، آداب و رسوم، زبان و سنتها بدل شده است. نگهداري از ارزشهاي زمين، گونههاي منحصر به فرد حيات در دل طبيعت و زيستگاههاي طبيعي در قالب ثبت آنها به عنوان ميراث طبيعي بيش از يك دهه است كه به دغدغه دولتها و سازمان يونسكو بدل شده است. از سال 1996، روابط و مناسبات متقابل آدمي با محيط زيست پيرامونش، به عنوان چشماندازهاي فرهنگي مورد توجه قرار گرفته و چشماندازهاي فرهنگي كه تلفيقي از عملكردهاي طبيعت و بشرند و نشانگر تكامل جامعه انساني بوده قابل ثبت در فهرست آثار ميراث طبيعي جهان هستند.
ماده دوم كنوانسيون 1972 يونسكو ميراث طبيعي را در سه گروه ميشناسد؛ گروه اول، آثار طبيعي ساخته شده از تركيبهاي فيزيكي و زيستشناسي يا مجموعهاي از اين گونه تركيبها هستند كه از نظر زيباشناسي و علمي داراي ارزشهاي جهانياند. گروه دوم، تاكيدش بر تركيبات زمينشناسي و جغرافيايي است كه در معرض نابودي قرار گرفتهاند ولي به لحاظ جهاني داراي ويژگيهاي بينظيري هستند. گروه سوم هم محوطههاي طبيعياند كه جلوههاي زيباي آنها شهره جهانند.
با اين حساب ثبت يك اثر طبيعي در فهرست يونسكو، نياز به ويژگيهايي در خود اثر دارد كه از نظر اين سازمان جهاني بايد تابع چنين شرايطي باشد: عرصههاي طبيعي همجوار آثار تاريخي كه ارتباط مستقيمشان با يكديگر به اثبات رسيده، عرصههايي كه گستردگي كافي براي بدل شدن به يك نمونه جهاني را دارند و شرايطشان به گونهاي هست كه اميد به حفاظت و گسترش تنوع زيستي آنها فراهم باشد. ارزشهاي هنري يا زيباييشناسي اگر در اين مناطق يافت شود، ميتواند به ترغيب كارشناسان يونسكو بينجامد؛ عرصههايي كه براي ثبت در حافظه جهاني به حفاظت از زيستگاههاي منحصر به فرد گونههاي جانوري و گياهي كمك كند.
ايران با وجود داشتن منابع منحصر به فرد طبيعي، زيستگاههاي بكر و گونههاي جانوري فوقالعاده تاكنون نتوانسته هيچ اثري را با چنين ويژگيهايي در فهرست آثار طبيعي يونسكو به ثبت برساند اما چرا؟ نكته اينجاست كه علاوه بر شرايطي كه به آن اشاره شد، هر اثري كه بخواهد در فهرست ميراث طبيعي يونسكو به ثبت برسد بايد طرح مديريت مناسب و حمايتهاي بلندمدت قانوني از سوي آن كشور را هم داشته باشد. بنابراين شايد بتوان به سوال بالا پاسخ داد كه چرا با وجود حضور عرصهها و محوطهها و زيستگاههاي بكر طبيعي در ايران، هنوز هيچ اثري از كشورمان در فهرست آثار طبيعي يونسكو به ثبت نرسيده است.
در ايران ثبت آثار طبيعي از تيرماه 1387 آغاز شد؛ كوه دماوند نخستين اثر طبيعي بود كه در بالاي فهرست ميراث طبيعي ايران به ثبت رسيد و بعد از آن كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي براي 13 اثر طبيعي تشكيل پرونده دادند تا جايي كه در پايان سال 1388 (يعني يك سال بعد) تعداد آثار ثبتي به 14 مورد رسيد. چشمه آب معدني باداب سورت در استان مازندران، سرو كهن ابركوه در استان يزد، سرو مهرگان در استان خراسان شمالي، پنج درخت چنار پير كمر بسته و چنار مسجد باغوار در استان همدان، محدوده سرچشمه هرات، كوه ارنان، سرو منگاباد، چنار كرخنگان، چنار تنگ چنار و محدوده كوهريگ در استان يزد و چشمه معدني سودكلا و غارهاي آهكي سودكلا در استان مازندران از ديگر آثار ثبت شده در فهرست آثار طبيعي ميراث ايران هستند. نگاهي به هر كدام از اين اثرها گوياي اين واقعيت است كه مشكل اصلي ثبت نشدن اين آثار در فهرست يونسكو، عدم آشنايي كامل كارشناسان جهاني با آنها باشد، به طوري كه به نظر ميرسد، اين آثار اگرچه براي ما كاملا آشنا و قابل احترامند اما جامعه جهاني هنوز آنها را به خوبي نميشناسد. معرفي سه نمونه جنگلي، كوهستاني و كويري از مجموعه اين فهرست ميتواند گوياي ويژگيهايي باشد كه هر اثر طبيعي براي ثبت نيازمند به آنهاست و از همه مهمتر، همان ويژگي منحصر به فرد بودن است.
كوه دماوند
سيام تيرماه سال 87 روز خاصي براي طبيعت ايران بود؛ كوهي كه به سمبل شعري پايتخت و ايران شناخته ميشد به عنوان نخستين اثر ميراث طبيعي از سوي كارشناسان ميراث فرهنگي پذيرفته شد. دماوند بلندترين كوه ايران است و بلندترين قله آتشفشاني آسيا؛ كوهي كه با اسطوره رابطه تنگاتنگي برقرار كرده، از زندان ضحاك مار به دوش تا ماواي ديوهاي شاهنامه. كوهي كه سرچشمه آباداني شمال، شرق و مركز ايران است با رودخانههايي كه جنگ هيركاني را طي كرده و از سرچشمههاي كوه تا آبريزگاهشان، زندگي و حيات را به فلات ايران ارمغان ميدهند. ثبت اين كوه در فهرست آثار طبيعي ايران يك قدم مهم براي جهاني شدن دماوند بود اگر چه هنوز يونسكو اين پرونده را نپذيرفته است.
جنگل حرا
صبحها، از دل آب بيرون ميآيند و شبها دوباره به پهنه آبي خليج فارس ميپيوندند. جنگلي اينچنين، تعجب جهان را در بر داشته و آن را به عنوان يكي از بينظيرترين جاذبههاي گردشگري حوزه خاورميانه ميشناسد. جنگل حرا با مساحت بيش از 86 هزار هكتار نخستين بار در شهريور سال 1361 به عنوان يك منطقه حفاظت شده معرفي شد و بعدها به فهرست آثار طبيعي كشور درآمد؛ جنگلي در دل تالاب خورخوران كه آبراههاي كوچك براي پرندگان مهاجر است و يكي از غنيترين زيستگاههاي ايران و جهان به حساب ميآيد.
كوير لوت
به تازگي، كوير لوت نيز با عبور از معبر ثبت در فهرست آثار طبيعي ايران به عنوان نخستين پرونده جهاني كشورمان در اين حوزه قرار است به يونسكو ارسال شود. پرونده لوت يكي از باارزشترين پروندههاي ثبتي ايران در يونسكو خواهد بود چرا كه فارغ از نظر موافق يا مخالف اين سازمان براي ثبت آن، نشانهاي از تاثير فعاليت گروهي و حضور انجياوها براي ثبت يك اثر در يونسكو است. بر اساس مطالعات كانون سبز فارس، بيابان لوت با مساحت حدود 80 هزار كيلومتر مربع، يكي از بيابانهاي فراگرم و خشك جهان در فاصله سه استان كرمان، سيستان و بلوچستان و خراسان جنوبي است كه به دليل داشتن عوارض متنوع بياباني، در صدر اقاليم خشك «بيوسفر» قرار گرفته است. استمرار حيات اجتماعي و اقتصادي انسان و استمرار زندگي ديگر موجودات در چرخه تحولات پديدههاي طبيعي بيابانها شكل گرفته و بنابراين شناخت پيشينه تاريخي موقعيتهاي مختلف بيابان لوت از منظر طبيعي و تاريخي از جمله الزاماتي است كه پيشزمينه رونق صنعت اكوتوريسم و ژئوتوريسم به مفهوم ارتقاي دانش عموم از ارزشهاي موجود در بيابان لوت است.