احتمال وقوع جنگ جهاني سوم
احتمال جنگ امريكا و چين
هري جي كازيانيس/ مصطفي كريمي/ در طول چند سال گذشته، من به اين موضوع پرداختم كه چه عاملي ميتواند در حال حاضر بيشاز پيش نگرانكننده باشد: بحث و تبادل نظر درباره امكان بروز يك جنگ بزرگ بين قدرتهاي بزرگ در محيط بينالمللي آشفته امروز در اولويت بود. واشنگتن تلاش ميكند از عمليات مقابله با شورشيان در خاورميانه دست بكشد و از كابوسهايش در خاورميانه دور شود، به نظر ميرسد چالشهاي جديدي كه موجبات بسياري از آنها قدرتهاي بزرگند در حال ظاهر شدن هستند.
بحران در اوكراين كه هم اكنون بسياري آن را مناقشه جديدي با عنوان جنگ سرد دوم در روابط بين امريكا و روسيه ميدانند ، شايد بهترين نمونه از چالشهاي نوين جهاني است. با اين حال و به رغم بحرانهاي هر روز، بايد بگوييم واشنگتن با هيچ چالشي به اهميت چالش چين مواجه نيست.
از شرق درياي چين گرفته تا اقيانوس هند، پكن تلاش كرده اهداف خود را به اطلاع ديگر كشورها برساند و نشان دهد هدفش تغيير نظم بينالمللي است. در طول چندين سال گذشته، درگيريهاي مختلفي بر سر موضوعات دريايي، منابع طبيعي موجود در بستر دريا، مناطق مشخص دفاع هوايي و برخي برخوردها در درياها و در آسمان رخ داده كه زنگهاي خطر را در بسياري از پايتختهاي كشورهاي آسيايي به صدا در آورده است. در حالي كه واشنگتن از سياست «چرخش» يا ايجاد «توازن» به سوي منطقه آسيا خبر داده، بيثباتي و آنچه برخي آن را «اقدامات قهري» ميدانند كه چين آنها را پيگيري ميكند، همچنان ادامه دارد و از شدت آن كاسته نشده است.
با وجود احتمالات بايد گفت احتمال جنگي تمامعيار در اين منطقه هرچند در ابتداي امر بعيد به نظر برسد ولي چندان هم دور از ذهن نيست زيرا تاريخ نيز مويد اين موضوع است. در اينجا به بررسي پنج روشي ميپردازيم كه ميتواند سبب شود واشنگتن و پكن وارد يك جنگ شوند. در اينجا ميتوان به يك موضوع مطمئن باشيم و آن اين است كه اگر تنشها بيش از پيش افزايش يابد و از حد يك درگيري و مناقشه محدود فراتر رود، احتمال وقوع جنگ جهاني سوم و احتمالا مناقشات حتي اتمي وجود دارد.
1- بحران در شرق درياي چين
يكي از راههاي آغاز جنگ بين امريكا و چين ميتوان اين باشد كه واشنگتن بخواهد خود را به يك جنگ منطقهاي در آسيا وارد كند. وراي احتمال وقوع جنگ بين امريكا و چين يك درگيري ديگر نيز در منطقه آسيا وجود دارد كه ميتواند بسيار عواقب وحشتناكي داشته باشد و پاي ايالات متحده را نيز به جنگ باز كند: جنگ چين و ژاپن در درياي چين شرقي.
در كشاكش درگيريهاي اخير ژاپن و چين و ورود جنگندههايشان به خاك يكديگر، فشارهاي داخلي در چين بر مقامات اين كشور افزايش يافت. آنها احساس كردند هيچ گزينهاي پيش رو ندارند غير از آنكه به تشديد تنشها بپردازند و موشكهاي كروز و بالستيك خود را به سوي گروههاي ضربت ژاپني شليك كنند. شينزو آبه، نخست وزير ژاپن فورا با باراك اوباما، رييسجمهور آمريكا تلفني گفتوگو كرد و خواستار كمك واشنگتن شد. البته واشنگتن ممكن است از ژاپن نه به صورت مستقيم و خودكار، بسته به شرايط و شدت تنشها، حمايت كند. اين احتمال وجود دارد كه واشنگتن ممكن است تلاش كند به جاي حضور در جنگ نقش يك ميانجي را ايفا كند البته چنين اقدامي به شرايط و اوضاع بستگي خواهد داشت.
درياي چين جنوبي در پيچيده شدن روابط بين آمريكا و چين اهميت بسياري دارد، اما چرا چين به پافشاري بر ادعاهاي خود در درياي چين جنوبي ادامه ميدهد؟ كالاهايي به ارزش تريليونها دلار از طريق اين مسير دريايي حياتي جا به جا ميشوند. منابع دريايي به ارزش تريليونها دلار ديگر در بستر اين دريا هستند كه شامل ذخاير نفتي، گاز طبيعي و مواد معدني ارزشمند است. با وجود ادعاي حاكميت چندين كشور بر اين مناطق، بسيار جاي خوشبختي است كه تاكنون شاهد وقوع بحراني ديگر و خارج شدن اوضاع از كنترل نبودهايم. خطرات موجود در درياي چين جنوبي روشن هستند: اگر يك هم پيمان آمريكا به ويژه فيليپين قرار باشد در يك تخاصم و درگيري با چين حضور داشته - كه احتمال آن با توجه به رويدادهاي سال 2012 وجود دارد - همپيماني امريكا و فيليپين ميتواند سبب بروز واكنشهايي شود.
2- وقوع رويدادي در دريا
وقوع يك درگيري در دريا كه سبب بروز تلفاتي از سوي هريك از نظاميان امريكايي يا چيني شود، نيز از ديگر دلايل افزايش تنشهاست. بايد حادثه روز پنجم دسامبر سال 2013، هنگامي كه يك ناو نيروي دريايي آمريكا و يك ناو جنگي چيني به اندازهاي به يكديگر نزديك شدند كه نزديك بود با يكديگر برخورد كنند را مورد واكاوي قرار دهيم.
3- وقوع رويدادي در آسمان
چنين اتفاقي يك بار و پيش از اين به وقوع پيوسته است. در سال 2001، يك هواپيماي آمريكايي از نوع P-3 Orion با يك جت جنگنده چيني برخورد كرد و اين موضوع موجبات بروز بحران در روابط چين و امريكا را تا جايي فراهم آورد كه يكي از شديدترين بحرانها از زمان جنگ سرد به حساب ميآمد. در آن زمان برخي در واشنگتن خواهان چرخش در رويكرد در قبال چين بودند. البته اين رويكرد بيشتر از سوي تندروها مطرح ميشد. در آن زمان حوادث 11سپتامبر در تغيير رويكرد و تمركز آمريكا از منطقه آسيا و بازگشت به منطقه خاورميانه نقش مهمي داشت.
4- در نهايت، موضوع تايوان را نبايد فراموش كرد
در حالي كه تنشها بين چين و تايوان از زمان انتخاب رييسجمهور در سال 2008 كاهش يافته است، اما هيچ تضميني وجود ندارد كه پكن شروع به اعمال فشار براي الحاق اين جزيره - كه آن را يكي از استانهاي خود ميداند - به خاك خود نكند.