• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3926 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۹ مهر

خاطره سيدمحمد صدر از يك اختلاف در دولت اصلاحات

كمال خرازي به خاتمي گفت فكر وزير ديگري باشيد

سيد محمد صدر، ديپلمات ايراني، مشاور سيد محمد خاتمي و مشاور ارشد محمدجواد ظريف مانند بسياري از ديپلمات‌هاي پس از انقلاب از دانشكده پزشكي در رشته داروسازي فارغ‌التحصيل شده است، پس از انقلاب اسلامي وارد عرصه اجرايي كشور شده و در سال‌هاي 1376 تا 1383 در دوره اصلاحات معاونت امور كشورهاي عربي و آفريقايي وزارت امور خارجه را بر عهده داشته است.
«خروج از انزوا» خاطرات سيدمحمد صدر در طول سال 1377 و سومين كتاب در چارچوب خاطرات شفاهي سياست خارجي است كه به مدد يادداشت‌هاي روزانه و اسناد وزارت خارجه خروج ايران از انزوا، كاهش كدورت‌ها و عبور از بحران‌هاي منطقه‌اي برمدار اقتدار جمهوري اسلامي ايران را روايت مي‌كند. صدر اين دوره را دوران تغيير و چرخش گفتماني در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران توصيف مي‌كند، تغييري كه به پيشگامي سيد محمد خاتمي، رييس‌جمهوري وقت برپايه گفت‌وگوي تمدن‌ها، تنش‌زدايي و همكاري براي دفاع از منافع ملي صورت گرفت. در ادامه يكي از خاطرات خواندني صدر درباره اختلاف نظر كمال خرازي، وزير امور خارجه دولت اصلاحات با رييس‌جمهور وقت مي‌آيد.
وقتي خرازي خشم خاتمي را برانگيخت
صبح روز پنج شنبه مورخ 10/2/77 ساعت 9:30 از دفتر وزير اطلاع دادند كه به‌اتفاق آقاي دكتر خرازي و معاونان سياسي با آقاي رييس‌جمهور ملاقات داريم. ساعت 11 در دفتر ايشان حاضر شديم، علاوه بر بنده دكتر خرازي، آقاي سرمدي، آقاي امين زاده، آقاي ظريف و آقاي منفرد هم حضور داشتند. آقاي خاتمي پس از حضور در جلسه با لحن نسبتا تندي به آقاي دكتر خرازي گفت كه من مدت‌ها است كه منتظر اين جلسه هستم ولي تشكيل نمي‌شود. ظاهرا من بايد مشاوره در باب سياست خارجي را در جاي ديگري انجام دهم. دكتر خرازي كه قدري منفعل شده بود تقصير را به گردن دفتر رييس‌جمهوري انداخت و گفت آنها وقت را تنظيم نمي‌كنند. لازم است بگويم آقاي خاتمي مايل بود هفته‌اي يك بار در روزهاي پنجشنبه با وزير و معاونان سياسي وزارت امور خارجه جلسه داشته باشد، ولي دكتر خرازي به طور جدي اين موضوع را دنبال نمي‌كرد و علت آن را نمي‌دانم. آقاي خاتمي چند بار اين موضوع را با خود من مطرح كرد و گفت چرا دكتر خرازي در اين زمينه فعال نيست.
ماجراي عدم تشكيل جلسات اما به همين‌جا ختم نشد. جلسات كه به خواست رييس‌جمهوري بنا بود هر هفته برگزار شود دو هفته يك بار هم برگزار نمي‌شود و به دلايل نامشخص آقاي خرازي علاقه‌اي به تشكيل آن نداشت. به همين دليل آقاي رييس‌جمهور تا حدي نسبت به تعلل آقاي خرازي دلگير بود و چندين بار اين دلخوري را در همين جلسات بروز داده بود. در جلسه دو شنبه 19/5/77 نيز آقاي خاتمي مطلبي بر همين منوال بيان داشت و در ابتدا اظهار كرد كه وزارت خارجه در گذشته يك جمع منفعل، غيركارا و فاميلي بود كه كار مثبتي انجام نمي‌داد و به همين دليل تغييراتي در آن ايجاد شد و تعدادي از مديران از خارج وزارت خارجه و تعدادي از داخل به مسووليت برگزيده شدند تا تغييراتي اساسي در آن ايجاد شود. اكنون نزديك به يك سال از آن تغييرات مي‌گذرد و مي‌خواهيم ببينيم در اين مدت چه كرده‌ايم. آيا جز موج‌آفريني كاري كرده‌ايم؟ من احساس مي‌كنم كه كم‌كم داريم موج ايجاد شده را از دست مي‌دهيم. نتيجه 10 سال كار در افغانستان چه شد؟ افغانستان از دست‌مان رفت. پاكستان هم دارد مي‌رود. من به همين دليل معتقدم هر 15 روز يك‌بار دور هم جمع شويم و درباره مسائل مختلف تصميم‌گيري كنيم. بايد دولت مسائل سياست خارجي را تصويب كند نه شوراي عالي امنيت ملي. ما اگر كاري نكنيم همه مجتهد هستند و آنها انجام مي‌دهند.  من غير از شماها كسي را ندارم. البته مي‌شود افرادي غير از شما را دعوت كرد. شايد هم لازم باشد. شايد هم لازم باشد شوراي سياسي دولت مثل گذشته تشكيل شود.  دكتر خرازي كه در تمام طول صحبت آقاي خاتمي ناراحت بود و به خود مي‌پيچيد، گفت: ما آماده تشكيل جلسه هستيم اما شما وقت نداريد.  آقاي خاتمي با لحن جدي گفت: من وقت ندارم؟ اين چه حرفي است كه مي‌زنيد. من دايما اعلام كرده‌ام كه حاضرم هر 15 روز يك‌بار جلسه را تشكيل دهم تا ببينم شما چه مي‌كنيد. آقاي خرازي گفت: ما خيلي كارها انجام داده‌ايم اما شما خبر نداريد. آقاي خاتمي پاسخ داد: پس چرا گزارش آن را نمي‌دهيد؟ اين جلسه هم براي همين است. كجاست آن كارهاي بزرگ؟ آقاي خرازي در اين وقت با حالت بسيار بد و خارج از نزاكت بلند شد و گفت: اينطوري نمي‌شود كار كرد. خوب است فرد ديگري را انتخاب كنيد و جلسه را ترك كرد. آقاي خاتمي با وجود اينكه ناراحت بود ولي خود را كنترل كرد و به روي خود نياورد. ولي مشخص بود از اين كار بسيار رنجيده شده است. چند دقيقه‌اي جلسه ادامه يافت و صحبت‌هاي معمول انجام شد. در زمان پايان جلسه آقاي ظريف به آقاي خاتمي گفت: دكتر خرازي مدتي است كه اعصابش خيلي خرد است و خوب است شما ناراحت نشويد. آقاي خاتمي كه خود را تا آن لحظه كنترل كرده بود با صداي بلند گفت: معلوم است كه اعصابش خرد است. وقتي ايشان نمي‌داند براي يك مركز مطالعاتي و تحقيقاتي چه كسي را انتخاب كند بايد اعصابش خرد باشد. اين همه آدم علمي در مملكت داريم آن وقت ايشان كسي را انتخاب مي‌كند كه اصلا صلاحيت چنين كاري را ندارد. آقاي خاتمي در حالي كه به‌شدت عصباني بود اتاق را ترك كرد. با شنيدن مطالب فوق، همگي متوجه شديم كه آقاي خاتمي نسبت به انتصاب در معاونت پژوهشي و آموزشي در وزارت امور خارجه اعتراض دارد و اين اعتراض را قبل از شروع جلسه به آقاي خرازي منتقل كرده است. با رفتن آقاي خاتمي واقعا نمي‌دانستيم چكار كنيم، زيرا اتفاق بدي افتاده بود. يك وزير به رييس‌جمهور نجيب و بيست ميليوني اهانت كرده بود و ما پنج نفر (امين زاده، منفرد، سرمدي، ظريف و من) شاهد ماجرا بوديم. همگي آرزو مي‌كرديم اين برخورد در حضور ما صورت نمي‌گرفت، ولي چنين نشد. پس از مشورت تصميم گرفتيم با آقاي ابطحي جلسه‌اي داشته باشيم. وقتي به سراغ او رفتيم به دفتر آقاي خاتمي رفته بود. حدود بيست دقيقه بعد آقاي ابطحي به ما پيوست. وي در جلسه با آقاي خاتمي در جريان تمام ماجرا قرار گرفته بود و آقاي خاتمي از ايشان خواسته بود به فكر جايگزين براي دكتر خرازي باشد و تا فردا صبح چند نفري را به او معرفي كند. آقاي ابطحي مي‌گفت: البته من در جهت آرام كردن آقاي خاتمي حركت كردم اما آيا صحيح است كه آقاي دكتر خرازي اينگونه عمل كند؟ ايشان سپس به نحوه انتخاب سفرا و جدي نبودن آقاي دكتر خرازي در تشكيل دو هفته يك‌بار اشاره كرد و افزود كه آقاي دكتر خرازي فقط مقابل آقاي خاتمي حرف درشت مي‌زند ولي در مقابل افراد ديگر خاضع است. در پايان جلسه مقرر شد كه ما پنج نفر به وزارت امور خارجه برويم و از آقاي خرازي بخواهيم كه به ديدار آقاي خاتمي برود و از ايشان معذرت خواهي كند. ساعت 19:30 دقيقه به وزارت خارجه رفتيم. آقاي خرازي جلسه افغانستان را تشكيل داده بود. متوجه شديم ايشان در استعفاي خود جدي نيست، زيرا تشكيل جلسه و پيگيري كارها با استعفا و كنار رفتن هماهنگي نداشت.
تجديدنظر خرازي و عذرخواهي از خاتمي
روز سه‌شنبه مورخ 20/5/77 حدود ساعت 10 صبح به همراه آقايان امين‌زاده، ظريف، منفرد و صادق خرازي كه شب قبل توسط دكتر خرازي در جريان ماوقع قرارگرفته بود به اتاق دكتر خرازي در ساختمان شماره يك وزارت امور خارجه رفتيم. دكتر خرازي اظهار مي‌داشت: آقاي خاتمي ديگر اعتماد گذشته را به من ندارد و نمي‌دانم چه كسي براي من مي‌زند. در پاسخ تك‌تك افراد اظهار داشتند كه برداشت شما صحيح نيست، اطمينان همچنان هست؛ البته برخي گله‌ها هم وجود دارد كه شما بايد به آن توجه كنيد. سپس گفته شد درباره نحوه انتخاب سفرا و همچنين جلسه دو هفته يك بار بايد تغييراتي به وجود‌آيد. دكتر خرازي اشاره كرد كه تصميم گرفتم از اين به بعد درباره انتخاب سفرا ابتدا افراد را به آقاي خاتمي معرفي كنم و در صورت تاييد كار را به جريان بيندازم. در مورد جلسه هم من اعتقاددارم كه به نفع وزارت امور خارجه است و در تشكيل آن جدي خواهم بود. سپس بنده به جريان ملاقات آقاي نوري، وزير كشور و معاونان ايشان با آقاي خاتمي اشاره كردم كه چند هفته قبل از استيضاح آقاي نوري برگزارشده بود. در اين جلسه آقاي بلنديان، يكي از معاونين آقاي نوري به عملكرد آقاي نوري مي‌پردازد و مي‌گويد: به نظر من اين روش، وزارت كشور را به بن‌بست مي‌رساند و دولت نيز با مشكل جدي روبه‌رو خواهد شد. آقاي خاتمي در پاسخ مي‌گويد من كاملا اين نظر را قبول دارم و آقاي نوري بايد در عملكرد خود تجديدنظر كند. آقاي نوري هم كه اوضاع را اينگونه مي‌بيند مي‌گويد: جامعه مدني به همين مي‌گويند. معاون بنده در مقابل رييس بنده به عملكرد من انتقاد مي‌كند و رييس هم انتقاد را مي‌پذيرد.
من بعد از تعريف اين مطلب گفتم اين برخورد آقاي خاتمي با آقاي نوري به معني عدم اطمينان نيست. بلكه بله معني قبول نداشتن يك روش اجرايي است. در حال حاضر مشكل آقاي خاتمي با شما (خرازي) نيز همين است و اختلاف‌سليقه در اجرا است.  سپس اشاره كردم كه در اين يك سال شما هيچ‌وقت به حرف ما گوش نداديد، لااقل اين يك بار را گوش بدهيد و به  آقاي دكتر خرازي كه معمولا كمتر خنده به لبانش مي‌آيد قدري خنديد و به‌ظاهر مخالفت كرد ولي مشخص بود كه اين كار را خواهد كرد و به ديدار آقاي خاتمي مي‌رود. پيش‌بيني درست بود زيرا ايشان چند ساعت بعد به ديدار آقاي خاتمي رفت و از كار خلافي كه انجام داده بود، عذرخواهي كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون